سلام خانم ها من خيلي تنهام دلم گرفته خواهرشوهرام زايمان كرده شير خودشو ميده بعد امشب رفتم خونه مادرشوهر ام اونجاست تا چهل روز ميمونه من بچه ام به دنيا امد نتونستم شير خودمو بدم ميدادم مريض شدم افسردگي بعد از زايمان گرفتم هيچي نميتونستم بخورم شيرم سير نميكرد كوليك داشت الرژي داشت رفلاكس داشت شيرخشك اپتاميل پپتي 1 ميدادم خيلي اذيت شدم حالا همش منو ميبينه ميگه اريا شير مادر نخورد شيرخشك خورده دلمو ميشكنه سركوف ميزنه من بهش خوبي ميكنم نميدونم چرا باحرفاش دلمو ميشكونه

فرض کن توو خیابون داری میری یکی محکم میزنه پشت سرت برمیگردی که بزنیش میبینی ی دیوونه اس تازه داره میخنده آیا میزنیش نه چون زدنش فایده نداره چون عقل نداره به مادرشوهرتم به اون دید نگاه کن هر چی بگی فایده نداره

شیر خشک چه مشکلی داره من که اصلا شیر مادر نخورده ... فرقی داره مگه یعنی اون خانم مادری کرده من مادری نکردم..

هیچ کس دلسوزتر از مادر نسبت به بچه اش نیست ، کاسه داغ تر از آش میشن بقیه، خودت داری میگی نتونستی بدی نه اینکه نخواستی پس ولشون کن ،خدا دلشونو میشکنه تو بسپار به خودش

مگه شیر خشک چشه؟؟؟؟

خب سمتش نرو
بگو شما که با تجربه این چرا همچین حرفی میزنین اگه شیر داشتم بچم پاره ی تنمه حتما میدادم حکمت بوده نداشتم
شیر خشک هزار برار از شیر مادر مغذی تره و من برا بچم کم نمیزارم هیچ وقت شما نگران نباشید
با کمال احترام جواب سربالا بده و از یجوری بگو از سن و سالش خجالت بکشه با طرز فکرش قرن بوقیش

گوش نده اصلا
شیر مادر وقتی خوبه ک مادر حالش خوب باشه
تومادرشی هیچکس حق دخالت نداره