من سوالام زیاده امروز....بخدا موندم چه کنم از دست این بچه جرئت نداری یکاری جلوش انجام بدی میره فیوز های برق خونه رو میزنه قطع میکنه یه روز من توی حموم بودم یخ زدم چون برق اشپزخونه قطع کرده بود پکیج خاموش شده بود.....جدیدا میره پارکینگ رو میزنه بار اول که ما نمیدونستیم کار اینه...باباش دوساعت تو خونه موند نشد بره سرکار در پارکینک باز نمیشد همسایه زنگ زد ما آب نداریم گفتم اره ما هم نمیدونم برق پارکینگ قطعه اخر نمیدونم کدوم همسایه ها رفته بود وصلش کرده بود.....بار دوم متوجه شدم کار این بچه است چون میره تو راه پله ها یا پارکینگ دوری میزنه همیشه یا باباش میره سرکار همراهیش میکنه تا بیرون ....اومد گفت مامان برق قطع شد آقاوهمسایه داشته درستش میکرده منم بدبخت باورم شد بعد نیم ساعت این قدر پرسیدم چون خودش خبر داده بود و هر وقت این میرفت بیرون قطع مبشد برق ....دیگع خنده اش گرفت لو رفت فهمیدم که چخبره😐 از اون روز هی چند بار تکرار این قدر جدی حرف زدم با تندی گفتم ...توضیح دادم همسایه ها آب ندارن مبخوان غذا بپزن برن حمام دسشویی میگه نداشته باشن خب به درک🤦‍♀️چه بگم بهش؟؟؟؟
حرص میخورم حررررص

۴ پاسخ

سلام عزیزم
چه پسر شیطونی🥲
از چی میترسه؟همون بزار اونجاها که میره تا دیگ نره

عزیزم در خونه رو قفل کن چه جراتی داری که اجازه میدی بچه تنها بره بیرون اونم با این حجم از شیطنت

ببین به نظرم در قالب قصه و داستان براش تعریف کن و از عواقب و خطرناک بودن کارش بگو
اما مطمعن باش با تهدید و دعوا و تنبیه و ..... چیزی عوض نمیشه

براش جایزه بذار. یه برگه بیار برچسب های کوچیک شکل ماه و ستاره و...... براش بگیر
بهش بگو اگه مثلا یه روز یا دو روز( بستگی به تعداد دفعات کارش داره) انجام ندی برات برچسب میچسبونم مثلا سه تا یا چهارتا شد برات جایزه میخرم
جایزه هرچی که دوست داره
مثلا رستوران. فست فود. بازی فکری. بستنی. ماشین. و......

بگو خونه آتیش میگیره یا بگو همسایه زنگ میزنه پلیس
واقعا الان نتونی جلوی این خرابکاری هاشو نگیری بزرگ میشه اصلا کنترل نمیشه

سوال های مرتبط

مامان میر محمدو فاطمه مامان میر محمدو فاطمه ۵ سالگی
مامانا من یه کار خیلی بد کردم
پسرم سه ماهی میشه که اینجوری شده همش مدفوعش رو به شلوارش میکنه
همش براش توضیح میدم نکن برو دسشویی دوباره همون آش و همون کاسس
از سه سالگی گرفتمش اصلا تا به حال اینجوری نشده بودش
از وقتی دخترمو که الان سه سالشه شروع کردم به پوشک گرفتن اینطوری شد
حالا ظهر انقدر اعصابم بهم ریخت گرفتم مفصل کتکش زدم
واقعا عصبی بودم نتونستم خودمو کنترل کنم
اینم بگم که خیلی به ندرت میزنم بچه هامو ولی اون لحظه واقعا نتونستم کنترل کنم خودمو
دو سه هفته دیگه میخواد بره پیش دبستانی هنوز مدفوعش رو تو شورتش میکنه من آخه حرص میخورم چند ماهه توضیح میدم خودشو زده به نفهمی
آخرش خیلی بد کتکش زدم بعد گفتم بمون تو دستشویی از حرصم چند دقیقه تنهاش گذاشتم 😭😭😭
بعد رفتم درو باز کردم گفتم بیا بیرون
یکم که گذشت دیدم شکمشو گرفته میگه دارم میمیرم از درد شکم
بردم اینور اونور هواسشو پرت کردم ولی میگه درد دارم
الانم خوابیده
به نظرتون به خاطر اینکه من زدم اینجوری شده
از دست بچه هام نمیدونم کجا برم خدایا 😭