منم اومدم بالاخره
بعد از سه ماه به دلیل تغیر شماره این اکانتم بالا نیومد
سلام مجدد❤️
منم بالاخره ۲۸ام مهرماه دخترم به دنیا اومد
بیمارستان اروند
دکتر بلادی بهبهانی که فوق و العاده بودن
بیمارستان خوب و تمیز بود رسیدگی بالا بود راضی بودم خیلی
تیم دکتر حرف نداشتن هرچی بگم کم گفتم
سزارین اختیاری بودم و چون وزن دخترم خوب بود ۳۷ هفته زایمان کردم با وزن۳کیلو ۶۷۰ گرم .
از سختیای زایمان بگم من خودم طرفدار سفت و سخت سزارین بودم
باید بگم هر دو سختیای خودشو داره اما خوبی طبیعی اینه ک درد بعد زایمان تموم میشه و هیچی نمیدونی ولی سزارین درد بعد عمل تا ۷ روز نسبتا زیاده اما با شیاف و قرص کنترل میشه یکم دیر آدم خودشو پیدا میکنه ولی من در کل راضی بودم و خدارو شکر میکنم
عکس دخترمو هم پایین میزارم❤️

تصویر
۱۰ پاسخ

به سلامتی عزیزم قدمش مبارک باشه
لطف میکنی بگی دستمزد دکتر چقدر بود ؟

جونم
ماشالا
پسر منم ۲۸ مهر دنیا اومد

عزیزم خدا حفظش کنه اتفاقا خیلی دنبالت گشتم ببینم چیکار کردی یهو غیب شدی 😂خیلی نازه دخملت ماشالا 😘😘😘

چند کیلو بود دخترتون موقع به دنیا اومدن

بسلامتی مبارکت باشه
هم طبیعی هم سزارین سختی خودشو داره
خیلی ها از دردبعدزایمان طبیعی مینالن
البته اینم بستگی به بدن هرکی داره که زایمانش چطور باشه

ماشالله چه نانازه ❤️

🤩🤩🤩ای جااان

واکسن دوماهگیشو زدی الان چند کیلوعه؟

بسلامتی ماشاالله عزیزم چ نازه

اینم عکس تولدش

تصویر

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از زایمان سزارین
بعد از سزارین
بعد از سزارین چه کارهایی باید انجام دهیم | مراقبت های بعد...
علت درد شکم بعد از سزارین
علت درد شکم و زیرشکم بعد از سزارین
علت خونریزی بعد از زایمان
علت خونریزی بعد از زایمان | علت خونریزی بعد از چهل روز زای...

سوال های مرتبط

مامان کوچولویِ‌مَن❤️ مامان کوچولویِ‌مَن❤️ ۴ ماهگی
خب خب منم بعد از دو ماه اومدم تجربه زایمانمو بگم 😁😂

اول از همه بگم که من خیلی از زایمان طبیعی میترسیدم و اولویتم با سزارین بود
حتی روزی که زایمان کردم نوبت داشتم برم یه دکتر دیگه که بهم تاریخ بده واسه سزارین 🤦‍♀😂
من ساعت ۱۹:۳۰:۳۰ زایمان کردم ، ۱۸:۱۰ نوبت داشتم برم تاریخ سزارین بگیرم 😂😂
مامان آرنیکا🧸💜 مامان آرنیکا🧸💜 ۷ ماهگی
من سزارین شدم
زایمانمم خوب بوپ خداروشکر
ولی از همون لحظه اول بعد از زایمان با خودم میگفتم کاش رفته بودم طبیعی
همش با خودم فکر میکنم کاش طبیعی زایمان کرده بودم
کاش گذاشته بودم روند طبیعی بدنم و بچه خودش پیش بره
کاش خودمو نبرده بودم زیر تیغ
من که دو سه تا بچه میخواستم چرا عوارض سزارین رو به جون خریدم
حالا همش میگم یعنی برا بچه ی بعدی هم باید برم اتاق عمل؟!
در صورتیکه میتونستم طبیعی زایمان کنم ؟!
فقط تنها مشکلم و تنها دلیلی که سزارین رو انتخاب کردم ترس از آسیب دیدن بچم بود
👇🏽
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان نخود مامان نخود ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت ۲

خلاصه بگم که من طبیعی میخواستم و به شدت مخالف سزارین بودم
انقد که خانواده و فامیل میگفتن سزارین اینه سزارین اونه منم اولین بارم بود دیگه تجربه که نداشتم باورم می‌شد
بعد خیلی بد زخم هستم گفتم دیگه من ی زخم کوچیکم انقد طول میکشه خوب شه
تا ۷ لایه شکمم پاره بشه چه داستانی دارممممم و ...
مامان نیلدا مامان نیلدا ۷ ماهگی
تجربه زایمان سزارین قسمت اول
اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم، از اول بارداریم دوس داشتم سزارین زایمان کنم و همه فوکوسم رو سزارین بود اما تو اتاق عمل به این نتیجه رسیدم به طبیعی با بی حسیم میشد فکر کنم :) با اینکه خیلی زایمانم خوب بود و راضی هستم اما واصعا من به گزینه دیگه فک نکردم
تاریخ زایمان طبیعی من از رو سونوگرافی ۶ خرداد بود و از رو اخرین پریود ۳۱ اردیبهشت، دکترم برای ۲۸ اردیبهشت تاریخ عمل گذاشت با بی حسی اسپاینال
ساعت ۵:۴۵ صبح گفت بیمارستان باش ساعت ۷:۳۰ وقت عمله و قبلش کارهای آماده سازی دارن
یک هفته قبلشم که رفتم بیمارستان تشکیل پرونده دادم و آزمایش خون گرفتن و ریسکهای عمل باهام چک کردن که حساسیت خاصی دارم یا نه
صبح ۲۸ ام بیدار شدیم و آماده شدیم‌رفتیم بیمارستان خداروشکر اصلا استرس نداشتم و خیلی خوشحال بودم که بالاخره قرار دخترم ببینم
اول که فرم رضایت دادن و بعد اتاق تحویل دادن
بعد پرستار اومد لباس اتاق عمل تنم کرد و جوراب واریس پام کرد و بردنم اتاق‌عمل
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان گل دختر مامان گل دختر ۳ ماهگی
سلام خانوما، از تجربه زایمانم بخوام بگم شاید به درد کسی بخوره…
۳۹ هفته‌م که کامل شد دکتر گفت باید بچه رو دربیاریم چون انسولین میزدم، البته قندم در حد دیابت بارداری نبود ولی حجم مایع دور بچه زیاد بود و دکترم که پریناتولوژیست بود، تشخیص داشت انسولین بزنم و حجم مایعم هم کنترل شد، اما ۳۹ هفته گفتن روند رشد بچه داره کاهش پیدا میکنه و باید زودتر به دنیا بیاد😄 که رفتم پیش دکتر آذر حیدری و تشخیص داد لگنم کوچیکه و بچه یذره هم پایین نیومده و واژینیسموس شدید هم داشتم حتی اجازه معاینه به دکتر ندادم:( و سزارین کنم بهتره، فرداش رفتم بیمارستان انصاری و سزارین شدم، از دکتر حیدری خیلی راضی بودم اما بیمارستانش بنظرم معمولی بود، پرسنل اتاق عمل و خلوتی بیمارستان و رسیدگیشون خوب بود اما نظافت سرویس بهداشتی و رفتار بعضی پرسنلش خوب نبود.
مامان آرتین💙❤️ مامان آرتین💙❤️ ۵ ماهگی
خانما پیشنهاد میکنم اگر شرایطش رو داشتین زایمان برید بیمارستان کسری تهران،من خیلی راضی بودم ازش واقعا همه‌چیش خیییلی عالی بود، پرستار گوشیمو ازم گرفت موقع سزارین و ب دنیا اومدن بچم فیلم گرفته هربار ک نگاش میکنم بغضم میگیره عین این فیلم هندیا پر احساسه🥺🥺😍😍اینم بگم هرچی ساک بیمارستان اماده کرده بودم همه‌ش دست‌نخورده برگشت چون هرچی ک نیاز بود رو در اختیارم گذاشتن🥰
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ماهور مامان ماهور ۳ ماهگی
اینم تجربه زایمان من،خلاصه من که از زایمان طبیعی راضی بودم،و شدیداً از سزارین ترس داشتم،زایمان اولم ساعت طولانی درد کشیدم و دهانه رحمم دیر باز شد،ولی موقع خود زایمان درد شدید نداشتم،ولی این زایمانم درد شدید و باز شدن دهانه رحمم سریع بود،کلا ۲تا زایمانم با هم کلی فرق داشت
مامان هامين مامان هامين ۱۱ ماهگی
مامانا شمام حس تون مثل منه؟؟
من با اينكه زايمان سختي داشتم نزديك به ١٥ساعت درد طبيعي كشيدم بعدش سزارين شدم ولي روز زايمانم بهترين روز زندگيم بود
هم از بيمارستانم راضي بودم هم از رسيدگيشون
مامانم و همسرمم كنارم بودن
واقعا روز خوبي بود برام
واقعا دلم ميخواد اون روز تكرار بشه دوباره
به ماماناي بابلي پيشنهاد ميكنم حتما واسه زايمان بيمارستان مهرگان برن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آوا مامان آوا ۹ ماهگی
تجربه زایمان
خیلی دیره ولی الان وقت کردم بیام بگم
خیلی خیلی ورزش میکردم و فعالیت داشتم از ساعت ۴ صبح بیمارستان پاستور بستری شدم با دهانه رحم ۴ سانت باز...۳۸ هفته و ۵ روزم بود
اپیدورال درخواست کردم.دردی نکشیدم همه چی خیلی عالی بود.ساعت ۹ صبح ده سانت فول شده بودم همه ماماها میگفتن عالیه..ولی متاسفانه سانت اخر هرچی میگفتن زور بزن من بی حس بودم و انقباضا رو نمیفهمیدم زور نمیزدم.اپیدورال رو قطع کردن و من هزار بار مردمو زنده شدم از درد
زور میزدم اما بی فایده
ساعت ۱۲ ظهر ضربان قلب بچم اومد پایین و دکترم گف ببرین سزارین اورژانسی
کمتر از دو دقیقه تو اتاق عمل بودم از شدت ترس تمام بدنم میلرزید التماس میکردم بیهوشم کنن اما بیحس بودم و نمیدونم چی تزریق کردن خابم برد.اتاق ریکاوری ک بودم بهم گفتن بیهوش نکردیمت ..خابیدی
خداروشکر خداروشکر بعد از تحمل دردای زیاد دخترم سالم بغلمه
صدبرابر سزارین بهتر از طبیعیه
دکترم دکتر آیتی بود از بیمارستان و دکتر راضی بودم
هزینه سزارین اورژانسی با اتاق خصوصی با اپیدورال با بیمه تامین شد ۱۴ ونیم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۴ ماهگی
سلام خانوما من بعده مدت ها اومدم از تجربه سزارین بگم
واقعا عمل راحتی هست من از روز اول خیلی راحت بودم
فقط خندیدن برام‌سخت بود
من ۳۷هفته و ۳روز دردم گرفتم رفتم بیمارستان و اورژانسی عمل شدم
بچم ب خاطر کمبود اکسیژن ۷روز ان آی سیو بود
و سخت رین روزای عمرم بود
ولی خداروشکر سریع اوردم خونه
میخوام اینجا ب اوناییکه هنوز زایمان نکردن بگم
خیلی عمل راحت و بدون درد هستش منکه خیلی راضی بودم خودمم از ۵روزگی سرپا شدم و رفتم خونه خودم کله کارامم خودم کردم از ۵روزگی بچمم خودم نگه داشتم
فقط هفته ای ی بار با همسرم خونه مادرم میخوابم برای اینکه بیخوابیم رفع بشه
مامان گردو مامان گردو ۹ ماهگی
سلام مامانا
اومدم از تجربم بگم
زایمان خیلی خوبی داشتم خداروشکر بدون هیچ دردی البته نه هیچی ها درحد کم
زایمانم سزارین بود خیلی خوشحالم ک انتخابم درست بوده
بدون هیچ درد کشیدن و استرسی رفتم پذیرش شدم رفتم سرم وصلم کردن بعد نیم ساعتم بردنم اتاق عمل بعد ۱۵مین عملم تموم شد اوردنم ریکاوری ی ۲۰مین نگه داشتن تا سرمم تموم شه بعدشم بردنم بخش درضمن امپول بی حسی از کمر اصلا درد نداشت اصلا حس نمیکنید
درنتیجه زایمان سزارین برای من خیلی عالی بود
تحت نظر دکتر هوشیارم بودم ❤️
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان سلین مامان سلین ۲ ماهگی
مامانا گل برای زایمان من رفتم بیمارستان اریا خیلی خوب بود همه چی و راضی بودم از همه چی
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان تيام مامان تيام ۹ ماهگی
سلام خانما من بعد زايمانم گلاب ب روتون خيلي اسهال بودم از همون بيمارستان نه اينك بگم يسره بود نه ولي بيشتر اينجوريم تا الان
كسي بوده اينجوري شده باشه بعد زايمان؟؟
مامان برسا مامان برسا ۳ ماهگی
بعد از زایمان امروز میخوام اولین چکاپ برم پیش دکتر زنانم
بنظرتون باید بیکینی رو شیو کنم یا معاینه نمیشم اینم بگم که سزارین بودم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان سامیار مامان سامیار ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من قسمت اول

سلام مامان جونی ها اینم ماجرای زایمان من…
شب قبلش موقع شام خوردن فندوقم خودشو داخل شکمم سفت میکرد وقتی به شوهرم گفتم گفت ماهه اخره جاش تنگه داره بزرگ میشه واسه اون منم گفتم اااا خب پس😂
بعد شام یه کمر درد اومد سراغ من ولی از اونا نبود که بگیره ول کنه واسه همین شک نکردم بازم به شوهرم گفتم گفت به سرما دادی کمرتو واسه اون منم گفتم اااا خب ‌پس😂😂😂 همسر محترم واسه خودش یپا دکتر شده بود رفت واسم پتو اورد کشید رو کمرمم توی اون گرما
از اونجایی که من ریسک زایمان زودرس داشتم و استراحت نسبی بودم اجازه پیاده روی نداشتم تا ۳۶ هفته شیاف مصرف میکردم از زایمان طبیعی هم فوق العاده وحشت داشتم وقتی به دکترم گفتم سزارین گفت مطلقا ن گفتم هزینه اش رو میدم گفت ن فرم بدنت خوبه من تورو اصلا هشت لایه نمیبرم تو بدنت اماده زایمان طبیعیه گفتم من فوبیا دارم گفت برو روانشناس گفتم من تا حالا استراحت بودم اصلا ورزش های زایمان طبیعی رو انجام ندادم گفت از این به بعد انجام بده😂😂😂😂😂
مشاهده ۱ پاسخ دیگر