۱۱ پاسخ

بچتو با هیچ بچه ای مقایسه نکن هیچ وقت ....

عزیزم بهتره از لحظه لحطه و حتی کار کوچک لذت ببری و تشویقش کنی
من برای پسرم دوچرخه گرفته بودیم پارسال رکاب نمی زد امسالم اول حدود یه هفته نیم پا رکاب میزد بعد کامل رکاب زد انقد خوشحال شدم بغلش کردم گفتم بهش خیلی خوشحال شدم داری رکاب میزنی
در حالی که مثلا یه دختر همسنای پسر من با دوچرخه پسر من تمرین کرد همون اول رکاب میزد
به نظرم هر کاری رو تو زمان خودشون یاد میگیرن
از نظر صحبت کردنم خیالت راحت بره پیش بین دوستاش از هر کدوم یک کلمه یاد میگیره
من الان روزانه پسرم یکی دو ساعت میره پارکینگ خونمون با بچه ها بازی خودمم هستم
نسبت به اوایل خیلی بهتره شد
روز اول رفته بودیم یه پسره اومده بود بهش می گفت من زورم از تو بیشتره و فلان دو سال از پسرمن بزرگتر ولی قد و قواره یکین
حالا الان با هم دوست شدن

عزیزم حرف زدن در وهله اول ژنتیکه
و دوم تو خونه و اجتماع بیرون بودنه
پسر من از کوچیکی دورش شلوغ بود بابام باهاش خیلی ور رفت حرف می‌زد و حرف میزنه پیش دوستاش می‌برد حالا کلمات گنده گنده میگه بستگی به خودتون و عادت‌ها تون هم داره

پسرمنم خوب حرف نمیزنه نامفهوم گفتاردرمانش گفت ازسن شناسنامه ایش پایینتره😭خیلی غصه میخورم اطرافیان نزدیک خودم هم فکرمیکنن من باهاش کاروصحبت نمی‌کنم اصلاداغونمم داغون 😭میخواستم پیش یک هم نفرستم ولی آبجیم میگه بفرست اونجا آموزش ببینه وزرنگ بشه بین بچه ها😔

دخترا زبونشون بهتر باز میشه عزیزم

عزیزم مقایسسسسسه ممنووووع
حتی پنجتا انگشت دست ی ادمم مثل هم نیستن چ برسه بچه شما و همسایه

بلاخزه حرف هم میزنه مستقل هم میشه ازدواج هم میکنه و ...
زندگی کنید عزیزم از لحظه لحظه ش هشق ببرن فقط همین
انسان ازاد و رها باشه بهترین لحظه رو تجربه میکنه
فقط خاطرات هستن که میمونن بقیه فراموش میشن
پس خاطرات قشنگ بسازید

سلام عزیزم پسر منم همینطوره خیلی کند حرف میزنه منم دیگه یک ساله فکرم خیلی درگیرشه ۱۴۰۰ نیمه اولم هس باید سال بد پاییز بره پیش دبستانی ولی چجور بره آخه یعنی میتونه حرف بزنه الان ماشالله بچه ها تو حرف زدن زرنگن این چی کنه تو‌اونا

چرا نگراااانی ببین دخترا زودتر حرف میان پسرا دیررتر.بیشتر باهاش حرف بزن

اصلا نباید دختر و پسر و باهم مقایسه کنید
من هم پسرم با یکی از اقوام دختر ۱۸ روز فرقشان هست عین بلبل حرف میزنه
پسر من زودتر شروع به راه رفتن کرد اما اون زودتر حرف زد
و پر من نسبت به همسن و سال های خودش خیلیم خوبه

دخترا سرزبونترن دیگ ..این ک نگرانی نداره

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
مامانا شرایطمو میگم به من بگین من چه کاری بکنم درسته ، پسرم ۴ سالشه ، حرف زدنش در حد جملات ۶ کلمه ای هست ،شعر میخونه نقاشی در حد آدمک ، رنگ آمیزی هنوز درست انجام نمیده ، رنگا رو بلده حیوونا و میوه ها رو بلده اشکال هندسی رو بلده ، وقتی با هم سناش مقایسه اش میکنم میبینم عقب تر از هم سناش هست ، بردمش گفتار درمانی اونجا حالم خوب بود گفتم کم کم راه میوفته شرایط بهتر میشه اما گفتار درمانش هر سری یه چیزی میگفت یه بار میگفت نقص توجه داره یه بار میگفت بی بی دیجیتال یه بلر میگفت مشکل ارتباطی داره و ....آخرشم منو فرستاد پیش همکارش که کاردرمان حسی حرکتی هست پسرم اصلا توجه بهش نمیکرد میزفت بلزی میکرد میگفت نگاه دستور پذیزی نداره در صورتی که پسر من تو خونه هر کاری بگم انجام و گفت پسرت علائم اوتیسم داره ، اون روز من مرگ رو جلو چشمام دیدم ده سال پیش داداش بیست سالمو از دست دادم اون روز برام سخت تر از از دست دادن برادرم بود فقط خدا میدونه چی کشیدم همون روز بردمش پیش فوق تخصص روان پزشکی کودک چند تا سوال ازش پرسید جواب داد صداش کرد جواب داد گفتم گفتاردرمانش گفته توجه اش پایینه گفت براش دارو مینویسم واسه توجه اش گفتم پسر من مشکلش چیه ؟ گفت یکم مشکل ارتباطی داره ارتباط برقرار میکنه اما ضعیف ( پسرم با کسایی که میشناسه خیلی صمیمی هست ولی از غریبه ها خجالت میکشه ) گفتم بهم گفتن اوتیسم گفت نه نگران نباش یکم بی بی دیجیتال شده اونم با چند جلسه کاردرمانی راه میوفته ، ولی من از اون روز دیگه اون آدم سابق نشدم روی حرکات پسرم حساس شدم الان بپر بپر میکنه میگم نکنه اتیسم داره ، دیگه اونجا نبردمش فقط تو خانه رشد انلاین کاردرمانی و گفتار گرفتم ، مهدم ثبت نامش کردم