سلام دوستان تاحالا شده احساس کم بودن بکنید؟ اینکه مادر خوبی نبودی خوب فرزند رو تربیت نکردی یا اینکه فرزند رو مقایسه بکنی؟
من دیروز دورهمی بودم،با وجود اینکه صد خودمو واسه پسرم گذاشتم از شغلم‌انصراف دادم کنارش باشم با اینکه پسرفت خواب داره و بقیه اصرار میکنن شربت خواب ندادم بهش پابه پاش تا صبح بیدار موندم غذا خوردنش رو از اول مستقل شروع کردم حداقل روزی دو دست لباس میشورم و اجازه میدم راحت باشه تلویزبون ممنوع بوده برامون
ولی دیروز پسر من فوق العاده بهانه گیر و غیر اجتماعی بود واسه افتادن ساده هم اشک میریخت و کلا از من جدا نمیشد یا فاصله کم داشت غذا خوردنش کم تر از همسن خودش بود
ولی پسر دوستم از ابتدای ورودش انگار محل زندگیش اونجا باشه رفتار میکرد از دیوار بالا میرفت و اصلا بهانه ای نگرفت و اشکی نریخت تغذیه خوبی هم داشت دوست من شاغل تلویزیون ووشی ازاد گذاشته و تغدیه مستقل رو از ۱۰ ماهگی شروع کرد
خلاصه من پر حس بد شدم تو ذهنم‌ مقایسه کردم به نظر من فرزند تربیت کردن هم هنر شاید من هنرشو ندارم
میتونید کمکم کنید؟

۲ پاسخ

اره اونا هر هفته و شایدم بیشتر
من بعد ۷ ماه دیدمشون و پسر من فقط مادر بزرگ و خاله دیده خانواده همسرمم شهرستانن

دوستت زیاد مهمونی می‌ره ک بچش اینجوریه منم پسرم میریم جایی گریه میکنع

سوال های مرتبط

مامان باعرضه 😎🤱🐣🤍🧿 مامان باعرضه 😎🤱🐣🤍🧿 ۱۴ ماهگی
بلههه

این چایی میچسبه هوا ام یکم سرد شده
عرضم ب خدمتتون که

دیشب ب اصرار مادرم و البته با فوش های مادرم راهی مهمانی شدیم
اونجا سه تا بچه کوچولو بودن که از پسر من بزرگتر بودن دوتا دختر و یک پسر

و خب من اصلا دلم نمیخاست برم چون جو اونجا و ادماش جوری بود زود وارد فاز مقایسه میشن بچه ها وقتی تو اینجور مهمونیا میرن و اینکه کلا من از مهمونی میترسم بخاطر ویروس و اینا که الان تو پیکه بیماری های عفونی هستیم

ولی خب توکل ب خدا رفتم هم برا اینکه واکنش پسرم تو جمع غریبه هارو ببینم هم اینکه با چنتا همسن و سالش تعامل کنه

وخب پسرم بیشتر با خودش و اسباب بازیاش و راه رفتن سرگرم بود
غریبی یا اذیت کردن هم ازش ندیدم وفقط موقع خوابش نق نق میکرد که بیایم خونه که خب خداروشکر برگشتم

با اینکه همسرم نبود و دست تنها بودم ولی خب خیلی خوش گذشت
ولی مقایسه ای که فک میکردم پیش اومد و خب یکی از مامانا که قبل اینکه من ببینمش خیلی تو اقوام گفته بود بجم خوش خواب و خوش خوراکه دیشب بچش خیلی اذیت کرد و یهو انگاری شروع کرد درد دل که بچم فقط دومدل غذا میخوره و همش سینه م باید دهنش باشه و ازین حرفا

و در نهایت فهمیدم بچه ها همه حتی اروم ترینشون هم اذیت دارن و این طبیعیه

مثلا ی دخملی بود کلا با خودش بازی میکرد و ی کوشه نشسته بود جیکش درنمیومد مامانش میگف کلا بچه ارومیه و خیلی جالب بود برام

مدیونین فک کنین ماتحت پسر من لحظه ای زمین رو لمس کرده باشه

شبم که اومدم بچه رو سپردم شوهرم و رفتم تخت خوابیدم وصبحم خودش بچرو نگه داشت صبونه شو داد صبونه منو اماده کرد ظرفا رو شست و اینگونه روزمون اغاز شد

من پیشنهاد میکنم مهمونی با جمعیت کم حداکور ۸ نفر اینا رو با بچه امتحان کنین تنوع جالبیه🌷
مامان ماهور مامان ماهور ۱۴ ماهگی
تجربه من از پاپ اسمیر
لطفاً مطالعه کنید دوستان عزیز
من تو این چند سالی که ازدواج کردم هیچ وقت نرفتم تست پاپ اسمیر بدم  یکی به خاطر اینکه تو مطب دکتر حریم شخصی رعایت نمیشه و چمن نفر با هم میرن داخل  هم خجالت می‌کشیدم همین که ترس داشتم از اینکه یه وقت درد داشته باشه و...
ولی خوب ،طبق گفته پزشکم که گفت باید بیای بعد از ۴۰ روز بعد از پاکی زایمان باید بیای و تست رو بدی ،متاسفانه بخاطر اینکه دست تنها بودم نشد برم نمی‌دونم شاید اینا بهونه بود بازم بخاطر ترس و ...
ولی خب بعد از یکسال تصمیم گرفتم برم بخاطر سلامتی خودم و اینکه من باید مراقبت کنم از خودم بخاطر اینکه باید مواظب فرشته کوچولوم باشم
بلاخره رفتم تست رو دادم ،این نکته رو بگم من همیشه بهداشت رو رعایت میکنم و بدون هیچ علائمی رفتم و خب چیزی که نباید بود من هم عفونت داشتم و هم زخم دهانه رحم ،که من کلا ازش بی اطلاع بودم .بگذریم الان دارم دارم مصرف میکنم
این پیام رو اینجا گذاشتم که بگم لطفاً اگر مثل من هستین برید تست رو بدید هیچ ترسی نداره من واقعا پشیمونم چرا زودتر نرفتم .برید که مثل من عفونت خاموش نداشته باشید .
انشالله که همیشه سالم و سلامت باشید 🌹
.