خب منم زایمان کردم و حالا نوبتی هم باشه تجربمو بگم ..

من دیروز از صب ساعت ۶ صب انقباض داشتم ولی قابل تحمل بود مث درد پریودی بود میگرف ول‌ میکرد حتی جوری بود با وجود انقباض خابیدم . تا شب انقباض داشتم ولی نامنظم دردشم تحمل‌میکردم ساعت ۱ شب بود دیدم ترشح قهوه ای داشتم گفتم بزارم دردا بکشم بعد برم . بعدش ساعت ۳ و نیم دیدم خون ازم اومده ترشح خونی دیگ‌رفتم زایشگا ساعت ۴ بود رسیدم معاینه شدم گف ۲ سانتی برو راه برو منم دردام بیشتر شده بود ۲ ساعت راه رفتم هنوز ۲ سانت بودم چون درد داشتم بستریم کردن یواش یواش دردام شدید شد خیلی شدید انقد ک داشتم میمردم امپول فشار نمبزدن میگفتن دردات خوبع . مامانم پیشم بود اون کمرم ماساژ میداد ولی ی درصد از دردام‌کم نشد از ساعت ۴ صب تا ۱ و نیم درد کشیدم حتی ببخشید مدفوع هم کردم چون بم‌ میگفتن باید مدفوع کنی انقد بد بود انقد اذیت شدم کل بیمارستان گذاشته بودم رو سرم صدام تا طبقه ۴ بیمارستانم میرفت ساعت ۱ و نیم دخترم بدنیا اومد با وزن ۲۴۰۰ خیلی کوشولوهه ولی هر کسی بستگی ب شرایط خودش داره ولی من اگ برگردم عقب سزارین اننخاب میکنم . بچه اول اونم طبیعی سخته بخدا سخته . من مرگو ب چشام دیدم دستا مامانم بوس‌میکردم میگفنم التماست میکنم یکاری کن برام التماس ماما کردم گفتم درش بیارین ب پاتون میفتم انقد بد بود از ساعت ۵ تا ۱ نیمم فقط گریه میکردم انقد بیخال شده بودم جون صدا کردن دیگ بم‌نبود افتادم وسط زایشگا دست و پاهام میلرزید خیلی بد بود کاش هیچوقت برنگرده ن‌حاملگیم ن‌زایمانم

۲۴ پاسخ

منم زایمانم خیلییییییییییی بد بود

سلام عزیزم تبریک میگم

منم ۱۸ ساعت درد طبیعی کشیدم اخر زایمان نکردم مجبوری سزارین شدم
صد رحمت به سزارین البته از نظر من
هرکسی بسته به بدنش یکی براش بهتره

بسلامتی مبارکه ، چرا ماما همراه نگرفتی؟؟

سلام عزیزم مبارکه بلاخره توهم زایمان کردی😄❤️
بیمارستان خصوصی بودی یا دولتی

سلام عزیزم میخام یه چیزی بگم تو درد کشیدی اون لحظه حسدمیکردی میمیری ولی نمردی
الان ک بچه اومده فقط یادت میاد اونقدر درد داشتی دیگه بعدش درد نداری من درد طبیعی کشیدم سزم شدم
تو یه روز درد کشیدی دیگه تموم شد رفت
سزارین بخدا بعدش آرزو یه سرویس بهداشتی مثل قبل بری ب دلت میمونه دلت سرفه کردن عطسه کردن قبل سزارین هم تنگ میشه ب سختی ادرارتو میتونی نگه داری کلی عوارض دیگه

آمپول فشار به کسی میزنن که درد نداره. درواقع دردهای مصنوعی و کاذب میده بهت و به رحم فشار میاره. خب شما درد داشتی نیاز به آمپول نبود.
خداقوت بالاخره بچه اتو بغل گرفتی. مبارکت باشه عزیز

مبارکع عزیزم انشالله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشع 😍

واای مامانت چی کشیده تو رو تو اون حال دیده🫠🫠🫠

چند هفته بودی گلم؟

قبل زایمان ورزش و اینا انجام میدادی؟

عزیزممم چقدر اذیت شدی خداقوووت واقعا مامانییی انشالله پرخیروبرکت باشه قدمش❤️❤️❤️

عزیزم چقدر سخت بوده یاد زایمان اولم افتادم منم خیلی درد کشیدم واقعا طبیعی سخته خیلی منم خیلی درد کشیدم مرگو جلو‌چشام دیدم

مبارک باشه عزیزم
چند هفته بودی دقیق بعدش ورزش و پیاده روی زیاد میرفتی؟؟

دقیقا زایمان مث من بود بخاطر همین این بار سز اختیاری انتخاب کردم چون خاطره بشدت وحشتناک دارم من ازبس حالم بدبود ندونسته سرم فشار. تااخر زیاد کرده بود بچه قلبش نمیزد بزور احیاش کردن وحاضر نیستم هیچوقت دیگه طبیعی وانتخاب کنم جهنم واقعی وبه چشمم دیدم

مبارک باشه عزیزم‌. منکه درداش به جون میخرم ولی سزارین نمیشم. دوتا طبیعی آوردم اینم انشالله طبیعی بشه. خدا کنه منم ۳۸ هفته زایمان کنم.

بالاخره با همه سختیاش فارغ شدی،تبریک میگم عزیزم قدمش پراز خیر باشه براتون❤️

چقدر سخت بوده برای من دعا کن تو رو خدا منم زایمانم طبیعیه

خوش قدم باشع برات گلم
‌یا خدا چقدر درد کشیدی چرا امپول نمیزدن بهت پدسگا 😑😑

عزیزم ان‌شاءالله زود سرپا بشی همه دردا و زخمات خوب شن, اومدن نینی خیلی مبارک باشه

چقدر سخت بوده خداروشکر که تموم شد الان بچتو قشنگ بغل کن تموم دردا خستگیات یادت بره

مبارکه گلم🧡 وزنش با سونوگرافی یکی بود؟؟

اخیی عزیزم چقد سخت مبارک باشه. چند هفته بودی؟

سلام عزیزم تبریک میگم بهت خداروشکر که به موقع زایمان کردی یعنی میشه منم با این همه چالش و سرکلاژ به هفته شما برسم زایمان کنم؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان مهیار🤎🧸 مامان مهیار🤎🧸 ۳ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بزارم

من ۴۰ هفتم بود هنوز زایمان نکرده بودم همون روز ک ۴۰ هفته شدم رفتم پیاده روی فقط ۲ ساعت پیاده روی کردی بعداز ظهرم رفتم پیاده روی ۱ ساعت بعد شبش درد داشتم خیلی خیلی کم بود اینقد کم بود ک خوابیدم تا صب بعد صبح ساعت ۶ ونیم بیدار شدم برا همسرم چایی دم کنم دیدم دارم هی خیس میشم بعدش تا ساعت ۸ صبر کردم دیگ ساعت ۸ رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت فعلن ک خیس نیستی بزار تست بزنم تست ک زد گفت اره کیسه ابش نشتی دارع دیگ من رو بستری کردن بخاطر نشتی کیسه اب بعدش گفت چون ک نشتی داشته خود ب خود پیشرفت میکته وقتی ک اولین معاینه رو کرد ۲ سانت بودم دیگ ساعت ۹ شد بعد ۱ ساعت دیدن هیچ پیشرفتی نداشتم امپول فشار زدن من دیگ از ساعت ۱۲ دردام شروع شد ولی قابل تحمل بود ساعت ۳ کیسه ابمو پاره کردن دیگ ساعت ۶و نیم عصر بود هنو تازه ۳ سانت بودم مامام اومد هی ورزشم میداد ساعت ۸ ۴ سانت شدم بعد ۴سانت دردام زیاد شد فقط ورزش میکردم هی اسکات عمیق میزدم دیگ ساعتای ۹ونیم بود گفت ۵ چقد دیر پیشرفت میکنی چهار نفر زایمان کردن تو هنوز زایمان نکردی بعدش پیشرفتم زیاد شد ساعت ۱۱ ۷سانت بودم ۱۲ ۸سانت دیگ ساعتا ۱ونیم بود ک من فول شدم بردنم رو تخت زایمان ۳ تازور زدم اقا مهیارم رو گذاشتن رو سینم🥹😍و بگم مامام خیلی خوب بود هی ک میدید دردام خیلی شد میبردم دوش اب گرم اروم میشد دردم
مامان ‌‌آیلین مامان ‌‌آیلین ۱ ماهگی
خب منم اومدم که از زایمانم بگم
من دیروز ساعت ۸ کیسه آبم ترکید بدون هیچ دردی رفتم حموم آرایش کردم مسواک زدم ساکم رو که از قبل آماده بود برداشتم رفتم بیمارستان ۸ونیم بود نوار قلب و معاینه شدم که گفت ۳ یا ۴ سانت بازی ولی دردی نداشتم زنگ زدن دکترم که بیاد بالا سرم نیومد خیلی دلم شکست چون قبلش کاغذ داده بود که زایمان ویژه ام خودش میاد بالاسرم که نیومد اونجا یه دکتر دیگه رو معرفی کردن به ناچار قبول کردم منو بردن بخش زایمان بعدش دکترم اومد گفت درد داری گفتم نه از اول تا آخر بالا سرم بود خیلی خوش اخلاق بود با یه ماما همراهش هر دو واقعا خوش اخلاق بودن راسی برا گرفتن این دکتر هم ۵ میلیون دادیم ولی خب خوب بود بعدش ساعت ۱۰ اومد آمپول فشار زد یدونه هم آمپول ریه چون من ۳۶ هفته و ۵ روز بودم بعد ۱۰ و نیم اومد گفت درد داری گفتم نه یکی دیگه آمپول فشار زد که ساعت ۱۱ دردام شروع شد ولی اصلا دادوبیداد نمیکردم قابل تحمل بود مامانم رو هم از اول راه داده بودن داخل بعدش مادرشوهرم اومد بعدش مامان بزرگم اومد بعدشم خواهرشوهرم تا ۱۱ونیم پیشم بودن منم درد داشتم ولی قابل تحمل بود که بعدش اینا رفتن ولی مامانم تا لحظه آخر پیشم بود ساعت ۱۱ ونیم دردم شدید شد که باعث شد جیغ بزنم دکترم معاینه کرد گفت ۶ سانتی یه ربع بعدش یدفعه حس کردم بچه داره میاد
ادامه تو تایپیک👇
مامان رهام مامان رهام ۱ ماهگی
#تجربه زایمان طبیعی

سلام مامانا الان که حالم بهتر شده بیام براتون تجربمو از زایمانم بگم ساعت چهار صبح کم کم دردام شروع شد از خواب بیدارم کرد انقباض و درد شدید پریودی داشتم رفتم دستشویی دیدم خونریزی هم دارم دیگه تا اماده شدم رسیدیم بیمارستان دردام هی شدیدتر میشد ساعت شیش رسیدم با معاینه چهار سانت بستری شدم دردام زیاد بود ولی با تنفس اروم تر میشدم تا ساعت هشت شدید تر شدم و شیش سانت بودم جوری که انقباضا خیلی زیاد بود واقعا بی دردی تو رگی گرفتم و یه حسی مث خواب بهم دست داد وقتی بیدار شدم ساعت ۹ بود و دیدم دردام خیلی زیاده و وارد فاز زایمان شدم معاینه شدم و نه سانت بودم کیسه ابم پارع شد و احساس مدفوع و زور بهم دست میداد ماما هی میگفت زور بده یکم که زور زدم سر بچه رو دیدن بردنم تخت زایشگاه و دکترم اومد با اولین زور و تشویق ماما سرش اومد بیرون و دومین زور شونه هاش😂 تا کشیدنش بیرون تموم دردام از بین رفت و فقط اشک شوق بدون حتی یه بخیه ساعت 9:30 نی نیم بغلم بود دقیقا قبل سال تحویل🥲
فکر نمیکردم بتونم انقد راحت زایمان کنم انقد بعضیا از زایمان طبیعی بد میگن واقعا عالیه و فقط تحرک ورزش تو بارداری جوابه
مامان نیکی🩷 مامان نیکی🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی/پارت اول

من ۳۸ هفته و ۱ روز کیسه آبم یهو پاره شد ساعت ۹ شب بستری شدم با دهانه رحم ۱ سانت و بدون درد
همه ماماها و ماماهمراهم میگفتن تو تا یک روز دیگه(۲۴ساعت) هم زایمان نمیکنی چون نه درد داری نه دهانه رحمت باز شده
همون اول هم دکتر شیفت معاینه کرد لگن‌مو خیلی راضی بود گفت لگنت عالیه برا طبیعی
خلاصه بستری شدم اولش درد نداشتم ماماها میگفتن باید آمپول فشار بزنی تا دردات شروع بشه ولی بعد نیم ساعت دردام شروع شد در کمال تعجب هر ده دقیقه!در حد یک دقیقه درد داشتم
در عرض نیم ساعت دردام شد هر چهار/پنج دقیقه مامایی که امپول فشار آورد بزنه گفتم هر ۴ دقیقه درد دارم کلا منصرف شد آمپولو برگردوند.اینجا حدودا ساعت ۱ و ۲ شب بود
دیگه دردام همون ۴ دقیقه بود ولی هم شدتش بیشتر شده بود هم تایم بیشتری طول می‌کشید.دوباره معاینه شدم رسیده بودم به ۵ ۶سانت(کرک و پر کل بچه‌های شیفت ریخته بود)خیلی شدت دردام زیاد بود که درخواست بی‌دردی کردم ساعت ۳ شب
بی‌دردی از دست گرفتم و سرعت پیشرفتم بیشتر شد و تحمل دردام راحت‌تر
اینجا دیگه کم کم احساس فشار هم میکردم هرچی جلو رفتم درد نداشتم احساس فشارم بیشتر می‌شد ساعت یه ربع به چهار دوباره معاینه شدم و گفتن فولی!!!حالا هر وقت احساس فشار کردی زور بزن اگه خوب زور بزنی ده دقیقه‌ای بچه به دنیا میاد
و راس ساعت ۴ نی‌نی رو گذاشتن روی شکمم!
کلللل پروسه زایمان من از ۱سانت تا ۱۰ سانت ۷ساعت طول کشید چیزی حدود ۱۷ ساعت کمتر از اونی که همه انتظارشو داشتن :)))

پ.ن:تاپینگ بعدی راز موفقیت رو میگم!😁