بچه ها امروز دختر دوستم ک 23 روز از آیلین بزرگ تر اومد پیشمون آیلین وقتی دیدش هم خودشو تو بغل من کز میکرد و خودشو قایم میکرد ولی اون ماشالله فضول و کنجکاوی میکرد آیلینو گذاشتم پیشش اولش دست کشید ب صورتش و گقت دَدَ دَ دَ و ایلین هی خودشو عقب میکشید اخرش دختر دوستم محکم پیراهن آیلین کشید ولی خیلی ناراحتم ک آیلین ایقددد از غریبه ها می‌ترسه حتی بچه های همسن خودش چرا اینطوریه اخه؟؟ فقط عاشق اینه ک پیش مامان بابام و داداشام باشه همینن.....

دختر من دقیقا برعکس دخترشماس من میگم کاش اینجوری بود ک پیش کسی نره😁

من دوتا بچه دارم
پسر بزرگم مثل ایلین بود.
پسر کوچیکم شبیه دختر دوستت
پسر بزرگم خجالتی و اروم.یه گوشه مینشست
کوچیکه سریع بچه ها رو محکم بغل و نازی و بوس میکنه و سریع خوراکی میده بهشون و بازی میکنه باهاشون
اصلا مقایسه نکن
هر بچه ای یه شخصیت منحصر به فرد داره که قابل احترامه

دقیقا دلوینع 🥲

دخترمنم فقط با خودمون و مامان و بابام و ابجیم بازی میکنه‌.اصلا باکس جدیدی انس نمیگیره.مادرشوهرم ک میاد بچه انگار روح دیده.یا مهمان ک میاد میچسبه بمن و جدانمیشه

دختر منم کوچیکتر که بود مثل ایلین بود حتی همین الانا هم با دختر عموش که یکسال بزرگترشه بازی نمیکنه فقط دنبال بدو بدو هست دختر عموش اروم و ساکت میشینه پای گوشی یا بازی خودش ولی دختر من کسی رو میخواد که همراهش بدو بدو کنه دنبالش کنه و اهل نشستن نیست چون با دختر دایی خودم که ۵ سالشه قشنگ بازی میکنن همو دنبال میکنن چون ماشالله اونم دختر پرجنب و جوشیه...کلا باید ببینی مدل بچه ات چجوره شاید با کسی بجوشه که مثل خودشه لازم نیست حتما همسن باشن الان دختر من با بچه های ۵ تا ۷ ساله خیلی جوره چه پسر چه دختر حتی گاهی تو اولین ملاقات هم اولش فقط خجالتیه بعد چند دقیقه یخش اب میشه و ارتباط میگیره

هانا هم همينطوره فقط اونايي ك ميشناسه اكي هست اولش يكم رو ميگيره بعد اكي ميشه ولي خب منم سخت نميگيرم وقتي نميره خب نميره
مثلا دوتا خاله هام از يكيش فراري هست ببينش فقط جيغ و گريه فرار ميكنه ازش ولي عاشق اون يكي خالمه طوري ك وقتي خاله م باشه أصلا ب من نميچسبه 🤣

دختر منم از همه چیز و همه کس میترسه

من میگم هرکی شخصیت متفاوتی داره تو ذات بچه س برای مثال میگم دختر بزرگم عین آیلین بود دختر کوچیکم عین دوستت دو شخصیت کاملا متفاوت میخوام اینو بگم ک تو ذات بچه س من دختر بزرگمو هر جایی بگی بردم مهد یه سره پارک اولین بچه م بود بیشتر دستم خالی بود همه جا میرفتیم ولی درست نشد که نشد برعکس این کوچیکه رو وقت نمیکنم ولی خودش اونطوریه پس درونشون همینجوریه باید قبول کرد و پذیرفت

از تو خوب میاد بغلت من هرکس میاد خونمون اگه ببینه داره نگاش می کنه میزنه زیر گریه یعنی هرجامیرم نمیتونم 5دقیقه راحت بشینم بره بغل یکی غش می کنه از گریه. باز پسرم بغل تمام دنیا آروم بود هم بغل منو باباش گریه می کرد میخواست باهمه بره جفتش اذیت کنندست

عزيزم پسر منم همینطوره حالا ی مقدار بهتر شده رفته رفته بهتر میشن نگران نباش

همیشه برعکسه من پسرم همه جا میره و فضولی میکنه اما دلم میخواست پیش غریبه ها نره و بچسبه به من 🤭😜

پسر منم با بچه های همسن خودش بازی نمیکنه اصن محلشون نمیده وای با بچه هایی ک ازش بزرگ ترن مثلا 9 یا 10 ساله خیلی جوره

عزیزم اشکال نداره روحیه و خلق و خوی بچه ها متفاوته قرار نیست مثل هم باشن به مرور بهتر میشه

دخترمن وقتی یکی میبینه شیطون تر میشه

من پسرم فقط از پسرخاله شوهرم میترسه 😆البته خودمم میترسم ازبسکه ماشالله چاقه ولی خب خدای مهربونیه

عزیزم حتما جایی نمیبری فقط خونه مامانت میری باید ببری جایی که بچه هس عادت میکنه به بچه ها دیگه خجالتش میریزه.

یادمیگیره سعی کن بیشتر بچه ها و ادمای مختلف رو ببینه
حالا با رفت وامد یا بردن ب شهربازی دورزدن حتی نیم ساعت با کالسکه

بیشتر ببرش بیرون و شهربازی تو جاهایی ک بچه ها هستن تا یاد بگیره متاسفانه مشکل بچه های ما اینه ک با بزرگترها دارن بزرگ میشن و این ما هستیم ک باید ببریمشون تو اجتماع

دختر منم اینجوریه متاسفانه هر کسی میاد خونمون از بغلم تکون نمیخوره