از دیشب یکریز بغلمه گریه بی تابی
نه کمر مونده برام نه اعصاب
هیچی هم نمیخوره کلا چسبیده بهم
اونقد دسشویی نرفتم کلیم درد میکنه
دکتر هم گفت کمش یه هفته اینجاس
خدایا بچه بدقلق و بدغذا نق نقو
ازینورم مریضی بستری بیمارستان
برام دعا کنید کمک هم ندارم مامانم عمل کرده

درک میکنم منم اون موقع‌ها که دخترم نوزاد بود همینجور بود ولی حداقل من تو خونه بودم بیمارستان و بستری بودن واقعا سخته اگه میذارن شوهرت بیاد وقتی خوابید در حد چند لحظه هم شده بده اون برو دستشویی یه چیزی بخور جون داشته باشی حتی اگه گریه کرد کاری نداشته باش اون بالآخره ساکت میشه ولی تو باید قوی باشی و یه جونی تو بدنت باشه که بتونی بهش برسی یا بغلش کنی ان شالله زودتر خوب بشه از اونجا راحت بشین

عزیزم واقعا سخته خدا بهت قوت بده و به کوچولوت سلامتی
به یه پرستار بگو یه دقیقه حواسش باشه بری دسشویی
خودتم چیزی بخور بی حال نشی

الهی بگردم بخدا تا بیدار شدم به یادت بودم
اومدم بهت پیام بدم دیدم تاپیک گذاشتی
خواهر یا زنداداشی کسی نیست بیاد کمکت؟؟

از چی ببین خوشش میادبگیرماژیک وکتاب رنگ امیزی

تاخوابیدبرودستشویی یه چیزی بخورجون داشته باشی

خیلی سخته میگذره ولی تحمل کن

الهی عزیزم دیروز تایپکتو دیدم خیلی ناراحت شدم

ایشالله زودی حالش خوبشه
خیلی سخته میدونم همه‌ی‌مادر درکت میکنیم اما باید صبر کرد
سلامتیش مهم تره
ایشالله زود ازحال و خوب مرخص شدنش بگید