سلام خانوما من بعده مدت ها اومدم از تجربه سزارین بگم
واقعا عمل راحتی هست من از روز اول خیلی راحت بودم
فقط خندیدن برام‌سخت بود
من ۳۷هفته و ۳روز دردم گرفتم رفتم بیمارستان و اورژانسی عمل شدم
بچم ب خاطر کمبود اکسیژن ۷روز ان آی سیو بود
و سخت رین روزای عمرم بود
ولی خداروشکر سریع اوردم خونه
میخوام اینجا ب اوناییکه هنوز زایمان نکردن بگم
خیلی عمل راحت و بدون درد هستش منکه خیلی راضی بودم خودمم از ۵روزگی سرپا شدم و رفتم خونه خودم کله کارامم خودم کردم از ۵روزگی بچمم خودم نگه داشتم
فقط هفته ای ی بار با همسرم خونه مادرم میخوابم برای اینکه بیخوابیم رفع بشه

۱ پاسخ

چقدر خوب
فک کنم بدن با بدن فرق داره
چون من دردم زیاد بود 2 3روز اول همش شیاف و مسکن
بعد 8 9 روز تازه یکم سرپا شدم

مقالات مرتبط

عوارض بلند مدت سزارین
عوارض بلند مدت سزارین
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
زمان بستن شکم‌بند بعد از سزارین
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن
ترک شکم بعد از زایمان
ترک شکم بعد از زایمان و کرم‌های مناسب رفع ترک

سوال های مرتبط

مامان آتوسا💕 مامان آتوسا💕 ۵ ماهگی
#پارت آخر
تمام حس بدم از سزارین همون لحظه ای بود که من بی حس بودم پاهامو نمیتونستم تکون بدم یعنی فقط منتظر بودم که به حس بیام
بعد اینکه به حس اومدم فقط یک بار شکممو فشار دادن و مرتب هر ۶ ساعتی شیاف میزاشتم درد خاصی نداشت قابل تحمل بود اصلا جوری که قبلا از درد سزارین شنیده بودم نبود حتی خودم برای اولین بار از تخت اومدم پایین راه رفتم اونم خیلی راحت بود
بخیع هامم بعد ۸ روز مامانم تو خونه کشید فقط یه حس سوزش کم بود اونم دردی نداشت
خداروشکر واقعا بخاطر این خاطره ی شیرین ان شاالله که همه ی منتظرا طعم شیرین مادر‌شدنو بچشن و همه ی باردارا به سلامتی و راحت زایمان کنن تا یه خاطره ی قشنگ تو ذهنشون بمونه ❤️
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آراد❤ مامان آراد❤ ۶ ماهگی
از وقتی زایمان کردم امپور درد و زدن واسم خیلی کمر دردم😥😢😢 تو زایماگ خیلی راحت بودم بدون هیچ دردی خیلی خوب بود ولی کمر دردم
مامان آیدا👶💖 مامان آیدا👶💖 ۳ ماهگی
منم تا فهمیدم اب دور بچم کم شده دوباره استرس گرفتم و فشارم رفت بالا روی ۱۷ دیگه هرکاری کردن پاین نیومد و مجبور شدن منو ارژانسی عمل کنن و دختر تو ۳۱ هفته باوزن ۱۱۰۰به دنیا اومد😔منم داخل اتاق عمل خونریزی شدید کردم و چون از کمر بی حس بودم میشنیدم و همینطور روده هام ب رحمم چسبیده بود یعنی عمل نیم ساعت سزارین برای من ۲ساعت طول کشید وضعیت بدی داشتم داخل اتاق عمل مدام برام اکسیژن میزاشتن و قسمت دردناکش اینجا بود ک بچم به سختی نفس میکشید اصلا ب من نشونش ندادن فورا بردنش ان آی سو چون شدید ب اکسیژن احتیاج داشت و همه ی اینا مقصرش من بودم بخاطر ی بی احتیاطی و منم بعد از ریکاوری منتقل کردن ب آی سیو قسمت مادران پرخطر چون اصلا کسیژن خونم بالا نمیومد و نمیتونستم نفس بکشم دائم اکسیژن بهم وصل بود داشتم دیونه میشدم پاره تنم ب دنیا اومده بود چندتا اتاق اونطرف تر داشت زجر میکشید و هیچ کاری از دست من بر نمیومد حتی توان نداشتم ازجام بلند بشم برم ببینمش فقط عکسشو شوهرم نشونم داد ک زیر دستگاه بود اکسیژن داشت خدا میدونه اون لحظه مردم زنده شدم تا اینکه فرداش ب هزار بدبختی بلند شدم رفتم ببینمش ولی چون سوند بهم وضل بود اجازه ندادن ک داخل بشم با گریه برگشتم ب پرستارم گفتم سوند منو دربیارین بچم منتظرم میخوام برم پیشش تا اخردراوردن رفتم برای بار اول دختر کوچولومو دیدم دلم پر میکشید ببینمش اخه خدا اونو بعد ۸سال بهم داده بود ولی دکترش گفت اصلا دخترت حتی چندثانیه بود اکسیژن نمیتونه تحمل کنه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دنیزم مامان دنیزم ۲ ماهگی
منم اومدم بالاخره
بعد از سه ماه به دلیل تغیر شماره این اکانتم بالا نیومد
سلام مجدد❤️
منم بالاخره ۲۸ام مهرماه دخترم به دنیا اومد
بیمارستان اروند
دکتر بلادی بهبهانی که فوق و العاده بودن
بیمارستان خوب و تمیز بود رسیدگی بالا بود راضی بودم خیلی
تیم دکتر حرف نداشتن هرچی بگم کم گفتم
سزارین اختیاری بودم و چون وزن دخترم خوب بود ۳۷ هفته زایمان کردم با وزن۳کیلو ۶۷۰ گرم .
از سختیای زایمان بگم من خودم طرفدار سفت و سخت سزارین بودم
باید بگم هر دو سختیای خودشو داره اما خوبی طبیعی اینه ک درد بعد زایمان تموم میشه و هیچی نمیدونی ولی سزارین درد بعد عمل تا ۷ روز نسبتا زیاده اما با شیاف و قرص کنترل میشه یکم دیر آدم خودشو پیدا میکنه ولی من در کل راضی بودم و خدارو شکر میکنم
عکس دخترمو هم پایین میزارم❤️
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کوچولویِ‌مَن❤️ مامان کوچولویِ‌مَن❤️ ۴ ماهگی
من از هفته ۲۸ با درد زایمان زودرس بستری شدم تا هفته ۲۹
اومدم خونه ، مجدد دردم گرفت هفته ۳۰ رفتم تا ۳۱
مرخص شدم دوباره درد داشتم بستریم کردن از ۳۳ هفته تا ۳۴ هفته و ۲ روز
اومدم خونه بعد از ۵ ساعت یه جوری دردم گرفت که منو برگردوندن بیمارستان و اصلا بهم مهلت ندادن که لباسامو عوض کنم فقط با سرعت هر چه تمام‌تر سولفات (سرمی که جلوی درد زایمان رو میگیره) رو برام شروع کردن و از ۳۴ هفته و ۳ روز تا ۳۵ هفته و ۲ روز بستری بودم
دکترم گفت وقتی مرخصت میکنم که دیگه اگه زایمان کنی مشکلی نباشه و منو تا ۳۵ هفته و ۲ روز نگه داشت
اینم بگم که دو بار تو این مدت معاینه شدم و دهانه رحمم بسته ولی نرمِ نرم بود
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان جانان مامان جانان ۱۲ ماهگی
سلام ... خانما من حدود ی هفتس درد شدید داشتم میزد ب معده و کمرو پهلوهام خیلی خیلی شدید بود طوری ک فقط از درد داد میزنم و هرشب بیمارستان بودم برام مسکن میردن فایده نداشت حالا امشب پریود شدم ب نظرتون اونایی ک تجربه دارین بعد زایمان پریود شدین دردم ب خاطر پریودی ممکنه باشه ؟ ممکنه دردش اینقدر شدید باشه ؟
مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۵ ماهگی
مامانا راهنمایم میکنید؟
ببینید من الان یکساله اومدم خونه خودم
۸ماه عقد بودم چون سخت گذشت زود اومدیم خونه خودمون بعد اون هشت ماه من فقط سر خرید عقدم بیرون رفتم یکی دوبار دیگهاین یکساله اولاش ک حامله بودم شکم نداشتم کمو بیش میرفتم از ۶ ماهگی ب بعد ب کل تنها بودم تو خونه الانم ک بچم تو ۴ ماه بازم همش تو خونم
مثلا بیرون رفتنم اینجوریه ک از خونه میرم تو خونه ای دیگه از خونه خودم میرم خونه مامانم یا مادر شوهرم همش تو خونم
حالا دردم اینه من یادم رفت بود کالسکه بگیرم رو سیسمونی همچی گرفتم الا کالسکه شوهرم زیر بار نمیرفت بخره میگفت وظیفه مامانت ایناس دیگه منم روم نمیشد بهشون بگم ب پدر مادرم با هزار خواهش و زور یکی سفارش داده شوهرم ولی اینجایی ک منو همسرم زندگی میکنیم از خانواده ام دور تو شهر غریب ازدواج کردم تقریبا
اینجا کوهستانیه خیلی هوا سرده مثل شمال مثل لواسون ک همیشه سرد
بعد بچه منم تو چهارماه هنوز چهار تکمیل نکرده
بنظرتون روزا ببرمش یکم با کالسکه بیرون مریض میشه ؟؟🥲
مثلا ظهرا اینجا همیشه هوا ابریه
ولی نزدیک ب یکساله ب کوب خونم واقعا کلافم هیج تفریحی جز خونه مامانم و مادر شوهرم ک کلی تیکه میندازه ندارم
اگه بچمو ببرم سرما بخوره بدبختی شوهرم غر غر میکنه 😭
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان setiya مامان setiya ۵ ماهگی
سلام خانم ها ی سوال واقعا ب کمک نیاز دارم از وقتی زایمان کردم ینی سه ماهه که خونه مامانمم دخترم ینی شب و روز گریه می‌کنه تو عمرم همچین بچه ای ندیدم می‌خوام بعد واکسن ۴ماهگیش برم خونه خودم استرس دارم نمی‌دونم تنهایی چجوری از پسش برمیام چون ۲نغری نمیتونستیم ارومش کنیم نمیدونم خودم تنهایی چجوری بزرگش میکنم 😢😢😢😢خونه زندگیم ول کردم رفتم مجبورا ولی استرس دارم 😢😢😭😭
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان شاهان کوچولو مامان شاهان کوچولو ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
کیسه ابم ۳۸ هفته و ۱روز ۶ صبح پاره شد رفتم بیمارستان ۲ سانت باز بودم گفتن طبیعی کن نکردم دیگ تا دکتر اومد شد ساعت ۱۱
سوند زدن درد نداشت فقط حس بد داشت
رفتم اتتق عمل ذره ای ترس و استرس نداشتم بی حسم کردن و صدای گریه بچا رو شنیدم و بی هوش شدم
ب هوش اومدم تو دیکاوری بودم
زایمانم خیلی برام راحت بود واسه منی ک از ی امپول میترسه
فقط ماساژ رحمی خیلی درد ناگ بود
خلاصه از سزارین نترسید راحته و تامام
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آرنیکا🧸💜 مامان آرنیکا🧸💜 ۷ ماهگی
من سزارین شدم
زایمانمم خوب بوپ خداروشکر
ولی از همون لحظه اول بعد از زایمان با خودم میگفتم کاش رفته بودم طبیعی
همش با خودم فکر میکنم کاش طبیعی زایمان کرده بودم
کاش گذاشته بودم روند طبیعی بدنم و بچه خودش پیش بره
کاش خودمو نبرده بودم زیر تیغ
من که دو سه تا بچه میخواستم چرا عوارض سزارین رو به جون خریدم
حالا همش میگم یعنی برا بچه ی بعدی هم باید برم اتاق عمل؟!
در صورتیکه میتونستم طبیعی زایمان کنم ؟!
فقط تنها مشکلم و تنها دلیلی که سزارین رو انتخاب کردم ترس از آسیب دیدن بچم بود
👇🏽
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان نیلدا مامان نیلدا ۷ ماهگی
تجربه زایمان سزارین قسمت اول
اومدم از تجربه زایمانم براتون بگم، از اول بارداریم دوس داشتم سزارین زایمان کنم و همه فوکوسم رو سزارین بود اما تو اتاق عمل به این نتیجه رسیدم به طبیعی با بی حسیم میشد فکر کنم :) با اینکه خیلی زایمانم خوب بود و راضی هستم اما واصعا من به گزینه دیگه فک نکردم
تاریخ زایمان طبیعی من از رو سونوگرافی ۶ خرداد بود و از رو اخرین پریود ۳۱ اردیبهشت، دکترم برای ۲۸ اردیبهشت تاریخ عمل گذاشت با بی حسی اسپاینال
ساعت ۵:۴۵ صبح گفت بیمارستان باش ساعت ۷:۳۰ وقت عمله و قبلش کارهای آماده سازی دارن
یک هفته قبلشم که رفتم بیمارستان تشکیل پرونده دادم و آزمایش خون گرفتن و ریسکهای عمل باهام چک کردن که حساسیت خاصی دارم یا نه
صبح ۲۸ ام بیدار شدیم و آماده شدیم‌رفتیم بیمارستان خداروشکر اصلا استرس نداشتم و خیلی خوشحال بودم که بالاخره قرار دخترم ببینم
اول که فرم رضایت دادن و بعد اتاق تحویل دادن
بعد پرستار اومد لباس اتاق عمل تنم کرد و جوراب واریس پام کرد و بردنم اتاق‌عمل
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 👑کسری🧸 مامان 👑کسری🧸 ۵ ماهگی
اومدم پیش دکتر بچم بغل شوهرم بود گریه میکرد یهو به خودم اومدم دیدم دستمو حالت آغوشی گرفتم دارم خودمو تکون میدم😑😂پرستارا معلوم بود دارن بهم میخندن🤦🏻‍♀️
تازه بعدشم اومدیم خونه به شوهرم گفت سریع یه شیشه شیر براش درست کن از بس بچه داشت گریه میکرد برای اینکه کار زودتر پیش بره خودمم دستمو حالت شیشه گرفته بودم محکم داشتم تکون میدادم😂😂 خیلی تباهم؟؟
**شوهرم راه دور سرکاره هفته ای یبار میاد خونه واسه همین عادت کردم خودم کارارو انجام بدم**
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان جوجه خانم مامان جوجه خانم ۴ ماهگی
بیمارستان گاندی
خانوما میخوام از تجربه خودم در مورد زایمان توی این بیمارستان بگم برای کسایی که هنوز بیمارستان انتخاب نکردن برای زایمان.
من یکبار توی هفته ۳۶ به خاطر تکون نخوردن بچه رفتم بیمارستان و ان اس تی ازم گرفتن ، یک سونوگرافی بایوفیزیکال هم اینجور وقتا لازمه که بیمارستان گاندی نداشت و مجبور شدیم برای سونو بریم بیمارستان آرمان
زایمان من سزارین بود . اما وقتی رفتم بیمارستان دردهای زایمانم شروع شده بود. هر چی گفتم من سزارین هستم معاینه دهانه رحم نیاز ندارم باز هم گفتن باید انجام بشه و معاینه دردناکی هم بود. کادر اتاق عمل و دکترم خیلی خوب بودند.
اما از بخش بستری اصلا رضایت نداشتم. من اتاق خصوصی داشتم و همسرم تقریبا به همه پرستارا انعام داده بود که حواسشون به من و بچم باشه اما…
پرستارها افتضاح بودن. توی مدتی که من اونجا بودم دو تا شیفت پرستار دیدم که همه بد بودن. اون پرستاری که بچه منو آورد پیشم خیلی گستاخانه گفت بچت چقدر وحشیه ( چون بچم خیلی بلند گریه میکرد). هر وقت هم پرستار لازم داشتم باید چند بار دکمه فشار میدادم و کلی منتظر میشدم تا بیان .
خلاصه که من اگر یکبار دیگه زایمان کنم سمت گاندی نمیرم .
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان الیاس مامان الیاس ۵ ماهگی
سلام خانما من اومدم با تجربه زایمان شب اول محرم رفته بودم بیرون برگشتم خونه یهو ی درد خیلی شدیدی دلم گرفت و تب و لرز داشتم رفتیم بیمارستان و گفتن ک درد زایمان نیست و مشکل دیگه ای دارم بستریم کردن آزمایش گرفتن عفونت خونی داشتم سه روز بستری بودم اون بیمارستان کاری برام انجام ندادن رفتم ی بیمارستان بهتر اونجا هم بستری کردن چونکه قلب جنین ضربانش بالا بود ب خاطر عفونت خونی من ۵ روزی بستری بودم بهم چند تا سرم اینا زدن عفونتم برطرف شد ولی از همون شبی ک تب و لرز کردم تو ان اس تی درد زایمان هم نشون میداد ولی رحم اصلا باز نمیشد دیگه مجبور شدن مرخص کنن چون پیشرفتی نبود
مامان نورا و محمدطاها مامان نورا و محمدطاها ۳ ماهگی
من رفتم عمل کردم بالاخره....
خیلی ترس دارم اصلا از اتاق عمل...
کبسه صفرامو هم دراووردنی مردم و زنده شدم...
عمل مقعد هم بی حسی ک از کمر زدن الان از کمر داغونم... انقدر کمرم دردمیکنه...
ولی فعلا خوبم خداکنه بتونم راحت دستشویی برم...
مشاهده ۴ پاسخ دیگر