۷ پاسخ

من ۴ سال بچه نخواستم چون از اولم با شوهرم قرار گذاشتم تا ۵ سال خبری از بچه نیست ک مامانش تو دوران عقد فهمید گفت چ‌خبره نخیرم منم محلش نذاشتم و حرفمو ب کرسی نشاندن هر چی شوهرم می‌گفت محل نمی‌دادم بی خبری قرص می‌خوردم وقتیم باردارش م تا زمانی ک قلبشم تشکیل بشه ب شوهرمو حتی حرفی نزدم

نمی‌دونم مسائل شخصی عروس ب مادر شوهر چ‌ربطی داره خب نفهمن دیگه عزیزم می‌رفتی پیش اونا رابطه برقرار میکردی تا متوجه بشم جلوگیری داشتی بعضی خانواده ها خیلی بیشعورن

این حرف ها به تخم چشم‌چپم نیست من ۱۳ ساله ازدواج کردم و دخترم ۱.۵ سالشه ینی ۱۰ سال و چند ماه خودم نمیخواستم بعد باردار شدم به هیچکس نگفتم تا سونو انومالی رفتم یه پست تو اینستا گذاشتم همه زنگ زدن تبریک و اینا خواهرشوهرم برگشت گفت الان تو میگی خودم‌نمیخواستم ولی هیچ کس باور نمیکنه گفتم‌نکنن من مسئول زندگی خودمم نه فکر بقیه

مشکل همینجاست که همون موقع میگفتی حالا چند ماه دیگه و فلان. میگفتی فعلا نمیخوایم بچه. یا یجوری برخورد میکردی اصلا حق نداشته باشن در مورد بچه‌دار شدن نظر بدن. البته میدونم خانواده با خانواده خیلی فرق میکنن.

من بچم کاشت کردم نمی‌خواستم کسی بفهمه تموم دنیا فهمیدن همه کسی نبود که نگفت بهم جنین ها خودتون بودن بچه ماله شوهرت وای خیلی سوختم اما الان برام مهم نیست خدا راهی گذاشت جلوی پام منم رفتم اون راه و ولی کلن توی یه بحث شوخی بگو شما رفتید گفتید من که دکتر نرفتم حالا میرفتم یک درصد مگه جرم کردم

ول کن بابا دنبال شر نگرد دعوا میشه

حتما بهشون بگو و‌اعلام کن ازشون ناراحتی

سوال های مرتبط