خانما یه چیزی بگم براتون بخندین فقط‌..ما با مادرشوهر جاریمتو یه ساختمانیم بعد هفته ای یه بار یا دوبار شام و ناهاری میریم پایین خونه مادرشوهرم اون نمیاد خونه ماها ولی هر دفعه ما و جاریم اینا یه چیزی میگیریم میریم پایین دور هم میخوریم بعد امشب بردارشوهرم مواد اسنک و گرفته بود رفتیم پایین مادرشوهرم خورد کرد سرخ کرد موادشو اماده کرد بعد اسنک پز اورد اون مواد و میریخت رو نون من میپختم جاریمم کنار نشسته بود نگاه میکرد کلا زیاد کار نمیکنه بعد سفره انداختیم شام خوردیم دخترم به مادرشوهرم گفت دستتون درد نکنه مادرشوهرم گفت مامان به زنعمو باید بگی مال اونا بود دخترمم گفت زنعمو که کاری نکرد فقط نشست نگاه کرد تو و مامانم درست کردیم واااای 😅😅😅همگی ترکیدیم از خنده یعنی جاریم و با خاک یکسان کرد😅😅😅بعد من و جاریم رفتیم ظرف بشوریم اینا خوشش اومده بود هی به دخترم میگفت از زنعمو تشکر کن میگفت زنعمو که کاری نکرد بزار حداقل ظرفا رو بشوره🤣🤣🤣 میگن حرف راست و از بچه بشنو

۶ پاسخ

جاریت دیده موادش ازونا بوده خودش دیگ دست به کاری نزده گفته پرو میشن هم مواد از ما هم کار ازما🤣🤣🤣

این جاست که میگن قربون دهنت بچه خوشگل

آفرین به دختر گلت👌

عکس العمل جاریت چی بود😁

باریک الله دختر اسفند دود کن براش

عوض شما حرف زد به جاریتون 😂😂

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
مامانا این رفتارا طبیعیه از بچم یا اینکه باید نگران باشم
یه نمونه اینکه یه حرف رو ده ها بار میزنه مثلا مامان اجازه میدی برق رو روشن کنم میگم آره دوباره هی میگه هی میگه یا مثلا یه خوراکی میخواد میگم باید غذاتو بخوری بعدا میدم بعد یکسره در حین غذا خوردن میگه بخورم میدی بخورم میدی بیست بتر میپرسه هی میگه بله میدم عزیزم میدم بازم میپرسه این مدلی بودن با خودمه
بعد با هم سن و سالاش هم هست مثلا پسرای جاریم تقریبا تو یه رنج سنی هستن با حسین بعد با اونا هم همینطوری هست مثلا داره باهاشون حرف میزنه باید کل حواسشون بهش باشه خب اونا هم بچه هستن حواسشون پرت میشه دوباره هی صدا میکنه حرفشو از اول تکرار میکنه مثلا میگه داداش یاسین من موتور خریدم کافیه یه لحظه اون بچه نگاش نکنه دوباره هی میگه داداش یاسین داداش یاسین ده بار صدا میکنه و حرفشو تکرار میکنه، یا زور میگه همش بیاید فلان جا بشینیم بیاد فلان بازی کنیم مثلا گوشی دستشونه زور میگه گوشی من رو نگاه کنید همتون اگه دست به گوشی خودشون بزنن گریه میکنه، یه جورایی کاراش کلافه کننده شده نمیدونم چیکار کنم هر چی باهاش حرف میزنم گوش نمیده
مثلا دیشب جاریم تو ماشینمون بود میرفتیم جایی هی به پسر جاریم میگفت بیا ماشینارو نگاه کنیم بعد اون خوابش میومد میگفت نمیخوام این دوباره حرف خودشو تکرار می‌کرد از اول هی چی من میگفتم باباش میگفت میگفت آخه نمیاد ماشین نگاه کنیم انگار متوجه نمیشه میگیم خوابش میاد...این از این رفتارش
ادامه تو کامنت