چقدر خستم همش گریه نق بهونه فقط مارشه نه لب به غذا می‌زنه نه می‌خوابه شربت پدیااسلیپ میدم می‌خوابه هریکی دو ساعت بیدار میشه باز نق گریه باشی میخواد یاجیش یااب یاالکی می‌خنده یاگریه می‌کنه یعنی این بشریک ساعت خواب راحت ندارم تو خونه دیوانه شدم همش میگه بیرون نریم بالاس میاد تواطاق باهاش بازی کنه جیغ گریه برو فقط میچسبه به من آنقدر حرصم میده ناهار وشامم رو میزنم توخون میخورمهمش گریه نخوربیاپیش من یا بهونه امروز گفتم غذایی درست کنم شاید بخوره شیرنخوره پیتزا درست کردم نخورد گفت همبرگر درست کردم گفت کباب درست کردم گفت کرد می‌خوام دوباره درست کردم توپش کردم گفت برنج بده درست کردم گفت ماکارانی اونم درست کردم لب نزد به هیچکدوم چقدر حرص میخورم بقول دوستم میگه بدبخت هیچکسی تواین دنیامداری اخرسرمیری آسایشگاه نکن نخورد به درک شوهرم قشنگ میخوره عین خیالش نی نمیخوره گریه کنه یه ساعت اصلاانگارنمشنوه همه چی ریخته رومن حتی شب خواب ندارم قرص کلونازپام میخورم بخوابم انقدربلندم می‌کنه برم یخچال شیربیارم دوباره بزارم سرجاش خواب از سرم میپره تاده صبح بیدارم یازده بیدارم بشه تو چه جهنمی هستم یه لحظه با خودش بازی نمیکنه حتی پنج دقیقه بریدم میبینم آخر شب چقدرنفرین کردم خودمو خودشو ودنیارو دوبارخانه بازی بردم انقد مادرای بی وجدان هستن بچه مریضشونو میارن دوبارمریض شد یه هفته اسهاله بریدم خدامرگمو برسون که زندگیتو نخواستم وقتی میبینم بقیه دوستای کسایی که میشناسم چقدراحتن بچه میخوره می‌خوابه با خودش بازی می‌کنه هرمی میبینم میگه خدابهت صبر بده ایکاش برم بغل مادرم راحت بخوابم

۹ پاسخ

به نظرم به مدت بهش بی توجهی کن سخته صدا بچه توی سرت باشه امت چون هرچی خواسته بهش دادی توقعش بالا رفته اینکارا رو میکنه که حرف عملی بهشه بهش بی توجهی کن انگار نمیشنوی غذا هم هرچی دارید فقط همون یکی رو بیارید سر سفر اگر خورد نوش جونش اگر نخورد تا وعده دیگر هیچ چیزی بهش ندید تا گرسنه بشه اصلا این رو یک قانون کنید من دخترم خیلی بد و بهونه گیر بود از وقتی بهش بی توجهی کردم بهتر شده همه خواسته هاش برآورده نشد بهتر قشنگ غذا ش رو میخوره اگر روزی نخورد اون روز اصلا نه خوراکی بهش میدم نه غذا تا موقع ناهار یا شام همون موقع میگم دریخچال قفل میشه تا سر وعده بعدی روی خرفم هم میمونم نه که دلم بسوزه این کار رو بکنید شاید برای شما هم جواب بده

عزیزم شکم گشنه هیچی سرش نمیشه . یه بار محکم وایستا بگو شیر نداریم غذا هم همین مدل . بذار هرچقدر میخواد گریه کنه . هیچی نخورد بیهوش شد زنگ بزن اورژانس بیاد سرم بزنه
منم اگه میخواستم محکم واینستم دخترم مثل دختر تو بود .

عزیزم روشت اشتباهه. چندمدل غذادرست کردی هیچ کدومشونخورده. خواین چه کاریه خواهرمن. شباتاصبح چرابیدارمیشه یکم ا خصوصیاتش بگوشایدبتونم کمکت کنم.

بچت ۴سالشه؟
خب الان فکر می‌کنی هنره ک تو ی روز ۵مدل غذا درست کردی؟

عزیزم واقعا شرایط سختی رو تحمل میکنی، اما داری هم خودت هم بچه رو ،ناخواسته رنج میدی، الان یکسره حرفای بچه رو چون گریه و جیغ میگنه ،گوش میدی و هزارتا غذا براش درست میکنی ،سرکش تر و زودرنج تر و لوس تر میشه، حتما ببرش هم پیش مشاور کاربلد کودک و هم پیش روانکاو ،شاید بچه بیش فعاله .موقعی که اشپزی میکنی یا کارای خونه رو میکنی ،بچه چیکارا انجام میده؟؟؟

پسر من جوری بمن وابسته هست که شوهرمو نمیزاره حتی بوسش کنه، بدون من یک ثانیه بازی نمیکنه، نمیزاره غذا بپزم ،کار خونه رو انجام میدم ،پسرم اونور جیییغ بنفش میکشه که بیا پیشم بازی کنیم ،اصلا نمیزاره یه غذا درست کنم.دنبال مشاور کودک ماهر هستم . واقعا خسته شدم .میخوام سال دیگه یه بچه دیگه بیارم تا از تنهایی در بیاد

تا حدودی تاپیکات رو‌ خواندم بچه اعتماد به نفس رو از پدر یاد میگیره وظیفه باباشه هرچند خسته باشه باید با دخترش بازی کنه کلا همه بچه ها دوستدارن شب یا ظهر که باباشون میاد خونه حداقل یه رب باهاشون بازی کنه و از همه مهمتر حتما بزارش مهد تا اخلاق و رفتار بچه های دیگه آشنا بشه حتی اگر هم تو مهد نموند تا چند ماه هم شده خودتون تو مهد بمونین تا کم کم عادت کنه حتی رفتار دخترت رو به مربی مهد توضیح بده مثلا سرکلاس یه شعر در مورد گریه نکردن بخونن کاملا درست میشه

برنامه کودکی که داخلش غذا خوردن باشه بزار غذا میخوره یا وقتی نگاه برنامه می‌کنه آروم آروم بهش غذا بده یا بگو این لقمه رو گربه نخوره که اگر اومد دنبالش میکنم یه جوری به هر حال باهاش بازی کن

بچه ۵ ساله شیر میخوره؟

آخرم هیچی نخورد به تیکه تون خالی خوردکپید

سوال های مرتبط

مامان مرسانا جان مامان مرسانا جان ۴ سالگی
سلام دوستان .. همه بهم گفتن تا دوسالگی پایانه شیردهی دخترت کنارت بخوابه بعدش بذار تو تختش تنها.. از اون به بعد هروقت گذاشتم گریه کردمیرفتم کنارش میموندم میخوابید میومدم بیرون دوباره شروع میکرد تنها هم نمیشد بمونم خب شوهرم تنها میموند برای همین بازم پیش خودم خوابوندم وقتی دیگه دیدم متوجه تختخواب و اتاق خودش میشه گفتم بخواب روتختت قشنگه عروسکات منتظرن ولی انگار نه انگار. الان که ۴ سالش شده هنوز کنارم میخوابه چند شب پیش گفتم بخواب تو تختت ببین تمیز کردم پرده شستم عروسکات تمیزشدن گفت باشه مامان رفت دراز کشید بعد گفتم برم بطری آب بیارم برات اومدم دیدم چه گریه میکنه میگم چیشده میگه میخوام بغلت کنم گفتم باشه میشینم پای تختت بغل میکنم لالایی میگم بخواب ،هی دیدم ریز ریز با بغض گریه میکنه جیگرم کباب شد به روش نیاوردم صحبت کردم که دخترم گریه نکن تو شجاع هستی و یسری حرفای مادر دختری.. یهو شروع به جیغ زدن و‌گریه کرد که میخوام بیام پایین بیام پیشت.. شوهرم گفت ولش کن بیار بیرون از تختش.. اینم بگم به سلیقه ی خودش نقاشی و‌کاردستی چسبوندم ، پوستر دخترونه بالای تختش زدم اما بی فایده.. ببخشید خیلی صحبت کردم داغونم دیگه🥺 بنظرتون چیکار کنم ترفند میخوام ؟؟؟ انقدر هم باهوشه هیچ کلکی کارساز نیست سریع جیغ بنفش دخترونه
مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️