سلام خانما میخاستم بگم نظرمو راجب بیمارستان امام حسین من با دهانه رحم بسته و ۴۱ هفته رفتم وقتی بستری شدم گفتن تا ۲۴ ساعت آینده هستی چون کیب کیب بودم اما دکترم دلش سوخت برام دید سنم کمه یهو دیدم گفتن بریم سزارین واقعا الان فکر میکنم اگه طبیعی بودم میمردم با قرص فشار دردم گرفته بود و توی اون حجم درد تازه یک سانت بودم دکترم گفت ضربان قلب بچه نامنظم یک اما من فهمیدم دلش سوخت برام اگه یه بیمارستان دیگه بودم منو میکشتن

۶ پاسخ

ببخشید دکترتون کی بود؟

ازبیمارستان راضی بودی عزیزم؟
اخلاق پرسنلشون خوبه؟
منم قراره بیمارستان امام حسین زایمان کنم

سلام دکترتون کی بود

بیمارستان امام حسین رفتین ؟؟؟
اسم دکترتون رو‌میشه بگین ؟؟

خشبحالت ک زایمان کردی

دکترت کی بود
یا برا خود بیمارستان بودن

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
ضربان قلب طبیعی نوزاد
ضربان قلب نوزاد پسر و دختر به‌صورت نرمال چند است؟
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
عارضه‌های نوزادان بستری در بخش NICU
بعد از سزارین
بعد از سزارین چه کارهایی باید انجام دهیم | تغذیه مناسب

سوال های مرتبط

مامان معجزه زندگیم🥰 مامان معجزه زندگیم🥰 ۸ ماهگی
سلام خانما تجربه زایمانم ۴۱ هفته میزارم بعد چهار ماه یه بار گذاشتم خلاصه الان کامل میگم.
من توی بارداری وزنم رفت بالا و تنبل شدم و تنها بودم تو خونه کار خاصی هم نداشتم تا هفته ۴۱ بخور بخاب بودم و وزنمم بالا رفته بود و ورم داشتم برای همین تحرک زیاد نداشتم. من طبق پریودی داشتم ۱۰ پنج باید زایمان میکردم دردم نگرفت رفتم بیمارستان نوار قلب و سونوگرافی گرفتن گفتن برو هر ۳ روز بیا چک کن فعلا وقت داری و اینم بگم اون سونو که گرفتن ۴۰ هفته ۳ هفته عقب بودم یعنی زد ۳۷ هفته بعضی چیزارو ۳۶ هفته زد اومدم خونه بعد یک هفته رفتم بیمارستان ایندفعه رفتم بیمارستان دیگه چک کردن گفتن ضربان قلب بچه پایینه یکم بچتم رسیده برو بستری شو و تاریخ زایمانم سونو انومالی زده بود ۱۷ پنج که من ۱۶ پنج رفتم معاینه شدم گفت دهانه رحمت کیبه کیبع برو با قرص فشار شاید دردت بگیره بستر شدم ساعت ۲ نیم بود یکی با من بستر شد اون ۴ سانت بود تخت کنارم ساعت ۳ نیم قرص فشار دادن تا دردم بگیره ساعت ۵ نیم دردم کم کم شروع شد چند بارم معاینه کردن ادامش دخل کامنتا
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آوینا سادات مامان آوینا سادات ۵ ماهگی
اگه برگردین عقب انتخابتون زایمان طبیعی هست یا سزارین؟
من طبیعی بودم اما کیسه آبم پاره شد، سزارین شدم، الان هزاران بار هم برگردم عقب انتخابم‌سزارین هست، چون اصلا درد نداشتم شاید فقط دو سه روز یه کم‌درد داشتم، بی حسی هم بودم، ولی خیلی خوب بود، البته اینکه لاغرم بودم بی تاثیر نبود چون شکمم نمیفتاد روی بخیه ها بخواد درد کنه، یادمه همون یک سانت باز بودم پرستار دست کرد داخل گفت دستتو بکش‌بیرون وای که جیغ زدم، چجوری واقعا ده سانت میتونستم تحمل کن، همش میگم‌دخترم خداروشکر کیسه آب پاره‌ شد سزارین شدم، مرسی ازت😄😘
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان معجزه زندگیم🥰 مامان معجزه زندگیم🥰 ۸ ماهگی
سلام خانما مشهدی تجربه زایمانم گذاشتم تو بیمارستان امام حسین سوالی داشتین بپرسین راستی یکم کار دارم جوابتون اگه ندادم فردا میدم ببخشید و دکترم فرحناز اسد پور که من رضی بودم و از قبل دکترم نبود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان برسام مامان برسام ۵ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان پارت ۲#
کم کم سرو کله ویار و تهوع شروع شد انقد حالت تهوع و بیزاری از غذا داشتم که فشارم دائم می افتاد و مجبور بودم سرم بزنم . به هر نوع خوراک و غذایی فکر میکردم که بتونم سر سوزن بخورم نمی‌تونستم . بعضی وقتا با دیدن غذا اشک می ریختم و انقد بالا میاد وردم که گلوم زخم میشد و خونریزی میکرد .خلاصه که توی ۱۵ هفته از درد زیاد بستری شدم و بهم آنتی بیوتیک تزریقی میزدن اما اصلا از درد من کم نمیشد یکهته بیمارستان بودم دکترم که دید بهتر نمیشم ازم ام از ای شکمی گرفت اما همه چی خوب بود و منو مرخص کرد یادمه به دکترم گفتم من با درد اومدم بیمارستان با دردم باید برگردم خونه دکترمم گفت والا از همه نظر چک شدی و همه چی خوبه همچنان استراحت باش و شیاف پروژسترون . و آمپولهای پرلتون خارجی و یه قرص برام نوشت که با خوردن قرصه تپش قلب شدید می‌گرفتم اما واسم قطعش نمی‌کرد . انقد ناراحت بودم که چرا داره این دوران اینجوری میگذره موقعهای که میرفتم مطب دکتر خانمای باردار می‌دیدم که آرایش کرده شیک میان تو مطب اما من هروقت میرفتم باید رو صندلی دراز می‌کشیدم تا نوبتم بشه خیلی افسوس میخوردم اما میگفتم اشکالی ندارخ فقط بچه سالم باشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۴ ماهگی
خانوما راسته که میگن که مادر بعداز بچه دوم بیخیال میشه امروز رفته بودم بهداشت که واکسن بزنم اما نزدن گفتن هفتم بیار دیدم یه بچه شیش ماهه صورتش کلا جوش قرمز بود از مادرش پرسیدم گفت حساسیت به پروتئین گاوی داره اما مادره رژیم غذایی رو رعایت نمیکنه والا دلم برای اون بچه سوخت
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محیا🩷 مامان محیا🩷 ۵ ماهگی
#تجربه زایمان پارت ۳
اوایل ماه هشتم بودم که دیگه دردام به اووووج رسید
دیگه نمی‌تونستم یک قدمم راه برم
اومدم خونه ی مامانم که برم چکاب بشم همون اون روز بهش گفتم من به زور اومدم فرستاد nst گرفتن ازم و... گفت نه خوبی حالا اگر درد داشتی بازم دیگه تحمل کن آخراشه...😶‍🌫️😬🙄😤😤😤
فردا صبحش هنوز خونه ی مامانم بودم که از شدت درد زیاد استفراغ کردم
سریع حاضر شدیم و رفتیم بیمارستان
معاینه شدم گفتن ۳سانت دهانه ی رحم باز شده و بستری ام کردن....و روزای سخت تری که از سر گذروندم برام شروع شد...
مامان برسام مامان برسام ۵ ماهگی
تجربه بارداری و زایمان پارت ۵#
من هم درد جسمی داشتم هم درد روحی . فکرم فقط این شده بود که بچمو سالم بغل بگیرم دیگه واقع از شوهرم دل کنده بودم و کینه جای اینهمه دوست داشتن و گرفته بود . ۳۲ هفته که شدم رفتم واسه سونو وزن که دکترم گفت خوبه همه چی برو دوهفته دیگه بیا اما یکم فشارم بالا رفته بود یعنی من که همیشه فشار روی ۹ بود اون روز شده بود دوازده . دکترم گفت چند روز چک کن فشارتو اگر بالاتر رفت سریع برو بیمارستان . اینم بگم من چون یه بیماری زمینه ای فشارمغز بالا دارم از همون پنج ماهگی از علوم پزشکی با همسرم تماس گرفته بودن و گفته بودن فقط باید مادران پرخطر بیمارستان نمازی من زایمان کنم و هیچ بیمارستان دیگه ای منو پذیرش نمی‌کرد ) خلاصه که من چند روز میرفتم درمانگاه و فشارخون چک میکرد روی دوازده بود بالاتر نمی‌رفت . بعد از چهار ماه شوهرم اومد خونه مامانم که با من آشتی کنه اما من همش روزای که گذرونده بودم یادم می افتاد دلم نمی‌خواست حتی نگاش کنم فقط خودخوری میکردم وقتی دید من اصلا باهاش حرف نمی‌زنم پاشد که بره گفت من فردا زنگ زدم بیان خونه رو کاغذ دیواری کنن آلبومشان رو میارن هر طرحی دوست داشتی انتخاب کن دیگه یکماه بیشتر به زایمان نمونده بود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمدنیهاد مامان محمدنیهاد ۷ ماهگی
پارت اول
سلام دخترا من اومدم تا تجربه زایمانمو بعد ۴ ماه بگم 😁من زایمان اولم طبیعی بود و خیلی زایمان سختی داشتم این بار خیلی از زایمان طبیعی میترسیدم از اول زیر نظر دکتر بودم تو این بارداریم قندم بالا رفت 🥲از اول بچم ب پا بود که ۳۶ هفته دکترم فرستاد سونو که ببینیم بچه چرخیده یان رفتم سونو گفت بچه چرخیده ولی آب دور بچه کم شده رفتم پیش دکترم معاینم کرد گفت سر بچت اومده پایین دهانه رحمتم ۲ سانته ..تا شب منو تو مطب نگه داشت ۲ بار نوار قلب گرفت از بچه شب اومدم خونه حرکات بچم خوب بود دوروز بعدش گفت بیا بیمارستان رفتم که ببینم با سزارینم موافقت میکنن یانه ..چون دکترم گفت چون زایمان قبلیت سخت بوده و الان آب دورش کمه سزارینت میکنم ..رفتم کمیسیون پزشکی تشکیل شد سزارینم تایید کردن..اونجا هم یه بار نوارقلب گرفتن خوب بود ..امدم خونه ۳۸ هفته که شدم رفتم مطب برام واسه دوروز بعدش یعنی ۱۰ شهریور وقت عمل داد...البته تو این مدت خیییلی مایعات استفاده کردم که آب دور بچه کمتر نشه ...
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آراد❤️ مامان آراد❤️ ۷ ماهگی
خانما من با اینکه ۳ ماه از زایمانم میگذره اما جای بخیه هام به شدت درد میکنه اکثر مواقع قرص راتاهیل میخورم تا اگه هنوز زخمه خوب بشه این طبیعیه دردش؟؟و اینکه سزارین بودم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان لوبیا مامان لوبیا ۷ ماهگی
مامانا اگ برگردین عقب چه نوع زایمانی رو انجام میدین سزارین یا طبیعی؟؟

من اگ برگردم عقب هزااااااار بارم بشه بازم سزارین می‌کنم
چون خیلی خییییییلی راضی بودم تو بیمارستان هیچ دردی نکشیدم عالی بود
فقط ۳ روز اول موقع راه رفتم بخیم میکشید
البته من زایمان اولی بودم میگن سزارین دوم درد داره
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان افرا مامان افرا ۵ ماهگی
سلام من ۳۹ هفته هستم و دیشب یهویی طرف راست شکمم درد میگرفت و ول میکرد اومدم بیمارستان معاینه کردن گفتن ۱سانت باز شده نوار قلب خداروشکر خوب بود بستری نکردن از دیشب تا الان سه بار مثل اون دفه دردم گرفته باز طرف چپ شکم به نظرتون زایمان میکنم؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان بشه هام و آنیل مامان بشه هام و آنیل ۵ ماهگی
خلاصه گذشت تا دوسال پیش شب یلدا دوتا قهوه خوردم که شبو نخوابم، حاااالم به حدی بد شد که داشتم میمردم، تا دو روز تب و لرز شدید گرفتم، تو عمرم چنین لرزی ندیدم درحدی که حس میکردم هر لحظه ممکنه ایست قلبی کنم، شوهرم سریع بردم بیمارستان سرم و اینا زدن برام بهتر شدم اومدم خونه، صبح روز بعد دیدم خونریزی دارم فک کردم پریود شدم اما دیدم که یه جنین کوچولو به اندازه یک بند انگشت ازم دفع شد و سریعا حالم خوب شد... تا اون موقع اصلا نمیدونستم که باردار بودم، شوهرم که انگار دنیا رو سرش خراب شده بود تا چند روز، خودمم یکم ناراحت بودم اما چون دیگه اصلا قصد بچه نداشتم زیاد ناراحت نشدم
مامان الینا مامان الینا ۶ ماهگی
دکتر گفت عفونتت خیلی شدیده اگه تا هفته آینده بهتر نشم باید برم بستری شم میشه برام دعا کنین آخه با بچه کوچیک چجوری سه روز برم بیمارستان😭😭😭😭
خانما اگه حتی کمی دلدرد هم بودین بعد از زایمان سریع برید دکتر تا به حال و روز من دچار نشید😢
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان اقا علی مامان اقا علی ۴ ماهگی
چقدر بهداشت شهرمون نفهمن یک ساعت منتظر بودم ب جای اینکه حامله ها رو جدا کنن با بچه ها همشون ی جا هم میخوان ب خانومای باردار مشاوره بدن هم وزن بچه اینا رو بگیرن منم گفتم کجا برم واکسنشو بزنم گفتن اون اتاق بردم واکسنشو زدم اومدم بیرون دیگه قد و وزنشو نگرفتم...وزنش هفته قبلی پیش متخصص گرفته بودم اما قدشو نمیدونم دیگه فقط واکسن زدم...
پاراکید دوبرابر بهش بدم یا وزن خودش؟؟؟؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان لیانا جون مامان لیانا جون ۵ ماهگی
پارت ۱
روز جمعه ۴ آبان ماه بود که از ظهر به بعد احساس کردم دخترم زیاد تکون نمیخوره
کیک خوردم راه رفتم بازم دیدم حرکاتش کمه
ساعت چهار عصر آماده شدم با همسرم رفتم بیمارستانی که قرار بود زایمان کنم بیمارستان جوادالائمه
اولین بار بود میخواستم محیط زایشگاه رو ببینم
چون توی بارداریم مشکلی به اون صورت نداشتم زایشگاه رو ندیده بودم
خلاصه رفتم اونجا و ازم آن سی تی گرفت و برای اولین بار معاینه شدم دهانه رحم بسته بود و هیچ دردی هم نداشتم گفت نوار قلب اصلا خوب نیست ما اینجا سونو نداریم برو سونو فیزیکال بگیر بیار که ببینیم چجوریه شاید بند ناف پیچیده دور گردن بچه
رفتم سونوگرافی پارسیان چون تنها همونجا باز بود سونو گرفت وزنش هم گفت حدود ۲۷۰۰ تا ۳۱۰۰ بند ناف هم دور گردنش نیست و همه چی عالیه سونو رو بردم بیمارستان زنگ زد به دکترم همه چیز رو براش توضیح داد البته اینم بگم ۳۸ هفته و ۳ روز بودم دکترم گفت که میتونه بره خونه ولی فردا صبح مجددا آن سی تی تکرار بشه
فرداش هم نوبت دکتر داشتم گفتم اول برم دکتر خودش ویزیت کنه بعد برم بیمارستان