۶ پاسخ

بچه داری اصن راحتی نداره وقتی مامان میشی همیشه باید سختی بکشی حتی وقتی بزرگ هم میشن دلمون پیششونه و دل نگرونیم

کاری نمیشه کرد ۲۴ ساعته دنبالشم🤣
همین امروز دستشو داد لای در کشو...

😂😂راحتی کجابود اگه خونه ماروببینی غش میکنی ازخنده همه راه هاروبستم ازاشپزخونه بگیرتااتاق خواب هاحتی تلوزیون ولی بازم کارای خطرناک میکنه همش دنبالشم

دیگ همینه بچه هرچقدم مواظب باشی باز میخوره تو در و دیوار
من خودم جیگرم خون میشه میخوره ب جایی ولی اینک یهوو بابام یا مامانم غر میزنن ک بگیر دیگ بچتو اعصابمو‌ میریزن بهم دیگ
خب چیجوری بگیرمش بچه ای ک همش داره میدوعه اینور اونور و تعادلم درس حسابی نداره

برا من راحتیش همون ۴ ماه اول بود
بعدش دیگه سخت تر و سخت تر شد
الانم دیگه غیر قابل کنترل میرال خیلی لجبازه خیلی بد عنق شده

گولمون زدن😂

سوال های مرتبط

مامان فاطمه مامان فاطمه ۱۳ ماهگی
مامان دونه انار مامان دونه انار ۱۱ ماهگی
هوف خدا بقیه ی امروز رو بخیر کنه ،صبح پاشدم دیدم از در و دیوار آشپزخونه مورچه می‌ره بالا 🤦🏻‍♀️سم زدم و کابینت خالی کردم
دو بار دخترم افتاد و گریهههه ،صبحانه آماده کردم طبق سه روز گذشته لب نزد و هر تیکه رو میزاشت دهنش و با زبون هل میداد بیرون 😭😭
از بوی سم و اعصاب خوردی به خاطر غذا نخوردن دخترم و افتادنش سردررررد گرفتم ،دو بار بدجور موهام رو کشید و ول نمی‌کرد با حرص گفتم نکششش ،بچم بغض کرد 🤦🏻‍♀️😭با این که اصلا با داد نگفتم
تو بغلم رو مبل شیر میخورد ،چون میخواست غلت بزنه و به رو زمین و نزاشتم دوباره گررررریههههه،مسکن خوردم بلکه بهتر بشم 🤦🏻‍♀️به سختی خوابید ،الان هم بغض گلوم رو گرفته و داره خفم می‌کنه و فکر میکنم تمام گریه های امروز دخترم تقصیر منه،چقدر من کم تحمل و احمق شدم که نتونستم درد کشیده شدن موهام رو تحمل کنم و چیزی نگم و فقط آروم دستش رو باز کنم ،چقدر احمقم که دیدم مبل رو گرفته و سرپا وایساده ،ولی نرفتم سراغش و اونم یهو افتاد ،چقدر احمقم که نمی‌فهمم بچم چه بلایی سرش اومده که غذا رو از دهنش می‌ریزه بیرون و نمیخوره 😭😭😭😭دلم میخواد بمیرم تا حداقل دخترم از دست به مامان احمق نادون عصبی راحت بشه
چه بلایی سرم اومده خدااااا ،تو بدترین اتفاقات همیشه صبور بودم چرا اینقدر الان عصبی شدم پس
زایمان چه بلایی سرم آورده ؟