اره کاش همیشه یه نسخه بغلیشون رو میداشتیم
دلم تنگه از الان
چش رو هم بذاری باید لوازم التحریر بخری راهیش کنی مدرسه
بعد یهو میبینی عه شیشم تموم کرده
عه رفته دور دوم
عه سربازی
عه ....
اصلا این عمره که میره
دقیقا امروز فکرای منو نوشتی
منم داشتم اتاقشو جمع میکردم دیدم لباسای نوزدایش چقدر کوچیکه
چقدر اون دوران سخت گذشت و فک میکردم زنده نمیمونم با اینهمه بیخابی
اره واقعا اوایل خیلی کند و سخت میگذشت نمیدونم بخاطر افسردگی زایمان بود یا واقعا سخت بود
الان چشم باز میکنی میبینی بچه ات یک و نیم ساله شده پس فردا دو ساله سه ساله...
الانم سخته ها شلوغ شدن ولی مثل اون زمانا به چشم نمیاد و خیلی سخت نمیگذره
خدا حفظ کنه همشون رو
تنش سلامت گلم🌹
اوم درسته
عزیزدلم🥺
من اینقد بخاطر الرژیش اذیت شدم و الان مصیبت دارم دوست دارم زودتر بزرگ شه اصلا شیرینی بچه داریو نفهمبدم و دیگه هم تصمیم به بچه دار شدن ندارم
اره بهار من یادمه اتفاقا یکی دوتا تاپیک با همچین مضمونی زده بودی کی میشه بچم 4 ماهش بشه ... چرا من فکرمیکردم بچه ۶ ماهه خیلی بزرگه و یکم راحتتره و... که من میخوندم میدیدم همون فکرا و دغدغه های اونروز من بود و بخودم میگفتم خب پس فقط من نیستم
منم خیلی دلم براش تنگ میشه حتی مواقعی که بغلش میکنم بیشتر دلم براش تنگ میشه. هم دوست دارم این روزای سخت بگذره و بزرگ بشه هم دوست دارم تواین سنش بمونه. خیلی شیرینه الان
خداحفظش کنه 🫀
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.