امروز دخترم باید همبرگرد میبرد مدرسه دیشب ۲ تا همبر درست کردم یکیشو صبح دخارم برد اون یکی رو برای صبحونه دادم پسرم ... پسرم نخورد .. منم رفتم سرکار ( ۷ میرم ۸ و نیم صبح برمیگردم) اومدم همبر پسرمو بخورم دلم نیومد گفتم شاید بعد بخوره... رفتم سر یخچال موز بردارم دیدم ۲ تا داریم گفتم بزار عصر میرن کلاس ببرن با خودشون. رفتم کلوچه بردارم دیدم این کلوچه رو فقط دخترم میخوره چیز دیگه دوست نداره... گفتم بزار بزارم براش... دیگه یه شیرینی پیدا کردم که هیشکی دوست نداشت.. با چایی خوردمش. یه لحطه فکر کردم چقدر ما مادرهااا از خود گذشته ایم... همینه که بقیه هم بهمون بها نمیدنااا . خودمون خودمونو حساب نمیکنیم

۶ پاسخ

واقعا همینطوره
چه کاری داری عزیزم یک ساعت اگه دوست داشتی بگو لطفا

موز یا کلوچه میحوردی غزوب دوباره براشون میخریدی

من همیشه به مامانم غر میزدم که یه چی که داریم خودتم بخور نزار برا بچه موقع غذا وقتی کمه نگو سیرم و اینجور چیزا الان خودمم مثل همون شدم

🥺🥺🥹🥹

هر چی میخواستی بخوری مضر بوده 😁 نون پنیر بخور خواهر

آره
همینطوره
یکی ازدلایلشم هزینه کردنشه چون دستمون خالی

مقالات مرتبط

برنامه ریزی روزانه برای کودکان
برنامه ریزی روزانه برای کودکان شامل چه مواردی است؟
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری

سوال های مرتبط

مامان زیبا مامان زیبا ۴ سالگی
سلام دوستان پیش یه روانشناس رفتم که دو تا مطلب گفت میخواستم به اشتراک بزارم نظراتتون رو بدونن.
۱. کلاس گذاشتن کودکان قبل از ۷ سالگی هیچ ارزش افزوده ای ندارد
۲. من گفتم بچم پرخاشگره و هر کلاسی که میزارم ۲ یا ۳ جلسه میره و دیگه نمیره گفتن که به خاطر زردی هست که تو نوزادی گرفته.
نظراتت ن رو بگید برام خیلی مهمه.ممنون.
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۳ سالگی
پسر من صبحونه هیچی نمیخوره همه چیزو امتحان کردم فقط نون خالی یا کیک یا بستنی ، اینارو هم بهش ندم هیچی نمیخوره تا ناهار ، مثلا امروز بهش نون و پنیر گردو دادم نخورد نون بربری خالی خورد ، بهش مغز دادم نخورد ، بهش شیر دادم در حد دو سه تا میک زدن با نی خورد ، تا الان که باید ناهارش رو بخوره یعنی جز اون یه تیکه نون هیچی نخورده ، همیشه واسه صبحونه همینطوره همه چی رو هم امتحان کردم همینه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مایا مامان مایا ۳ سالگی
دخترم خیلییییی لجباز و حرف گوش نکن شده واسه اماده کردن و لباس تنش کردن باید خیلییی انرژی بزارم امروز از کوره در رفتم چون از صبح بابت هرچیزش انرژی گذاشتم دیگه اخراش بود به شوهرم گفتم حاضرش کنه ببره مهد گفت خستم منم رفتم از دخترم چندبار خواهش کردم بشینه امادش کنم گفت نه نمیام منم دگ وحشیانه بلندش کردم داد زدم با زوووور و وحشیانه لباساشو تنش کردم بعدش از فشار عصبی بود یا خستگی بود از حال رفتم الانم داغونم نمیدونم شاید من اصلا نمیتونم بچه داری کنم یا بچم عجیبه🤐
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان حسنا مامان حسنا ۳ سالگی
سلام..دخترم عصر خوابید از خواب بلند شد دیدم تب داره هیچ علائم دیگه ای هم نداره سر صبح هم مشکلی نداشت تا عصر..کسی تجربه ای داره ؟ این تب یهویی چه علتی میتونه داشته باشه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیر رضاو حسین مامان امیر رضاو حسین ۴ سالگی
خانوما به دادم برسید پسرم از ساعت پنج صبح از زور دل درد اصلا قرار نمیگرفت همون موقع یه نصف شیاف گلیسیرین رو براش گذاشتم بازم خوب نشد تا الان دیگه الان شوهرم گفت اون نصف دیگه رو هم بزار حالا گذاشتم شکمش کار نکرد ولی سریع آروم شدو خوابید حالا میترسم یه وقت بی جون نشده باشه دوست دارم بلندش کنم از یه طرفم میگم شهید شد اینقدر گریه کرد بزار بخوابه چیکار کنم 🥺🥺🥺
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رهام مامان رهام ۴ سالگی
مامانا پسرم خیلی دست بزن داره خسته شدم چیکارش کنم از رو عصبانیت نمیزنه یهو میبینم چند تا چک نثارم کرده به خوبی گفتم باعصبانیت گفتم بی محلی کردم اصلا درست نمیشه یه کار دیگه هم که میکنه همش از رو لباس سینه مو میگیره یا گاز میزنه واقعا نمیدونم با این دوتا کارش چیکار کنم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان زهرا و اسرا مامان زهرا و اسرا ۴ سالگی
سلام خانوما اسرا غذا نمیخوره فقط سیب زمینی ابپز با تخم مرغ ابپز با میوه صبحونه ها فقط تخم مرغ ابپز میخوره ضرر نداره هر روز بده دیشب شام نخورد هرکارررری کردم تا صبح شیر خودمو خورد
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان حامی 🎶 مامان حامی 🎶 ۳ سالگی
صبح که داشتم پسرمو میبردم مهد… گفتم مامان میخوای برات ابمیوه و خوراکی بگیرم ( ترجیم اینه ندم ولی چون دست بچه های دیگه دیده بودم گفتم شاید دلش بخواد)
گفت برای بقیه هم میگیری گفتم نه مامان ، من مادر توام برای تو میگیرم.. گفت نه نمیخوام ، اون روز که ابمیوه داشتم هانا گریه کرده بود…
از صبح قلبم اکلیلیه💖
خدایا شکرت واسه شعور و مهربونیش♥️
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان عزیز دل مامان عزیز دل ۳ سالگی
مامان های عزیز
طبق تاپیک دیروز که گفتم پسرم اهن ربا خورده زنگ زدم اورژانس گفتن اگه مشکل تنفسی نداره خودش دفع میشه منم از دیروز عصر بهش الو خشک دادم ،سیب زمینی ابپز با کره فراووون ، دیشب هم یه سی سی بهش روغن زیتون دادم امروز ناشتا هم یک سی سی دیگه
امروز عصر هم بدون هیچ مشکلی دفع شد😅😅
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی وزهرا مامان امیرعلی وزهرا ۴ سالگی
خوش به حال اونایی که دیگه بچهاشون میرن دستشویی من که دیگه گریه نکرده بودم امروز اینقدر گریه کردم گفتم چرا نمیری دستشویی بلد بگه جیش دارم فقط میگه مای بیبی کن تا جیش کنم بخدا دیگه رد دادم😔😔🤕😭😭،
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان گل پسر مامان گل پسر ۳ سالگی
امروز تنها کاری که تونستم بکنم داد زدن و دعوا کردن بود چون دیوونم کرده پسرم داشتم ناهار درست میکردم رفتم دیدم مبلم رو با رژ یکی کرده با هیچی هم پاک نمیشه یعنی مغز داغ کرده دلم میخواد یه قرص بخورم گه آروم باشم بعدم اومد توی آشپز خونه به خاطر اینکه روغن نپاش بهش ماهیتابه برگشت روی پا و سوخت خسته شدم دیگه دلم برای پسرم میسوزه که مادری مثل من داره ولی دیگه نمیکشم خیلی اذیت میکنه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان جوجه کوچولو مامان جوجه کوچولو هفته چهاردهم بارداری
سلام خانوما دیشب پسرم یه دفعه تب و لرز کرد بهش شیاف زدم تا ببرمش بیمارستان بردم دکتر براش سرم و آمپول تب بر نداد با شربت استامینوفن و چرک خشک کن کوآموکسی کلا ۴۵۷
و شربت سرماخوردگی و شیاف دیکلوفناک ساعت ۶ صبح دیدم تب داره پروفن دادم باز دیدم ۱ ساعت شد تبش قطع نشد شربت استامینوفن دادم تا خوب شد امروز هیچی نخورد فقط صبح یکم استفراغ کرد
دیشبم دستشویی اسهال بود ولی صبح اوکی شده بود الان میبینم باز تب کرده ۱۲و نیم شربت استامینوفن دادم اشکال داره اگه تا ۱ ساعت دیگه ۱تبش پایین نیومد پروفن بدم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دخملم مامان دخملم ۳ سالگی
واقعااا خوشبحال اون مادری که بچش از سر شب میخوابه تا خود صبح
امشب دخترم بعد عمری شب ۸ ونیم خوابش برد
الان از ساعت ۱۲ بیداره هلاک شدم از بس خوابم میاد پاهام درد میکنه
چقدر حرص میخورم از دست این بچه😭😭😭😭
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
وای مامانا دیگه واقعا دیوونه شدم رفت. انقد جیغ کشیدم صدام گرفته. گفتم دخترم مشکل توجه و تمرکز داره نسبت به همسناش عقب‌تر هست و فعلا تحت درمانه می‌بریم کاردرمانی. بخاطر این مسئله من هنوز نتونستم از پوشک بگیرم ینی شش ماه کلنجار رفتم نتونستم بگیرم دکتر گفت اصلا آمادگی نداره بیخود خودتو فعلا خسته نکن. برا همین هنوز پوشکه. تو هال نشسته بودم تلفنی با مادرم حرف میزدم دخترم رفت تو اتاق بازی کنه پسرمم پشتش رفت همیشه میرن اونجا بازی کنن کلا اسباب‌بازیاشون اونجاست اتاق بازیه. داشتم همینطوری حرف زدم یه دیقه نگذشت دیدم دخترم اومد پیشم دیدم شلوارو پوشکش کنده داره میگه ای وای .ای وای..خدایا یه لحظه دیدم دخترم پی پی کرده همونجا شلوارشو کشیده پایین دویدم اتاق دیدم پسرم که ده ماهشه رفته سراغ پوشک دخترم دست زده توش😮‍💨🤢😖 منم قبله اینکه بچه دستشو بزاره دهنش زود رفتم با صابون شستمش. اما دیگه روانی شدم خیلی. متأسفانه تو اون عصبانیت دخترم زدم. بخدا دیوونه شدم بعد که همه جا رو کلا تمیز کردم و آروم شدم خیلی پشیمون شدم. انقد گریه کردم. بخدا نمیدونم چطوری با دخترم رفتار کنم کلا هیچی نمیفهمه درک نداره اصلا. حتی وقتی اون همه عصبانی بودم و یکی زدم پشت دستش داشت می‌خندید. واقعا دیگه خسته شدم خیلی 😭
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان سوین مامان سوین ۳ سالگی
مامانا دخترم تب کرد اشتهاش سه روزه صفره رفتم این شربت خریدم براش صبح الان گفت گشنمه هرچی اوردم نمیخوره خلال سیب زمینی گزاشته جلوش شرکتیا اونو با اشتها میخوره خودم سرخ کردم نخورد این ضرر داره ؟؟؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر