۱۰ پاسخ

خداشکر انشاالله عزیزم

ولی من برعکس شما پیری رو دوست ندارم از اینده میترسم دوست دارم تو جوونی بمیرم

میدونی چرا امروز حس خوبی داشتی ؟؟؟چون یکم بچه ازت دور بوده و احساس خوبی داشتی هرچند وقت ی بار اینکارو بکن عزیزم

سلام عزیزم میشه عکس موتور گل پسر رو بفرستی تولد سهیل نزدیکه ببینم چجوریه

آمین

خدا برای هم حفظتون کنه

خدا حفظتون کنه . زندگیتون پر از شادی و آرامش باشه .

خب منم همینجوریم خیلی دوس دارم پیر شم و همسرمم باشه ولی از دست دادن مثلا اونایی سنشون بیشتر برام دردناکه ومیدونم باید همه چیز سپرد دست خدا وزمان....

خدا هیچ مادری رو بدون بچش نزاره وای خیلی ناراحتم دوهفته پیش یکی از اشناها پسر ۱۶ سالش که تنها فرزندش بود خودکشی کرد وفوت شد امروز شنیدم که نادر بسیار جوانش ۳۲ سالش که مادرش هم تحمل دوری تنها فرزندش رو نداشته واونم خودکشی کرده امروز مراسم خاکسپاریش بود وای خدا سرنوشت ادمیزاد چقدر میتونه تلخ باش

خدا واسه هم نگهتون داره عزیزم

سوال های مرتبط

مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۲ سالگی
سلام مامانای گهواره من ی نگرانی توی ذهنمه که خواستم باهاتون درمیون بزارم لطفا هرکی که بچه داره و تجربه داره جواب بده .من خودم خانواده کم جمعیتی هستیم و فقط من ازدواج‌کردم خانواده شوهرمم همه نوه هاشچن بزرگن پسر و بچه خواهرشوهرم تقریبن هم سن هستن و اینکه رادمهر تمام وقاش توی خونه هست و بیشتر با خودمو پدرش بازی میکنه اصلا با بچه ها نیست شاید ماهی ی بار یا دوماهی ی باری چندتا بچه عشت نه ساله باهاش بازی کنن..پسرم هرموقع میره خونه پدربزرگش ماشین داره میبره توپ داره و اینا بعد اجازه میده دخترخواهرشچهرم هم بازی کنه بعد همه میگن که رادمهر خیلی مهربونه ولی اون دختر که چهاروز از پسر من بچه تره اجازه نمیده رادمهر به ی چیز بی ارزش توی لسباب بازی هاش دست بزنه و جیغ میزنه تا اینکه ی شب اومدن خونه ما چون ماشین نداره من واسه رادمهر نکه زیاد اما همین ماشین دسته دار راکر و هرچیزی که سرگرمش کنه براش گرفتم اچن نه راکر داشت نه ماشین با اسباب بازی های پسرم بازی میکرد و مثلا رادمهر میخواست سوار ماشینش شه جیغ میزد رادمهر پیاده میشد اون سوار شه اگر هم رادمهر نمیذاشت خونه رو میذاشت روی سرش من رادمهر رو سرگرم میکردم که اون بازی کنه و پسر بزرگ ی خواهر شوهر ذیگم هم اینجا بود گفت کارت اشتباهه رادمهر هم باید اینجوری باشه ادامه پایین میزارم
مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۲ سالگی
سلام مامانای گل روزتون مبارک .روز خودمم مبارک من واقعا به خودم افتخار میکنم که مادر دوتا بچه ام ی مادر قوی ام خیلی جاها کم میارم توی تربیت بچه ها با رادمهر خوبم اما جایی عصبانی میشم دندونامو روی هم فشار میدم از دستش که اونم یادگرفته و همینجور خیلی رفتارای خوبو بد منو. توی وضع اقتصادی که بچم الان خیلی چیزا میخواد که نداره و من فقط رنجشو دارم اما تمام سعیمو میکنم که همه چیز براش بخرم و همه چیز براش فراهم کنم که حسرت چیزی نداشته باشه بچگی کنه برای خودش.من قبلن معلم پیش دبستانی بودم خیلی تجربه دارم راجب بچه ها کلن از بچگی من عاشق بچه ها بودم و کمی با آگاهی از دنیای بچه ها دارم مادری میکنم. و زندگیم خیلی چالش داره اما تمام سعیمو میکنم که مادر خوبیباشم براشون اصلا فک بچه دوم رو‌نمیکردم اما خدا خیلی زود بعد رادمهر بهم بچه داد و میتونم بگم خیلی قوی تر از قبل شدم .امروزم تمام سعیمو میکنم که مادر خوبی باشم براشون من توی پیش دبستانی به جدی بودن معروف بودم الانم رادمهر با جدیت من یک سری از قانونای خونه رو یادکرفته و انجام میده و بچه بی نظمی نیست . به نظرم بیاید به بچه ها قدرت انتخاب بدیم اجازه بدیم بازی کنند بچگی کنن همیشه جوری بهشون نگاه کنید که اونا خیلی ازبیشتر از ما میفهمند جوری باهاشون رفتار کنید که انگار با ی ادم بزرگ رفتار میکنید و‌اینکه خیلی خیلی بهشون محبت کنید و ببوسیدشون تا بچه ها کمبود محبت نداشته باشن و اینجوری بهتون اعتماد کنن و اینکه رفتارای خودمون هم درست کنیم که بچه ها ازمون یاد میگیرند.بابام چندشب پیش میگفت تو هنوز خودت خیلی بچه ای و ما بهت میگیم بچه هات خوبن من خندم گرفت از حرفش ‌