۴ پاسخ

عزیزم جلسه ای چقدر میدین منم دخترم هنوز درست حرف نمیزنه

پسر من هم تاخیر داشت ولی من گفتار درمان نبردم چون یبار بردم مسیئولش اعصاب نداشت میگفت بچه تو اروم نگه دار خوب بچه ست کنجکاوی میکنه وقتی به جای جدید میره من هم دبگه نبردم عوضش بردمش خانه بازی یکی دکساعت بازی نیکنه با بچه ها اشنا میشه رب انار واب انار سیرین هم بهش دادم خسلی خوب شده بازی پو یا گربه سخن گو هم دانلود کردم هر روز باش بازی میکنه براش حرف میزنه صدای خودشو میشنوه ذکق میکنه تکرار میکنه

بچه من اینجور بود فقط ی روز بردم گذاشتمش ی مهد خوب و برگشتم خیلی زود زبون باز کرد الحمدلله

ببرش ادامه بده

سوال های مرتبط

مامان مهدیس کوچولو مامان مهدیس کوچولو ۴ سالگی
مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
مامان مهتا مامان مهتا ۴ سالگی
چقدر خستم همش گریه نق بهونه فقط مارشه نه لب به غذا می‌زنه نه می‌خوابه شربت پدیااسلیپ میدم می‌خوابه هریکی دو ساعت بیدار میشه باز نق گریه باشی میخواد یاجیش یااب یاالکی می‌خنده یاگریه می‌کنه یعنی این بشریک ساعت خواب راحت ندارم تو خونه دیوانه شدم همش میگه بیرون نریم بالاس میاد تواطاق باهاش بازی کنه جیغ گریه برو فقط میچسبه به من آنقدر حرصم میده ناهار وشامم رو میزنم توخون میخورمهمش گریه نخوربیاپیش من یا بهونه امروز گفتم غذایی درست کنم شاید بخوره شیرنخوره پیتزا درست کردم نخورد گفت همبرگر درست کردم گفت کباب درست کردم گفت کرد می‌خوام دوباره درست کردم توپش کردم گفت برنج بده درست کردم گفت ماکارانی اونم درست کردم لب نزد به هیچکدوم چقدر حرص میخورم بقول دوستم میگه بدبخت هیچکسی تواین دنیامداری اخرسرمیری آسایشگاه نکن نخورد به درک شوهرم قشنگ میخوره عین خیالش نی نمیخوره گریه کنه یه ساعت اصلاانگارنمشنوه همه چی ریخته رومن حتی شب خواب ندارم قرص کلونازپام میخورم بخوابم انقدربلندم می‌کنه برم یخچال شیربیارم دوباره بزارم سرجاش خواب از سرم میپره تاده صبح بیدارم یازده بیدارم بشه تو چه جهنمی هستم یه لحظه با خودش بازی نمیکنه حتی پنج دقیقه بریدم میبینم آخر شب چقدرنفرین کردم خودمو خودشو ودنیارو دوبارخانه بازی بردم انقد مادرای بی وجدان هستن بچه مریضشونو میارن دوبارمریض شد یه هفته اسهاله بریدم خدامرگمو برسون که زندگیتو نخواستم وقتی میبینم بقیه دوستای کسایی که میشناسم چقدراحتن بچه میخوره می‌خوابه با خودش بازی می‌کنه هرمی میبینم میگه خدابهت صبر بده ایکاش برم بغل مادرم راحت بخوابم