خانوما وقتی با دخترم بازی میکردیم اونم میخندید مادر شوهرم میگفت وای صدای منو میشنوه اینجوری میخنده بیارش پیشم منم میبردمش پیشش حالا همش اونا ک صداش میزنن میخنده بازی می‌کنه ولی وقتی من باهاش حرف میزنم اصلا نگاهم هم نمیکنه انگار منو نمیشناسه وقتیم بغلش میکنم ک شیرش بدم جیغ میزنه و نمیخوره فقط تو خواب میخوره بخاطر همین احساس میکنم هیچ مهری ب من ندارع بعد مادر شوهرم بغل میکنه میارش پیش من میگه برو بغل مامان اونم روشو برمیگردونه مادر شوهرم هم میگه دوست ندارع 😶🥺🥺

عزیزم من از ارتباطات شما خبر ندارم
اما هم زوده توی سن بچه های ما شناختن فقط مامان و‌ بابا
هم چه اشکالی داره بخنده
اگه با مامان خودت هم این رابطه رو‌داشت دلت اینجوری میلرزید؟
بازم‌میگم‌من‌نمیدونم‌شما با خانواده همسرت چطوری هستین
اما من موهای خودم لخت خرماییه ولی اصرار دارم که موهای بچه شبیه عمه شه چون میدونم خوششون میاد اینجوری بگی .شمام لذت ببر از مهربونی بچه ت.

نه عزززیزم نترس نگران نباش، درست میشه
بچه من شیر خشکی چند وقته شیر خوب نمیخوره
باباشو میبینه از حال میره منم فکر میکنم منو دوست نداره
به دکتر گفتم
گفت توی این ماها طبیعی چند ماه دیگه قشنگ مادرشو تشخیص میده

عزیزم نگران نباش درست میشه من شوهرم هرروزسرکارمیرفت بعدازچندوقت یه هفته مرخصی گرفت خونه بوداینقدربغلش کردباهاش بازی کردحرف زدباورم نمیشه دقیقامثل شماشداصلا نگاه نمیکردمنوبه شوهرم گفتم کمتربازی کن ولی ازروزی که دوباره برگشت سرکارمثل اولش شدبچه هازودبه طرف مقابل وابسته میشن حالا میخوادهرکی باشه کمتربروپیششون

عزیزم برا شیرش ک غصه نخور تو این سن همینن بازیگوشن پسر منم ب زور میخوره

دستش نده پیش خودتت بمونه دیگه باتو عادت میکنه عزیزم

بچتو چرا میدی اینهمه دست مادر شوهرت؟؟بچه دو هوایی میشه دیگه

تو چرا دادی