۹ پاسخ

ببر خونه مامانت ی دوساعت بزار بمونه خودت برو بیرون با شوهرت منم اینجوری میشم باشوهرم میریم بیرون

بعد میگن بچه دوم بیارین . که رسما دیوونه بشیم . جسمی و روحی پاره بشیم

عزیزم تنش سعی کن با روعن زیتون بیشتر چرب کنی ک از بدن درد گریه ها شبانش کم تر شه مخصوصا پاهاش بخاطر شیطونی های در طول روز بدن درد میکنن انگار کل روز مجبورن تو معدن کار کنن قربونشون بشم خیلی خنگن خب استراحت کنین😂

دقیقا درکت میکنم .فقط خدارو شکر کنیم سالمن همین .اما خدایی دیگه شیطونی رو ب آخر رسوندن .یعنی بدونی خاهر دیان چکار میکنه ب قول تو از همه چی بالا میره دستش میرسه ب صفحه کابینت و پاهاش میزنه ب در کابینت میره بالا .میترسم بیوفته خدای نکرده عقبی. تموم کابینت ها قفل زدم کلید هاش قایم میکنم چون میترسم اتفاقی بیوفته براش این از آشپزخونه رو مبل ها میدوعه از دسته مبل ها خودش آویزون میکنه و.... کل روز تنم میلرزه اینم از خوابیدنشون ک پدرمون در میاره.

من دیگه قید کمر و زانومو زدم دوهفتس مریض یعنی سرویسم کرده از بس نق زده

آخ گفتی من از صبح که بیدار میشم سر پام تا شب پاهام درد میگیره خواستم بگم که همهی ما همینیم مخصوصا مادر پسر بودن خیلی شیطونن و کنجکاو

همه همینیم عزیزم... تنها نیستی... ولی خب از اطرافیانت بیشتر کمک بگیر بخصوص همسرت وقتایی ک خونه س بزار پیشش برو بیرون یا اونارو بفرست بیرون... یا یکی دو ساعت بزار پیش مادرشوهرت خواهرشوهرت یا....

واقعا مادر بودن خیلی سخته پسرم امشب سوخته جای پوشکش انقدر گریه کرد خوابید
منم انقدر گریه کردم 😞😞😞😞

درکت میکنم با تمام وجود ... گریه کن سبک شی

سوال های مرتبط