۱۵ پاسخ

وای خیلی سخته درکت میکنم متاسفانه زناهمدیگرودرک نمیکنن درک وفهم اقایون خیلی بیشتره خانوماخودشون دشمن همن

منم تو همین وضعیتم عزیزم ،حق داری ،هیچی جز ما ها که تو وضعیت هم هستیم ،درکمون نمیکنه
من یک ماهه حتی دسشویی راحت نرفتم

با جوون ودل حرفاتو میفهمم..کاش اینقدر قضاوتمون نمبکردن

دوست داره یه زن داشته باشه که حالش خوب باشه زیبا باشه خوش اندام باشه،پس اجازه بده کم کم زندگیت به حال خوب برگرده،،الان تو یه بچه داری یه نعمت که خدا به تو داده خیلیا حسرت بچه رو دارن میخورن از این نعمت خدا لذت ببر هر کس اذیتت کرد خطش بزن و باهاش خدا حافظی کن ولی بهش نگو بعضیا رو باید کم کم بذاری کن،یه مدت کوتاه این کارو بکن ببین چقدر حالت خوب میشه،،عوضش دوستای خوبتو پیدا کن و ازشون کمک بگیر،یادت باشه خدا مهربان ترین مهربانانه ،دستتو میگیره ازش بخوا هر لحظه ،دیگه هم غمو غصتو به خودت یادآوری نکن عزیز دلم❤️

سلام عزیزم،من از تو بد تر بودم جوری که دیگه فکر بچه بعدی رو گذاشتم کنار الان که بعد از ده سال دوباره دارم بچه دار میشم با برنامه و اینکه دیگه نمیخوام قضایای قبل تکرار بشه تلاشم رو کردم،،،تو یه زن هستی و خدا تو رو دوست داره هرچی ازش بخوای تو قرآن هم گفته بخواه تا بهت بدم آرامشو حال خوب بخواه،،چند تا تکنیک میگم انجام بده یک اینکه ما به خواب زیادی احتیاج نداریم پس همش نگران خواب نباش یکو نیم ساعت خواب حال مارو خوب میکنه میتونی اینو ضرب در ۲،۳،۴،مثلا یا یکو نیم یا سه یا چهارو نیم ساعت خواب مشکلتو حل میکنه یعنی اگه چهار ساعت بخوابی بیدارشدی خوابالو هستی،پس حواست به مقدار خوابت باشه ساعت بذار نگو خوب بچه خوابیده منم بخوابم ،بیدار شو،و پنج دقیقه نرمش کن،قلب ما مثل موتور ماشین میمونه شروع به تپش تند تند کنه یعنی روشن شده و تو اون روز رو عالی میگذرو نی اگه موتور روشن نشه چطور ماشین حرکت کنه؟بعدش برای ۷ تا چیزی که خدا به تو نعمت داده و به دیگری نداده سپاسگذاری کنو چند تا چیزی که از خدا میخوای رو درخواست کن ،حال خوب آرامش شادی بچت خوب شیر بخوره خوب بخوابه وووو،بعد برو ناهارتو بذار،خونتو مرتب کن نذار زندگیت عقب بیوفته فقط چند روز این کارو انجام بده ببین چقدر تغر میکنه،هر کس هم چیزی گفت با اعتماد به نفس کامل بی محلش کن لبخند بزن و کم کم از زندگیت حذفش کن ۵ نفر اطرافت رو از بهترین ها انتخاب کن،از آدمای منفی دوری کن،اگر اون شخص شوهرت بود،یه کم با صبوری تحملش کن اونم تو شرایط سختیه

حق داری عزیزم
حق داری خسته بشی
حق داری غر بزنی
حق داری گریه کنی
با شوهرت درد و دل کن
یاد خودم افتادم یه بار از شدت خواب گریه کردم شوهرم گفت برو بخواب من پناه و نگه میدارم رفتم تو اتاق تا یه ذره چشام گرم شد یهو دیدم شوهرم داره جیغ میزنع دویدم بیرون دیدم پناه و گرفته رو دستش تپ تپ میزنع پشتش و پناه نفسش قطع شده بود شیر پریده بود گلوش چقد ترسیده بودیم😂

خواهر منم مثل شماس خیلی اذیته پسرش اصلا خواب نداره افسردگی گرفته خودش هم مشکل داره میگه دست خودم نیسته همش فکرای ناجور به سرم میزنه ما هم میریم کمکش ولی وقتی پسرش نخابه اونم نمیتونه بخابه

عزیزم من این روزارو گذروندم و درک میکنم
اما روزی ک این مسئولیت رو به عهده گرفتیم واقعا میدونستیم همینه اصلا و ابدا فکر نکن ک درست میشه من از روزی که پسرم دنیا اومده تا الان ک نزدیک ۵ سالشه وضعیتم همینه هرروز سختترمیشه تنها فرقش لینه ک عادت میکنی و خواب شبهم بهتر میشه وگرنه ک این مسئولیت تا اخر عمر باما هست پس به هیچکس توجه نکن زخم زبون تا کی میخوان بزنن بالاخره میرن پی زندگیشون ...
بچه رو بسپار به پدرش یاشخص مورد اعتماد اگر داری خواهرت و...یکط دو ساعت برو بیرون بعد ببین چه جوری دل تنگش میشی و پر انرژی برمیگردی💃❤

عزیزووووووم
تحمل فقط کن

ما هم شرایط مون مث هم هست
فقط تحمل کن شب ها با شوهرت درد و دل کن فقط اون میتونه کمکت کنه

من‌ مادرم فوت شده خواهرم که ۵۷سالشه مثلا اومد پیش من بمونه بقدری سر من غر زد خدا میدونه،جالبه اصلا دست به پسر من نزد گفت من نمیتونم پی پی بچه رو بشورم،من نمیتونم آروغ بگیرم از روز اول با اون همه بخیه سزارین خودم سرپا شدم،نه غذا درست حسابی میذاشت نه کاچی هیچی که هیچی خونه منو تو ده رو یه جارو نزد ، تازه به من میکفت بچه داری بلد نیستی انگار چندتا ، بچه بزرگ کردم اولیشه خوب، خلاصه عزیز هممون یه درد مشترک داریم هر کدوم فقط یه مدل نیستم

عزیزدلمممم
میدونم سخته! منم تجربشو نداشتم
ولی به خودت امید بده
به این فکر کن دیگه این روزا برنمیگردن
دیگه نی نیت انقدری کوچولو نیست ک اذیت کنه
زود بزرگ میشه
لذت ببر

واقعا سخته من تا مادر نشده بودم درک نمیکردم الان واقعا از همه لحاظ بهم ریخته ام هم روحی هم جسمی ولی خب اینا هم میگذره بالاخره
کسی باید بود قبل بارداری اینارو به ما میگفت تا آماده میکردیم خودمونو

همه همینن من تادکترمیبرم میگم فلان کاردکترگفته نکن میگن دکتربلانسبت غلط کرده ماقدیمااین میدادیم میخورد تازه بچه من اینقدرگریه میکنن ک همه نطرمیدن شایدشیرت کمه شایدسیرنمیشه شیرخشک بده عرق فلان بده تاگریه میکنه میخوان زودساکتش کنن میگن چرانمیخوابه من ۲ماه خونه مادرشوهرم بودم ومامانمم فوت کرده خیلی خیلی حرف شنیدم وچقدرگریه کردم شبا

عزیزمممم به عنوان یه زن درکت میکنم
چون بدنای الان بنیه نداره
بچه داری
کار خونه و... خیلی سخته مخصوصا تنها باشی
جدا از همه زایمان خودش جون ادمو میگیره انگار سختی و خستگی ۹ ماه حاملگی همش یهو رو سرت آوار میشه
سعی کن اصلا به حرفای بقیه توجه نکنی هرچقدر حساسیت نشون بدی بدتر میکنن،

مامانت نزدیکت نیس براچن ساعت بدی بهش یکم تنهااستراحت کنی واقعن نیازبدنه

سوال های مرتبط

مامان ♡ابرا♡ مامان ♡ابرا♡ ۱ ماهگی