۱۰ پاسخ

عزیز فقط مواظب باش خدایی نکرده دخترت به سرش نزنه با طناب و ساک بره پایین

چه فکر خوبی کردی آفرین

دعا کنیدمنم ازپله نجات پیداکنم کمردرد پادرد گردن دردگرفتم

🤣🤣🤣🤣🤣🤣

منم مثل تو بودم اصلا رفتا اومد نمیکنم اسباب بازی نمیدم خواهر هرچی پسر اسباب بازی میبرد گم می‌شود خدا میدون ب کی میداد مادرشوهرم‌ خاطر اون شوهرم گفت حق نداری اسباب بازی بدی بهش ببر پاییم

ایده خوبیه..منم گاهی دلم میخواد یه جا میبودیم ولی اونم خوبیا وبدیای خودشو داره

ععع چه جالب ای کاش میشد خودمونم آویزون بشیم بریم با همین تناب من دیروز دوبار این چهار طبقه و رفتم شب ناله میکردم از کمر درد بخدا آسانسور هم نداریم

انشالله ویلایی بخری
من جدام ازشون،ولی یه سبد اسباب بازی خونه هرکدوم گذاشتم،دیگه راحت شدم

چه صبری داری من اصلا نذاشتم دخترم وسایلشو ببره پایین نهایت یکی دو تا اخه اونجا انقدر بازی می‌کنه انقدر فضولی میکنه دیگه دنبال اسباب بازی نیست

اون وقت با کی بازی میکنه خونه مادرشوهرت

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
خانما یه چیزی بگم براتون بخندین فقط‌..ما با مادرشوهر جاریمتو یه ساختمانیم بعد هفته ای یه بار یا دوبار شام و ناهاری میریم پایین خونه مادرشوهرم اون نمیاد خونه ماها ولی هر دفعه ما و جاریم اینا یه چیزی میگیریم میریم پایین دور هم میخوریم بعد امشب بردارشوهرم مواد اسنک و گرفته بود رفتیم پایین مادرشوهرم خورد کرد سرخ کرد موادشو اماده کرد بعد اسنک پز اورد اون مواد و میریخت رو نون من میپختم جاریمم کنار نشسته بود نگاه میکرد کلا زیاد کار نمیکنه بعد سفره انداختیم شام خوردیم دخترم به مادرشوهرم گفت دستتون درد نکنه مادرشوهرم گفت مامان به زنعمو باید بگی مال اونا بود دخترمم گفت زنعمو که کاری نکرد فقط نشست نگاه کرد تو و مامانم درست کردیم واااای 😅😅😅همگی ترکیدیم از خنده یعنی جاریم و با خاک یکسان کرد😅😅😅بعد من و جاریم رفتیم ظرف بشوریم اینا خوشش اومده بود هی به دخترم میگفت از زنعمو تشکر کن میگفت زنعمو که کاری نکرد بزار حداقل ظرفا رو بشوره🤣🤣🤣 میگن حرف راست و از بچه بشنو
مامان آیهان مامان آیهان ۳ سالگی
مامان حسنا
ایلیا ۲سال مامان حسنا ایلیا ۲سال ۳ سالگی