۱۳ پاسخ

چ بیشعورن اخه

منم هفته‌ای ۱ ساعت میرم خونشون انقدرر حرف بارم میکنه که تا ۵،۶ روز افسرده‌م...تا میام بهتر بشم دوباره باید برم🥺

بیقراری که ربطی به اونا نداره محیط،عوض شده واسه اونه
ولی کارشون واقعا بده!یعنی چی لباشو کرده تو حلق بچه؟
من خونه مادر شوهرم دستشو بچه کرد تو دهنش فورا بردم دهنش و شستم با دستاشو
دیگه خودش فهمید نزاشت دستشو جلوی بچه

من شوهرمم صورتشو میبوسه سرش داد میزنم الحمدلله ک باخواهرشور اینا کاتم واین اتفاقا رو نمیبینم حالا پسرمم ی سرماخوردگی شدید ازشوهرم گرفته ک بچم حسابی داغون شده بهشون تذکر بده حسابی

پاشو صورت بچه رو بشور تا میبینی بوس میکنن سریع بشورش

نمیشه کاریش کرد باید ی جورلی خودت مراقبت از بچت رو بیشتر کنی

بگو خانواده من مثل تو خانواده تو نفهم نیستن خطرناکه نباس از دهن بچه بوس کنن بگو هرگوری میخوای بری از این به بعد تنها برو بمن کاری نداشته باش منم تنهامیرم خونه مامانم بگو تو تکلیف تعیین نمیکنی من کجا برم کجا نرم

برعکس خونواده ی من از این کارا میکنن

عزیزم تو هم عین منی چاره نیس رک بگو یا به شوهرت بگو خدای نکرده چیزی بشه پا خودته ،منم عین توام وضعیتم برا من جاری و بچه هاش میان دق میدن بهم

بی قراری هم ربطی به پخ نداره.دختر منم از یه جای شلوغ که میبرم جای خلوت اتصالی میکنه الکی گریه میکنه و نمیخوابه

منم خیلی تلاش کردم اما نمیفهمن دیگ.یه سری حتی دکتر حورا شک کرد به سرماخوردگی ،شوهرم زنگ زد با مامانش داد و بیداد که شوهرخاله چونه بچرو بوس کرده بود و سرماداشت.بچه همینه ، یا باید قید بیرونو مهمونیو به کل بزنی یا دیگه چه بکنیم😕 بهشون بگو یا به شوهرت بگو بهش بگن

سلام نرو عزیزم یه بهانه جور کن نرو یا بی تعارف بگو بوسش نکنید مریض بشه شما می‌آیید نگه داری میکنید

خب نرو منم نمیرم وگفتم نیاد راحت زندگیتو بگذرون

سوال های مرتبط

مامان ستاره مامان ستاره ۶ ماهگی
مامان یاسین مامان یاسین ۶ ماهگی
مامانا بیاین ....
پدر شوهر من رفته شهرستان مادر شوهرم خونه تنها بود شوهرم دیشب آوردش خونه ما بعد این مادر شوهر من یه عادت بدی که داره بچه رو خیلی بد بوس میکنه یعنی بوس نیست دیگه مک زدنه از وقتی که اومد دست و پاشو کرد تو دهنش طوری که ببخشید آب دهنش معلوم بود بعد سینه و گردنشو خورد و مک زد بعد لب و دهن و بینی رو کرد به دهنش منو شوهرمم رو حساب اینکه ناراحت نشه هیچی بهش نگفتیم چون چندبار گفتیم ناراحت شد و داستان درست کرد برامون و می‌گفت من دوسش دارم که ماچش میکنم گذشت و این اینکارا رو کرد ماهم هی به دل می‌گرفتیم ولی چیزی بهش نگفتیم صبح که بیدار شد رفت دستشویی من تند تند لباس یاسینو عوض کردم و چون مدت زیادی تو پوشک بود پوشک باز کردم شلوار خالی پاش کردم تا اون بخاد بیاد دیدم اومد نشست کنار بچه و دوباره شروع کرد به ماچ کردن و خوردنش و دستشو گذاشت لا پای بچه دید پوشک نیست دیدم خوشحال شد و شلوار بچه رو کشید پایین منم فهمیدم میخاد چکار کنه تندی دویدم دیدم سرشو برده پایین دهنشو باز کرده🫠اونجای بچه رو هم میخاست کنه دهنش وای انقد حرص خوردم دیگه تحمل نکردم ، بچه رو ازش گرفتم گفتم بابا چرا اینجوری میکنی زبون بسته گناه داره روش تاثیر بد میزاره من فقط یکم بازش کردم هوا بخوره به جا اینکه یادش بدی اونجاشو بپوشونه خودت شلوارشو درمیاری و میری سر وقتش منم تند بچه رو پوشک کردم حالا میخاست بره بیرون کار داشت گفت خیلی ناراحتم کردی خدافظ خانوما شما قاضی کار من اشتباه بود؟ میزاشتم هربلایی میخاست سرش میاورد؟