۸ پاسخ

وای یه جوری گفتی واسش دعا کنید فکر کردم ۴ساله ایناست بابا فعلا زوده یاد میگیره ..دختر منم ۱۹ ماهه ست همین ...بابا ماما ..ممه وآب و کامل بلده
حتی منم صدا نمیکنه فقط وقتی میگم بگو مامان تکرار میکنه
پسرمم که کلا باهاش اصلا بلد نیست صداش کنه یا اسمش و بگه
میگم اسرا بگو آریا میگه آآ
یا مثلا میگم بگو سونیا میگه نانا
کلا همینجوری بعضی کلمات و فقط اول و آخرش و میگه خیلی از کلمات و اصلا هیچی رو بلد نیست و جوابم نمیده

دیر نشده و طبیعیه

بخدا یه جوری گفتی دعاش کنین فک کردم بچه چند ساله هستش یا خدایی نکرده یه مشکل ناعلاج داره
ساکت شو دختر خداروشکر تا حدودی کارش رو راه میندازه ،والا دختر دومی من دیر ب زبون افتاد بعد یه شب خوابید صبحش بیدار شد دیدم مثل قناری ب زبون افتاده
دخترت شکر خدا سالمه و حرف رو میزنع
اگ خدایی نکرده لال بود همین چندتا کلمه رو هم نمی‌گفت
نگو اولی اینجور بود دومی چرا اینجور شد
اولی من دو ماه مونده ب دوسالگی از پوشک گرفته شد دومی من تو۱۵ماهگی خودش دیگ نذاشت پوشکش کنم
هرکس هر حرفی زد بگو بچه یه سال و نیمه ش هستا مثل شما بزرگ نیست ک هر حرفی ب دهنش اومد بناله
جواب ندی ملت بدتر دنباله ایراد گذاشتن رو بچه مردم هستن
برو صلوات بفرست ک بچت همینارو میگ
برو شکر کن شنواییش خوبه برو شکرگزار خدا باش
مادریا درکت میکنم منم مثل خودت بودم آخر شوهرم دعوام کرد ک بچه لال نیست ک اینجوری گریه می‌کنی دیدم راست میگ وقتی حرف میزنع
بچست دخترت هنوز چ انتظاری داری

وای فک کردم بچت 4سالشه
دخترمنم همسن دخترته همین کلماتو میگه فقط

بابا هنوز خییییلي وقت داره تا واضح حرف بزنه. من بچه‌م ی سال و نیم بود. ب جز ماما و بابا چیزی نمی‌گفت
الان هم کامل کامل حرف نمیزنه.

چخبرته چقدرهولی حرف میزنه بابایاپسرمنم دیرحرف زدناراحتی نداره که بهش قصه زیادبگوکلاتلوزیون وگوشی صفرنده بهس

وای نکن با خودت همچین
خیلی زوده،در همین حد اوکیه
شما نباید باهم مقایسشون کنی
این اخلاقتو بزار کنار،اطرافیانم ازت یاد میگیرن،هی اینو میزنن تو سر اون هی برعکس

هنور مونده تا کامل حرف بزنه بیچاره ۱ نیم سالشه همونارم میگه خوبه ب نظرم

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...