سوال های مرتبط

مامان آنلی مامان آنلی ۲ ماهگی
خب منم زایمان کردم و حالا نوبتی هم باشه تجربمو بگم ..

من دیروز از صب ساعت ۶ صب انقباض داشتم ولی قابل تحمل بود مث درد پریودی بود میگرف ول‌ میکرد حتی جوری بود با وجود انقباض خابیدم . تا شب انقباض داشتم ولی نامنظم دردشم تحمل‌میکردم ساعت ۱ شب بود دیدم ترشح قهوه ای داشتم گفتم بزارم دردا بکشم بعد برم . بعدش ساعت ۳ و نیم دیدم خون ازم اومده ترشح خونی دیگ‌رفتم زایشگا ساعت ۴ بود رسیدم معاینه شدم گف ۲ سانتی برو راه برو منم دردام بیشتر شده بود ۲ ساعت راه رفتم هنوز ۲ سانت بودم چون درد داشتم بستریم کردن یواش یواش دردام شدید شد خیلی شدید انقد ک داشتم میمردم امپول فشار نمبزدن میگفتن دردات خوبع . مامانم پیشم بود اون کمرم ماساژ میداد ولی ی درصد از دردام‌کم نشد از ساعت ۴ صب تا ۱ و نیم درد کشیدم حتی ببخشید مدفوع هم کردم چون بم‌ میگفتن باید مدفوع کنی انقد بد بود انقد اذیت شدم کل بیمارستان گذاشته بودم رو سرم صدام تا طبقه ۴ بیمارستانم میرفت ساعت ۱ و نیم دخترم بدنیا اومد با وزن ۲۴۰۰ خیلی کوشولوهه ولی هر کسی بستگی ب شرایط خودش داره ولی من اگ برگردم عقب سزارین اننخاب میکنم . بچه اول اونم طبیعی سخته بخدا سخته . من مرگو ب چشام دیدم دستا مامانم بوس‌میکردم میگفنم التماست میکنم یکاری کن برام التماس ماما کردم گفتم درش بیارین ب پاتون میفتم انقد بد بود از ساعت ۵ تا ۱ نیمم فقط گریه میکردم انقد بیخال شده بودم جون صدا کردن دیگ بم‌نبود افتادم وسط زایشگا دست و پاهام میلرزید خیلی بد بود کاش هیچوقت برنگرده ن‌حاملگیم ن‌زایمانم
مامان 🤎👶🏼 مامان 🤎👶🏼 ۱ ماهگی
زایمان طبیعی(۲)
اومدن معاینه کردن گفت شدی ۴ سانت و تا اینجا واقعا برام قابل تحمل بود بخوام توصیف کنم دردش همون پریودی ولی یکم شدت داشت دردا مثلا موقع دردا نیگرفت شکمم و کمرم همزمان باهم منقبض میشد سفت میشد که با تنفس ردشون میکردم
تا اینکه کم کم این دردا هی بیشتر میشد و ناله هام شروع شد همراه با دردا
تا ساعت ۵ همه دردا برام قابل تحمل بود و اومدن معاینه کردن و گفت حالا دردات هروقت گرفت همزمان باهاش زور بزن و وقتی دردا میگرفت زور میزدم
انگار که میخوای دسشویی کنی ولی نمیاد همینجوری بود فشارر که میاوردم موقع زور زدن دردا هم انگار کم میشد ولی درد کمرم و داشتم هی میگفتم زور بزن سر بچه از کانال رد بشه
خلاصه من از درد هم گریه میکردم هم زور میزدم
تقریبا نیم ساعت همینجور هی میگفتن زور بزن که سرش بیاد و. من خسته میشدم و بین دردا واقعا از حال میرفتم ولی خوبیش این بود موقع من هیچکس نبود و خلوت بود و مامانم بالا سرم بود ارومم میکرد خیلی خوب بود این
مامان هانیل مامان هانیل ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۴

معاینه کرد گف ۲ سانت و نیمی خوبه اره سرم رو بر میدارم.سرمم کلا فک کنم هنوز یک دهمش تزریق شده بود شایدم کمتر که دیگه قطش کرد تا با دردای انقباض خودم پیش برم و منم شروع کردم دوباره راه رفتن تو راهرو. با راه رفتن قابل تحمل تر بود تا اینکه دراز بکشم نمیدونم چرا.موقع راه رفتن دردم که میگرفت خم میشدم مث رکوع نماز دستام به زانو میگرفتم یکم کمرم رو اینور اونور قر میدادم راحت تر ردش میکردم دردو..موقعی هم که انقباضم میرف رو حالت استراحت دوباره قدم میزدم ابجیمم پیشم هی پشتم رو ماساژ میداد..ساعت حوالی ۱.۳۰ بود انگار خواب دنیا ریخته بود رو سرم چشمم باز نمیشد..دراز کشیدم رو تخت تقریبا ساعت ۲ اینا بود که دیگه با تنفس هم سخت بود دردارو رد کنم و تایم انقباض ها هم طولانی تر و فاصله دردا یک دقیقه شده بود.. جیغ نمیزدم فقط ناله میکردم آبجییی درد دارمم و اونم هی رو تخت کمرم رو میمالید وقتی هم درد میرف یهو خوابم میبرد دوباره یه دقه بعدش از درد بیدار میشدم ابجییی ماساااژ😄