به شوهرم هرچقد میگم که به خانوادت بگو خونه من نمیشه مهمونیشون رو بندازن ،من حامله ام جفتم پایینه دکتر گفته مواظب باش فلان گوش نمیده میگه من نمیتونم نمیگم خودت بگو ،نمیدونم چه کنم

😐فکر نمیکنم هیچ چیز مهم تر از بچه تو شکم شما باشه
این تعارف های مسخره رو باید کنار گذاشت و اگه شرایط رو اطرافیان درک نمیکنن شما اگاهشون کنی با ملایمت حرفتون و بزنید

من از همین الان دارم برنامه ریزی میکنم چطور از سرریز شدن مهمانان خارج استانی (فامیل همسر) برای عید نوروز به خونم جلوگیری کنم🤣🤣🤣 البته نمیخوام تا اونموقه هم بفهمن من باردارم. خانواده خودمم ک میدونن عید من مهمونی ندارم و همیشه درکم میکنن

من مهمونی ام زوری میرم چه برسه بیان خونم مهمونی راه بندازن😒 عزیزم رک و راست زنگ بزن بگو من دکتر گفته استراحت کنم نمیتونم میزبانتون باشم. اینجوری تو بقیه رفتاراشونم تجدید نظر میکنن. والا

هیچی اگه روت نمیشه زنگ بزنی بهشون بگی همین و تو پیام بنویس بگو ب این علت من شرایط پذیرایی ندارم شرمنده

ازونجایی ک همسرت چیزی نمیگه اگه کسی تو خانوادشون هست ک باهات خوبه باهاش صحبت کن در قالب درد و دل
بگو جفتم پایینه دکترم گفته حتما استراحت کن و کار نامربوط انجام نده
بخاطر همین من نمیتونم کمکی کنم برای جشنی ک خونمون برگزار میشه
بهتره خودتون بیاید برای نظافت قبل و بعد مراسم یا کمکی بگیرین
اگه انسان های با درکی باشن کلا کنسل میکنن
اگرم مصمم هستن روی این تصمیم شما ی دستمال جابجا نکن تحت هیچ عنوان چون درکی ندارن
اتفاقی هم بیوفته میگن میخواستی انجام ندی!یا نگفتی بهمون شرایطت رو

بگو می‌خوام برم مسافرت

به نظرم خوش به حالت بازم فقط ی تمیز کاری داری خدایی خیلی سختع میدونم خودمم باردارم نمیتونم از جام پاشم ولی شانس گند من همشون مبخوان برا شب یلدا بیان خونه ما اصلا درک ندارن نزدیک 40 نفر میشن یعنی از الان عذا دارم خونه هام همه نیاز به گردگیری داره دیگه میخوام گریم بگیره هیچ کس نیس کمکم کنه شوهرمم میگه روم نمیشه بگم نیان خودشون خودشون دعوت کردن😭😭😭😭

دختر خوب بچت مهمتره
به همسرت بگو من از خدامه جشن و شادی توخونمون باشه فقط من نیستم خودت صفر تا صد رو مدیریت کن
برو خونه ی مادرت تایم مهمونی بیا برو تا بعدش

عزیزم خودتو ناراحت نکن همینا بهشون بگی نمیشه میرن شوهرتون رو پر میکنن میفرستن رو سرت دعوا میشه

فقط کارگر بگیر اصلا غصه هم نخور

وا مگه خونه تو مهمون سراست 😐بهشون زنگ بزن بگو حق ندارین بیایین رو سرمن

خب عزیز مردونه طرف شماست شما برو طرف زنونه تو یه اتاق استراحت کن
یا یکم بمون بعد برو خونه مامانت استراحت کن
بزار کار اون بنده خدا هم جور در بیاد ثواب داره

ببین بعد خدایی نکرده یطوریت شد همینا میان بهت طعنه میزنن ک میخواسی نذاری و این حرفا. پس ببین خودت بفکر خودت باش. اصلا چ معنی میده بری خونه عروس مهمونی عروسی ینفر دیگه رو بگیری. اگرم اینقدر سطح درکشون پایینه ک اصرار دارن پس ول کن برو خونه مامانت حتی عروسیشونم نرو. کارگر هم بگیرن خودشون کاراشونو انجام بدن

به شوهرت بگو کارگر گرفتم برای روز قبل و بعد عروسی خواهرت چون من نمیتونم
وقتی روش نمیشه حداقل کارگر بگیره واست
اما درکل خودت باید به فکر خودت و بچت باشی، بگو و بیخیال حرف ها باش
اولویت زندگیت حرف اوناست یا سلامتی؟؟

عزیزم به مادرشوهرت زنگ بزن با احترام ازش بخواه روز مهمونی بیاد کارارو انجام بده و بگو بخاطر شرایطم من نمیتونم وقتی ام اومدن از جات بلند نمیشی همه کارارو میزاری بقیه انجام بدن

من خونمون پله داره امدم موندم پیش مادر شوهرم خودش تنهاس تو میخای مهمونی بگیری

اگر برای شب چله هستش
فردا زنگ بزن بهشون حالشون رو بپرس بگو رفتم دکتر گفته باید استراحت کنی جفتت پایینه اگر امکان داره جای دیگه برنامه ریزی کنین

شعور خودشون پایین تو هم مثل خودشون بگو دکتر ب من گفت استراحت متلق من شرایطم برای مهمونی اوکی نیست یا میفهمن یا نوه شون براشون مهم نیست

به مادر شوهرت بگو خیلی دوس داشتم میزبانتون باشم ولی من نمتونم و دکتر بهم گفته استراحت مطلق داشته باشم ی جوری بگو بر نخوره بشون

خودت بگوووو چی مهمتر از سلامتیتتت

مهمونی چی ؟؟

خب خودت بگو من نمیتونم

چرا خونه شما؟
خودشون خونه ندارن