من بارداری اولم ازمایش دادم مثبت شد منتظر شدم تا چند هفتم بگذره برم برا قلب یهویی یشب رفتم دسشویی طبق عادت خودمو خشک کردم یه قطره خون دیدم تند اومدم به شوهرم گفتم بیچاره تا صب استرس کشید نخوابید تاکه بریم دکتر فرداش اول وقت رفتم پیشه دکتر سونوم کرد گف چنتا فولیکول داشتی مگه گفتم نمیدونم ولی زیاد بود گف خب این قلب اولی این دومی اینم سومی منو میگی یجور شوکه شدم فقططططط گریه میکردم و ناراحت از در مطب اومدم بیرون عین کتک خورده ها شوهرم وحشت کرد فکر کرد بچه چیزیش شده نمیدونس تبدیل شدن به بچه هااااا گف چیشد با انگشتم ۳نشون دادم و دوباره گریه کردم گف حرف بزن ۳ هفته دیگه بیایم ؟؟گفتم نه ۳ قلوه😢زبونش بند اومد فقط نگام میکرد😂😂خدا لعنتم کنه به پیشنهاد دگتر ۱۴ هفته یکیش رو سقط کردم که مثلا بارداری راحتی داشته باشم اون دوتای دیگم ۲۶ هفته دنیا اومدن و نشد که عمر داشنه باشن
خدا برام چیزی در نظر داشت صلاح و مصلحت خودش دوماه بعد دوباره ۳ قلو حامله شدم اینبار شوکه نشدیم دیگه نزاشتیم هیچکس بگه بندازین😁🌺
چه خوب بود آخرش خنده ام گرفت...انشالله سلامت باشن فرشته هامون ♥️🥰
خدا حفظتون کنه
با خوندن خاطره شما یاد خودم افتادم
حس خیلی خوب و شیرینی بود ان شاالله خدا به همه بچه بده
ما تو خانواده پدری ۲قلو زیاد داریم خودم و خواهرم ، دختر عمه هام ، پسرهای پسرعموی بابام
با اینکه بزرگ کردنشون سخته دوست داشتم منم ۲قلو میآوردم چون سنم بالاست و دیگه توان بارداری دوم ندارم
اما هرروز خدارو هزاران بار شکر میکنم بخاطر وجود یه دونه پسرم
شوهرت خیلی خوبه 😅😅
راستی شما دکتر علیرضا نخعی مقدم رو میشناسید ؟
زنده باشه الهی ارغوان جان
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.