پریشب منو پسرم توی اتاق بودیم من داشتم لباسهامون رو تا میکردم و پسرم بالاس تختش داشت بازی میکرد یهو نمیدونم چی شد ک پسرم از بالای تخت افتاد زمین بماند ک چقدر گریه کرد و من چقدر ترسیدم..از این طرف پسرم گریه میکنه از اون طرف شوهرم سرم داد میزنه ک چطور بچه پیش تو افتاد همش تقصیر توء بهم میگه منو هم کتک زد .شما بودیدچکار میکردید از اون روز تا حالا اصلا باهاش حرف نزدم

چه کار زشتی،بچه ممکنه هم پیش بابا بخوره زمین هم مامان،هزار بار هم زمین میخوره تا بزرگ بشه،ما هرچقدر هم مواظب باشیم بازم فایده نداره
من بودم حرف نمیزدم تا بیاد از دلم دربیاره،شایدم از جای دیگه دلش پر بوده

شوهر من هرچی بشه میگه ولش اهمیت نده یادش بره

الان اگه چیزی نگی بازم این اتفاق بیوفته بازشوهرتون همین کاررومیکنه چون برای من پیش آمده پس بی خیال نباش

واقعا چقد بد.ینی پیش خودش هیچیش نشده تا حالا؟؟

من بودم میبخشیدم چون اون لحطه خیلی دلش برا بچش سوخته ونتونسته خودشو کنترل کن باید صبوری کنی تا به بزرگی برسی