۶ پاسخ

من جات بودم بچه میاوردم😁
حداقل حالا که داری بچه داری میکنی بچه خودت باشه😂

مامان ایهان خواهرمن تحمل کن من نگاه کردم بچه تون انگاری میبرید گفتاردرمانی بزار دوورش شلوغ باشه باهاش حرف بزنن شایدبچه ت بهترشد به امیدخدا چون خیلی تاثیرداره چون بچه خودمن دیربه حرف اومد ازبس بردمش پیش بچه هاالان الهی شکر عالی شده یعنی خوب خوبه په تحمل کن

بگو بعد ظهر ها پسرم خوابه صبح بیایید یا صبح پسرم دیر بیدار میشه بعد از ظهر ها بیایید

بهشون بگو که فقط عصرا بیاید صبحها مثلا بچم خوابه دیر بیدار میشه ی روز کا بهشون بگی روز بعد دیگه خودشون عصر میان یا یه روز صبح برو بیرون بگو عصر بیان عصر که اومدن بهشون بگو که ببیی
نید چقدر خوبه عصر بچم بیشتر انرژی داره شما هم سرحال ترین پس عصر بیاین دم اخر خواستن برن خونشون بگید فردا عصر منتظرتونیم😘😘

تحمل کنی یهتره حق میدم بهت ولی تاثیرداره خیالت راحت

عزیزم قبل اینکه اونا بیان پسرت رو بردار برو خونه اشون هم بازی کنند هم خواستی بشین پیشش باهم بیا

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...