۱۶ پاسخ

عزیزم مونده به تربیتت
باهاش رفیق باشی باهات رفیقه
خیلی پسرا هستن که از دل و جون به خونواده شون ارزش قائلن حساب همه چیو می‌دونن
حتی دخترایی من دیدم میشناسم با مادرشون جور نیستن همش ساز مخالف میزنن .
مونده به خودمون

من دوتاپسردارم وخیلییی دوست داشتم یکیش دخترشه ولییی خداصلاح آدموبهترمیدونه ک من ۷ماه اززایمانم نگذشته بودک فهمیدم دوباره باردارم ومیخواستم هرطوری شده سقطش کنم خداهمسرموکردفرشته نجات این دخمل کوچولوی من همه کارکردک منوقانع کنه ک سقط نکنم خیییلی ازکاری ک میخواستم بکنم پشیمونم خدامنوببخشه

عزیزم ما هم دقیقا شرایط شمارو داشتیم عاشق دختر بودیم و بچمون پسر شد من شوهرم حتی کلی لباس و وسایل دخترونه خریده بود دوروز تو شوک بودم دقیقا عین شما فکر میکردم یه شب گریه کردم به خدا گفتم خدایا تو که چیزی میخواستم و ندادی پس عشقشم بده بهم باورت نمیشه از فرداش علاقه مند شدم به پسر به این نتیجه رسیدم ادم کلا از بچه نباید انتظار داشته باشه تهش شوهرت برات میمونه

هم دختر هم پسر هر دو خیلی نعمت های قشنگی هستن ان شاءالله خدا به همه پدر مادر ها هردو میوه رو هم بده کسی بی نصیب نمونه دل کسی نشکنه الهی🤲

عزیزم درکت میکنم
منو همسرمم دقیقا مثل شما بودیم
عااااشق دختر
ولی حدس میزدیم هیچ وقت دختردارنشیم چون همسرم کلا از لحاظ فامیلی پسر زا هستن و خودشونم فقط ۳تا پسرن..
ان تی بهمون گفت دختره و کلیییی ذوق زده شدیم
انومالی گفت پسره و تا چند روز توی شوک بودیم وقتی گفت سالمه من خیلییی خداروشکر کردم ولی ته قلبم دلم یچیز دیگه میگفت
همسرمم دقیقا میفهمیدم ک از ته دلش دخترمیخواست
دیگه گفتیم بچه نمیاریم چون هرچقد بیاریم پسره پس همین یکی پسرمونو درست بزرگ کنیم کافیه..
میدونی اولش اینطوری بودم ولی بعدش هی ک میگذشت و میگذره بیشتر عاشق پسرم میشم،الان انگار بیشتر خوشحالم پسر شده و دختر نیس با اینکه بقول شما میدونم همیشه ارزوی اینکه یه دخترداشته باشم توی دلم میمونه.. اما از اونجایی ک عاشق همسرمم میدونم نسخه کوچیکتر همسرمو بزرگ میکنم و رفیق پسرم میشم و مرد کوچیک مادرش میشه..
همسرمم وقتی من راجب پسرداشتن هر روز چیزای خوبی بهش میگم مثلا اینکه عصای دستمون میشه کمک حال باباش میشه و.. الان خوشحاله و خیلی دوسش داره و همش قربون صدقش میره..
میدونی باید خودتون فکرای مثبت وارد سرتون بکنید اونجوری دیگه به دخترفکرنمیکنید

منم دلم میخواست پسر باشه اخه بچه اول خانوادمم و ۴ تا خواهر کوچک دارمو داداش ندارم اما ب منم گفتن مشکوک ب دختره ولی من تنها خواستم خوشحال کردن مامانم بود برا خودم فرقی نداشت اما با خودم فکر میکنم و میگم شاید حکمتی توشه

منم دوس داشتم دختر باش
الان پسره باهاش کنار اومدم
حستو درک میکنم
مخصوصا منی ک ی پسر دارم واقعا دوس داشتم این دختر باش
الان ۱۰۰۰۰۰۰بتر شکر ک سالم.ک من دوباره مادرشدم‌ک بچم و بدون دواو درمون دارم.یا هزار دلیل برای بچه داشتنم

به نظرم شما فارغ از نوع جنسیت باید عاشق خود بچه تون باشید حالا چه دختر چه پسر و حتی اگر همسرت میبینی حسی نداره یه کاری کنی به وجد بیاد و بچه تون رو هم وابسته باباش کنید

همین که سالم روزی هزار مرتبه شکر کن
دختر و پسر هیچ فرقی نداره عزیزم
بعدم آن شاالله بچه بعدی دختر بهت میده خدا

منو شوهرمم خیلی دختر دوس داریم ولی همین که سالم باشه کافیه عزیزم خدارو شکر کن که خدا بدش میاد حتما صلاح و مصلحتت این بوده تو که خبر نداری اون بالایی بهتر از تو میدونه

قسمت هر چی باشه همون میشه
ناشکری نکن گلم
خدا خودش صلاح میدونه کی چی بت بده .
انشالله دختر هم میده توکل کن ب خدا

من بهت حق میدم .به نظرم دختر داشتن لیاقت میخاد 💔من دوتا پسر دارم و سومی رو ناخاسته باردار شدم و اینم پسره 🥺اولش خیلی دلم شکست و ناراحت شدم .ولی باز گفتم شابد صلاح من این بوده .

من شرایطم برعکسه شمااست..پسر دلم میخاست دخترشدو سالم خداروشکر..۲روزه اول انقد توشوک بودم خدامنو ببخشع به سقطم فکر کردم..انقد گریه کردم ازین تفکراتم..انشالا خدا بذاره پای هورمونای بارداری و نه ناشکری

ایشالله نی نی بعدی خدا یه دختر خوشگل بهت میده بعدش هم خدارو شکر که همه چیز خوبه

عزیزم من خیلی پسرهارو دیدم با مادرشون رفیق بودن بستگی بخودت داره

ممنون از همگی

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل هفته بیست‌وهشتم بارداری
مامانم همیشه دوست داشت ۳تا دختر داشته باشه
ولی چ کنیم ک خدا صلاح ندونستو فقط یکی داد بهش
وقتی برای اولین بار باردار شدم همش دعا میکرد من دختردار بشم
وقتی فهمیدیم بچه دختره خیلی خوشحال شد سر دومی هم از وقتی فهمیده
دختره خوشحال ترینه😅من خودم خیلیییی کمبود خواهرو حس میکنم ینی بیش از اندازه همیشه هم ب مامانم غر میزدم ک چرا من تنهام؛از اول میگفتم دوست دارم دوتا دختر و یه پسر داشته باشم حالا ک فهمیدم قندم دختره یه حس خاصی دارم حس میکنم خدا داره بهم دوتاخواهر میده🥹همسرم میگ اونقد گفتی خدا بهت دوتا دختر داد ک همیشه کنارت باشن🥲🩷🩷خدایا شکرت بابت همه چی🥹🤲🏻مرسی ک توو هیچ شرایطی تنهام نزاشتی✨
ناگفته نماند که توو هر خونه ای هم پسر لازمه هم دختر...بااینکه بارداری سختی دارم ولی ب اینم فکر میکنم ک بعدها یه داداشم بیارم براشون😅🙈
چون شنیدم اونایی ک جنسیت بچه هاشون یکیه چه دختر چه پسر بعدها خیلی پشیمون شدن ک چرا جنس مخالف اون بچه ها رو نیاوردن
🩷🩵🤍
مامان ضُحی خانم❤️ مامان ضُحی خانم❤️ هفته بیست‌وهشتم بارداری
من بارداری اولمه و دختره خودم خیلی دوسش دارم و خوشحالم اما شوهرم از وقتی فهمیده لب و دهنش افتاده پایین حتی خانوادمم ناراحت شدن گفتن پسر بود بیشتر خوشحال می‌شدیم فقط مامانم خوشحال شد گفت خدا خیلی دوست داشته که بهت دختر داده
واقعا آدم ناراحت میشه با بعضی حرفا هنوز خانواده شوهرم خبر ندارن مادر شوهرم که همیشه میگه هرچی باشه مهم نیست فقط سالم باشه ولی اینام همش حرفه هم عروسم دوتا دختر داره بچه دومیش وقتی فهمیدن دختره لب و دهنش افتاد پایین و گفتن کاش پسر بود این یکی
الان من خیلی دلم واسه جگرگوشم میسوزه هنوز بدنیا نیومده هیچکسی دوسش نداره من خیلی دوسش دارم میخوام براش هرکار در توانم باشه انجام بدم ولی ازین بی ذوق بازی های همسرم و بقیه ناراحت شدم حالا بقیه رو بگم به درک واقعا از شوهرم دلم نارحت شد
وقتی از سونو میومدم خونه پیام داد شیری یا روباه😐
گفتم ینی چی اگه پسر باشه شیری و خوبه؟ اگه دختر باشه روباهه و بده؟ همین بهش برخورد باهام دعوا کرد و قیافه گرفت واقعا براشون متاسفم که دختر براشون انقد بی ارزشه
مامان قند روزهای تلخم مامان قند روزهای تلخم هفته بیست‌وپنجم بارداری
سلام مامانا میخام درد و دل کنم باهاتون لطفا بعضی ها نیایین جبهه نگیرین همدیگرو درک کنیم میخام باشماها حرف بزنم هم آروم شم هم اینکه نظر تون بپرسم من ازدواج اول چند ساله جدا شدم بعد یه پسر دارم که شوهر سابقم اونو برد و بهم نداد خیلی دوندگی کردم برد و نیاورد خیلی اذیت شدم هنوز که هنوزه نتونستم کنار بیام بعد چهار سال که ندیدمش غمگین ترین افسرده ترین آدم هستم دوباره ازدواج کردم شوهرم الان از ازدواج قبلیش دوتا دختر داره خیلی عشق پسر داشت منم بعد یکسالونیک رفتم زیر نظر دکتر برا ای و ای تعیین جنسیت بار اول مثبت شدم با اینکه فکر نمی‌کردم بشه چون دوازده سال از بارداری اولم گذشته بود ولی خداروشکر مثبت شدم خیلی نذر کردم دعا کردم خدا بهم پسر بده هم شوهرم عاشق پسره هم من از خدا خاستم بهم پسر بده که جای اون پسرم رو پر کنه غم نخورم دگ اشک نریزم دگ دلم داره میترکهه از دوریش گفتم بشه همه کسم پسرم همدمم رفتم آنتی گفت احتمال دختر گفتم تا انومالی شاید خدا نظر کرد اشتباه شد ولی انومالی هم گفت دختر من دختر ندارم ولی شوهرم دختر داشت خیلی اشک ریخت و غصه خورد همش میگه من از خدا خالصانه خاستم با دل شکسته بهم نداد آخه من دوتا دختر شوهرم هستن با این میشه سومی گفتم پسر بشه خدارو شکر میکنم دیگه نمیارم الان بعد از یه مدت که گذشت شوهرم میگه یکی دوسال دیگه برو ای وی اف برا پسر فکرشو‌میکنم خیلی راه سختیه و با بچه کوچیکه آیا شدنی هست آیا برم هزینه کنم همونی که میخام میشه خیلی حالم یه جوریه نمی‌دونم چکار کنم با اینکه دختر هم دوست داره بازم میگه خداروشکر سالمه ولی نمی‌دونم چرا اینقدر عاشق پسره اصلا هم برای نسل و پشت و اینا نیست دوست داره همجنس خودش رو داشته باشه