تجربه زایمان من ۲۹ آذر رفتم خانه بهداشت نامه گرفتم رفتم زایشگاه
بستریم کرد سرم وصل کرد ساعت ۹صبح وصل کردن دردام کم کم شدت گرفتن ساعت یک ظهر بود مایعنه کرد ۴سانت بودم کیسه آبم رو پاره کرد ساعت یک نیم شب زایمان کردم کلی بخیه زدن ۳روزه بستریم بخاطر فشار بالام زایمانم خیلی سخت بود ولی خدارو شکر دختر قشنگم سالم بدنیا اومد فقط از بس زیاد بخیه خوردم نمیتونم درست تکون بخورم

۵ پاسخ

چرا مگه چند سانت باز شد؟ طبیعی باز شد یا پاره کردن؟

سلام خانم ،بسلامتی و دلخوش

مبارکه
انشاالله بهتر میشی

من خودم زایمان طبیعی سختی داشتم به نظرم این زایمانا عوارض و دردش بدتر سزارین شدنه

مبارکت باشه

مقالات مرتبط

آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
نشانه عفونت بخیه‌های زایمان طبیعی
نشانه ها و علائم عفونت بخیه زایمان طبیعی و درمان آن
مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی

سوال های مرتبط

مامان آیهان 🥰 مامان آیهان 🥰 ۹ ماهگی
سلام خانوما
آمدم از تجربه زایمان طبیعی بگم
سه شنبه یکم درد داشتم با یه کم ترشح قهوه ای تا چهارشنبه تحمل کردم دیدم هی دارم بدتر میشم دردام اول دو ساعت یک بار بو تا شب دیگ نتونستم تحمل کنم رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن دوسانتی برو خونه آمدم باز تحمل کردم تا دردام شد سه دقیقه یه با جوری که راه نمی‌تونستم برم کلی تو خونه داد زدم تا ساعت ۵ دیگ دردم یه تیم شد رفتم بیمارستان معاینه کردن گفتن ۵ سانتی دیگ بستریم کردن آمپول فشار و اینارو ک زدم ماما آمد کیسه ابمو پاره کرد تازه اونجا متوجه شدن نی نی پی پی کرده
خودشون کلی ترسیدن منم انقد داد زده بودم که صدام گرفته بود ساعت ۶
زایمان کردم نمیدونم چند تا بخیه خوردم ولی فک کنم زیاد بود
ساعت ۱۰ رفتم بخش . ساعت ۴ بعد از ظهر مرخص شدم .
الآنم از درد بخیه نمیتونم تکون بخورم.
انشالله همه به خوبی زایمان کنن
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت دو
رفتیم بیمارستان گفتم کیسه ابم ترکیده گفت بخواب معاینم کرد گفت نشتی داره فوری باید بستری بشی
ساعت ۲ بود که بستریم کردم یه سرم بهم وصل کردن که امپول فشار زدن توش
بعد نیم ساعت دردام خفیف شروع شد
میگرفت یک دقیقه اما پنج دقیقه ول میکرد خیلیم خفیف و اروم بود البته
دکتر اومد گفت دردات شروع شد گفتم بله‌
ساعت ۲ و نیم معاینم کرد گفت دو سانت و نیمی
دیگه کسی نیومد برای معاینه تا ساعت شیش صبح شیفت عوض شد دکتر جدید اومد بالاسرم‌ حالمو پرسید گفتم دردام خیلی خفیفه معاینم کرد گفت پیشرفتی نداشتی دو سانت و نیمی رفت بعد چند دقیقه باز اومد موقع معاینه خودش کیسه ابمو پاره کرد یهو اب گرم زیادی ازم ریخت گفت دردات کم کم اوج میگیره به ماما گفت یه امپول فشار دیگه بهش بزنید منم از ترس فقط حرفاشونو میشنیدم اصلا توی باغ نبودم....
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۱ ماهگی
سلام خانوما من ۲۴ آبان زایمان کردم که دوشب قبلش رفتم دکتر معاینه تحریکی کرد گفت ۲ سانتی اومدم خونه لکه بینی داشتم رفتم بیمارستان گفتن کمه ولی برو یه سونو بیوفیزیکال فردا صبح انجام بده چون حرکت بچه کم بود فرداش رفتم گفتن مایع امنیوتیک شده ۵ خیلی کم انگار کیسه آب نشتی داشته و من نفهمیدم تا رفتم بیمارستان سریع بستریم کردن و آمپول فشار زدن ساعت ۸شب و پسرم ساعت ۱:۴۰خداروشکر بدنیا اومد و من ماماهمراه داشتم که خیلی بهم کمک کرد و اپیدورال گرفتم سه بار برام تزریق کردن و از وقتی ۵ سانت شدم برام زدن فقط نیم ساعت آخر وحشتناک بود دردم و دکترم گفت اپیدورال رو تمدید نمی‌کنیم تا بتونی زور بزنی
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آسنا و سورنا 💕 مامان آسنا و سورنا 💕 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعیم
با نشتی کیسه آب رفتم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن دهانه رحم دو فینگر ۳۰درصد بازه باید بستری شی تا کار های پذیرش انجام داد همسرم ساعت ۱۱شب رفتم زایشگاه اتاق انتظار زایمان سریع بهم آمپول فشار زد و نیم ساعت بعد کیسه آبم پاره کردن یک ساعت نشده اومد دوباره معاینه کرد ۶سانت دهانه رحمم باز شد البته از ساعت ۱۱شب که رفتم اتاق انتظار مامام خیلی خوش اخلاق و مهربونم بود با اینکه برای زایشگاه اونجا بود مثل یه ماما خصوصی کمکم میکرد و ورزش های لگنی انجام میدادم به ۶سانت ک رسیدم دردم زیاد شد درخواست اپیدورال کردم گفت چون بی حسی هس و باید به کمر بزنی عوارض داره نزن اکسیژن بدون درد بهتر منم اوکی دادم همین ک اکسیژن زد اصلا نفهمیدم چی شد و دردام از بین رفت دو ساعت نگذشته بود ک یه لحظه متوجه شدم زیر بغلم گرفتن میبرن اتاق زایمان تا نشوندنم رو تخت مخصوص زایمان بچه اومد سریع زایمان کردم خدارو شکر زایمانم خیلی خوب بود زمانشم به سه ساعت نکشید درد هم داشتم ولی خیلی کم ولی
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان طاها بالام💙🧿 مامان طاها بالام💙🧿 ۳ ماهگی
سلام مامانای گل خدارو شکر منم زایمان کردم و پسرم رو صحیح و سالم بغل گرفتم دلم میخاد تجربه زایمانم رو بزارم تا مامانای باردار یکم امیدوار بشن من زایمان دومم بود و 40هفته 3روز بودم صبحش رفتم برا معاینه و نوار قلب به من گف دهانه رحمت دوسانته برو دوباره فر دا بیا عصرش ساعت 5کم کم دردام شروع شد و من همش تو حیاطمون پیاده روی کردم رفته رفته فاصله دردام کمتر میشد تا ساعت 10شب دیگه دردام به 5دقیقه رسیده بود رفتم بیمارستان تو ماشین دردام به اوجش رسیده بود رسیدم معاینه کرد گف 4سانتی کارای بستریم رو انجام داد ده دقیقه بعد اومد معاینه کرد گف عه فول شدی 8سانتی فقط اگه حس زور داشتی زور بزن منم باهاشون همکاری کردم اصلان جیغ نزدم لبام رو فشار میدادم سرم رو بلند میکردم فقط زور میزدم بعد چهار تا زور محکم پسرکم ساعت 1و ربع نصف شب دنیا اومد و دوسه تا بخیه ریز خوردم خداروشکر همه چی به خوبی خوشی تموم شد
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان جوجه مامان جوجه ۸ ماهگی
منم از تجربه زایمان طبیعیم بگم واستون


چن روزی بود هی درد داشتم هشتم رفتم بیمارستان گفت که رحمت بازه ولی چون ۳۶ هفته بودم گفت بستریت نمیکنیم تا یکم دیگه بمونه

یازدهم شبش رابطه داشتیم بعد ۱۰ دقیقه دردم گرفت
به زایمانم کمک کرد😂
بعد ی ساعتو نیم درد کشیدن رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت ۴ فینگره بستریم کردن من از استرس نارس بودنش داشتم دق میکردم
تا صبح ساعت ۷و نیم که سرم فشار واسم وصل کردن درد طبیعی کشیدم بعد بازم دردام همون شکلی بود تا ساعت ۹ که کیسه ابمو پاره کردن هر نیم ساعت یبارم معاینه میکردن دیگه دردام وحشتناک بود خیلی غیر قابل تحمل بیمارستانو رو سرم گرفتم
ساعت ۱۰ و ۴۰ دقیقه بود حس میکردم داره میاد دکتر چک کرد گفت زور خوب بزنی میاد ساعت ۱۰ و ۵۰ دقیقه به دنیا اومد بخاطر زورای خوبی که زدم یدونه بخیه خوردم اونم دکتر گفت بخاطر اینکه شکلش بهم نخوره😜

اینم بگم میخواستم ماما بگیرم یهو شد نشد ماما بگیرم ایام عیدم بود
ولی واقعا بیمارستان کوثر خیلی عالی بود رسیدگیشون حرف نداشت:)
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان آقا بردیا مامان آقا بردیا ۴ ماهگی
من زایمان کردم 😍 طبیعی 37هفته و پنج روز ساعت 8,30 کیسه ابم پاره شد ساعت یک و نیم جوجه به دنیا اومد تا آخرین لحظه برش نخوردم لحظه آخر شونه هاش گیر کرد برش زد تقریبا 6تا بخیه خوردم الآنم یه کم درد دارم ولی خب قابل تحمله خدایی زایمان طبیعی درد داره 😂😂😂ولی وقتی میاد بیرون بندت از آسمون می‌بره 🥺
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان فرحناز 😍♥ مامان فرحناز 😍♥ ۸ ماهگی
تجربه زایمانم
29تاریخم بود رفتم بهداشت نامه گرفتم بعد 30 ساعت 6عصر رفتم بیمارستان اول معاینه کردن گفتن 1سانت ولی بچه پایینه خیلی وریزه زود زایمان میکنم یعنی بستریم کردن اول بهم امپول فشار وصل کردن دردام کم کم شروع شد من هم فقط درد کمر حس میکردم دیگه حالم داشت بد میشد یه دوتا خانم باهام بودن ساعت 2شب زایمان کردن من موندم بعد درد کشیدم کیسه رو پاره کردن بهم گفتن 3سانت شدی خوب دارب پیشرفت میکنی ولی من خیلی حالم بد بود نتونستم تحمل کنم از اتاق زایمان فرار کردم رفتم دم در همرو دعوا کردم فقط میگفتم سزارین کنید قبول کردن خیلی خیلی کمر درد میکرد حس میکردم داشت از هم جدا میشد 2روز کامل درد کشیدم روز دوم دیگه خود به خود زور میزم انگار زور از خودش میومد بعد ساعت 12شب زاییدم اماخیلی خیلی تجربه بدی بود برام اما خوشحالیش وقتی دخدرمو بهم دادن زیاد هم بخیه خوردم اما خیلی وحشتناک بود اصلا اصلا دیگه به طبیعی فکر نمی کنم حالم به مرگ رسید اما خدا نجاتم داد واقعا خدارو شکر الان یکم خوبم ودخترم خوبه خدارو شکر ♥
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان یاشار مامان یاشار ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
کسایی که میخان طبیعی بیارن نخونن🙂
پارت ۱
شب جمعه بود ۱۵ تیر ساعت ۱۰ رفتم پیاده روی تا ۱۲ امدم خونه یه حسی بهم میگفت تا فردا دردام شروع میشه تمام کارام رو کردم ساعت یک بود نشستم رو توپ جیم بال یکم ورزش کردم یهو کیسه آبم پاره شد زنگ زدم با زایشگاه گفتن پد بزار اگر یک ساعت بعد خیس شد بیا منم گذاشتمو همچنان خیس شد ساعت حدود دو ونیم بود رفتم زایشگاه بدون هیچ دردی چون کیسه آبم پاره شده بود با یک سانت بستریم کردن خیلی اصرار کردم که سوزن فشار بهم بزنن اما میگفتن سوزن فشار رو فقط روزا میزنن بهم آنتی بیوتیک وصل کردن گفتن وقتی کیسه آب پاره شد باشه تا دو ساعت بعد دردا شروع میشه صبح شد ساعت حدودا نه من تا اون موقعه یه درداری خفیف پریودی داشتم اما همون یک سانت بودم دکتر آمد بهم آمپول فشار زدن کم کم دردارم شدید شد خانوادم چون از شب رفته بودم تو زایشگاه در زایشگاه رو ول نمیکردن از طرفی خیلی نگران بودن منم تا ساعت ۱۲ ظهر دیگ تحمل دردام رو نداشتم و بلند بلند داد میزدم اما بلند میشدم ورزش میکردم راه میرفتم اینقدر دردام شدید شد که تحملش سخت بود بهم یه آمپولی زدن که دیگ من تو حال خودم نبودم و لرز شدید گرفته بودم تا ساعت ۷ شب درد کشیدم اما به زور ۲ سانت شده بودم
خانوادم هی میومدن دکترا رو تحدید میکردن که سزاریننش کنین اگر بلایی سرش آمد اینجا رو رو سرتون خراب میکنیم و ........
بقیش پارت دو میزارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان

ساعت ۲شب کیسه ابم پاره شد رفتم بیمارستان معاینه کردن بستریم کردن گفتن تا ۸صبح باید صبر کنی تا امپول فشار رو شروع کنیم
منم درد نداشتم تا ساعت ۸ نیم شروع کردن کم کم دردام شروع شد ورزش شروع کردم هی میومدن معاینه می کردن فقط می گفتن ۲ سانت ۳سانت دیگه ساعت ۲ظهر فقط درد می کشیدم دیگه با التماس گفتم منو سزارین کنین که پسرم ۲:۲۰ظهر به دنیا اومد
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ماهور ❤️ مامان ماهور ❤️ ۷ ماهگی
سلام خانوما منم بلاخره زایمان کردم و زایمان فوق العاده سختی داشتم ساعت ۶ صبح کیسه ابم پاره شد ساعت ۵ عصر زایمان کردم و طبیعی بودم خیلی درد کشیدم خداروشکر دخترمو صحیح سالم بغل گرفتم تو حین زایمان یک ساعت فقط آمپول بی حسی داشتم ولی فوق العاده درد داشتم و بخیه هم داشتم زیاد
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان آوا مامان آوا ۸ ماهگی
خانما وقتی دردتون شروع میشه سعی کنید تو خونه یه خورده دردتون رو تحمل کنید از همون اول نرید بیمارستان من از ۴ صبح دردم کم کم شروع شد ساعت ۳ بعداز ظهر دیدم داره شدید میشه رفتم بیمارستان ۳و نیم سانت باز بودم بستریم کردن و با معاینه تحریکی و و بعدش کیسه ابم پاره کردن دردام بیشتر شد اخرش دگه ماما گفت از تخت برم پایین و روی توپ بشینم که کمک کننده بود و دردام فول شد اما اخرش بازم بخیه خوردم چون یه مقدارپارگی داشتم اما خدا را شکر نسبت به دوتا زایمان قبلیم راحتتر بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان محمد امین مامان محمد امین روزهای ابتدایی تولد
سلام من اومدم با تجربه زایمان طبیعی
من ۶ زایمان کردم
انگار من از شب ۵ ساعت ۱۲ شب دردم گرفت تا عصری ها روز ۶ رفتم بیمارستان بستری نکردن گفتن برو دردت بیشتر بشه بعد دردام یکم بیشتر شد رفتم تاکارایه بستری کردن شد ساعت ۹ شب و من دردام خیلی بیشتر شده بود نمیتونستم تحمل کن تو زایشگاه بستری شدم اومدن ماینه کردن شده بودم ۶ سانت اومدن کیسه آبم رو زد و دو تا آمپول بعد ۲۰ دقیقه نیم ساعت آمدن بالا سرم چند تا دکتر کمکم کردن دردام خیلی زیاد بود دیگه ۸ سانت بودم بعد رفتم رو تخت زایمان بچه نمیومد منم نمیتونستم زور بزنم خیلی بو بود همونجا خیلی اذیت شدم
و پارم کردن خیلی بخیه خوردم معقدم درد میکنه نمیتونم بزنیم مردم و زنده شدم موقعه ای که بچه داشت میومد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان امید زندگیم❤️❤️ مامان امید زندگیم❤️❤️ ۳ ماهگی
خدارو شکر‌منم زایمان‌ کردم پسرم قرار بود امروز صبح دنیا بیاد عجله کرد دیشب یک شب دنیا اومد کیسه ابم سوراخ شد دیگه چون سرکلاژ بودم دکترم زود عملم کرد
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان سلین❤️ مامان سلین❤️ ۲ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانم روبگم
پارت اول
من ۳۷هفنه و ۳روز زایمان کردم دکترم بخاطر دفع پردتئین ختم بارداری داد...من لیبر بستری شدم شنبه ساعت ۱۰صبح اولین امپول فشار و برام وصل کردن و من یکشنیه ساعت ۴صب زایمان کردم حدود ۱۸ساعت درد کشیدم دهانه رحمم بازنمیشد ولی بچه سرش فشار میورد...دیگ ماما همکارم کلی التماس کرد ک دکتز بیمارسنان ۴سانت کیسه ابم رو ترکوند...و ازساعت ۱ونیم شب ک کیسع ابمو زدن درد وحشتناکم شروع شو ک فقط خودم رو لعنت میکردم دردش قابل وصف نیست و ۴صبح زایمان کردم و بهترین حس فقط وقتی بود. ک بچرو کشیرن بیرون و یهو دردم افتاد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر