#زایمان طبیعی

پارت ۱
من ۳۹ هفته و ۳ روز بودم که صبح اش پاشدم یکم پیاده روی کردم وچون پنجشنبه بود رفتیم سر خاک اونجام کلی سر پا بودم البته روز های قبلش تقریبا ۱.۵ ساعت پیاده رویی یه سره هروز و شیاف گلمغربی میزاشتم و شب قبلم هم رابطه بدون جلوگیری داشتم وبعدش زیاد تو حمام موندم خلاصه همون روز پنجشنبه بعد یکم پیاده روی و برگشت از سرخاک مستقیم رفتم دستشویی که دیدم یهو یه چیزی انگار ازم افتاد وبعدش که پاشدم دیدم هی ازم اب میاد بی اختیاره کاملا البته همون صبحم احساس کردم خیلی خفیف لکه کوچیک دارم که امیدوار بودم زایمان نزدیکه اما فک نمیکردم همون روز کیسه ابم بترکه ،بعد که بی اختیار اب اومد گفتم تمامه دیگه وقتشه عجله ایی زنگ زدم ماماهمراهم که زینا نادری بود واسه بیمارستان حکیم گفتم اینجوریم گفت بیا خودم شیفتم خلاصه راه افتادیم بریم تقریبا ۳ بعد از ظهر بود و ۵ حکیم بودم اصلا هم درد نداشتم و تا خود حکیم هی اب میاومد شدید .

۱ پاسخ

ادامشم بگین

سوال های مرتبط

مامان ماهلین🍼🧸 مامان ماهلین🍼🧸 ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی و دومین زایمانم
پارت ۲
۳۸ و سه روز بودم که صب ساعت ۸ بود دردام شرو شدن و چون زایمان دومم بود و از زایمان اولم تجربه هایی داشتم فهمیدم که بله این درد درد زایمانه واقعا بعد ولی خیلی راحت میتونستم کنترلش کنم بعد هر یه ربع یا ده دقیقه یبار میمومد میگرف و خفیف بود پاشدم با شوهرم صبحونه خوردیم بعد اون رف منم تنهایی خونه بودم پسرمم فرستاده بودم مدرسه شرو کردم به تمیز کردن خونه بعد خونه رو برق انداختم همه کارامو کردم بعدش رفتم پیاده روی یه ساعتی پیاده روی کردم موقع پیاده روی هم دردام میومدن ولی من خیلی راحت کنترلش میکردم میتونستم تحمل کنم دردامم همزمان از کمرم و شکم میگرف تیر میکشید بدجوری بعد از پشت بهم زور میومد و تیر میکشید مقعدم بعدش احساس کردم یچیز گرمی ازم اومد رفتم دسشویی دیدم یچیز کشدار و خیلی بلند ترشح بود به رنگ شیری و کرمی همراه با رگه های خونی اومد ازم خیلی بلند بود ولی اولین بار بود میدیدم چون زایمان اولم از این ترشح نیومد ازم بعدش رفتم حموم یه نیم ساعتی با اب داغ حموم کردم اسکات زدم بعد کل بدنمو تمیز کردم با ژیلت🙈😅خلاصه اومدم اماده شدم ساک بچم و خودمو برداشتم که قبلا اماده کرده بودم به شوهرم زنگ زدم اومد و...
مامان 🩷ماهلین🩷 مامان 🩷ماهلین🩷 ۳ ماهگی
شرح زایمان من ٫٫طبیعی٫٫

پارت اول:

سلام مامانا اومدم بعد یک ماه شرح زایمانم رو تعریف کنم...
اخرای ۳۸ هفته بودم تقریبا ۳۸ هفته و ۵ یا ۶ روز بودم که پیاده روی رو شروع کردم پسرمو پیاده می‌بردم مهد و برمیگشتم و اینم بگم دخترم خیلی اومده بود پایین جوری که بعد پیاده روی دیگه نا نداشتم از بس زیر شکمم درد میکرد،۳۹ هفته بودم رفتم بهداشت خانوم ماما معاینه شکمی کرد گفت دوسه روزه زایمان می‌کنی چون درد داری،گفتم نه من که درد ندارم،گفت متوجه نیستی رحمت سفت شده،برگشتم خونه شب شد خوابیدیم ساعت ۳ نصف شب بود با حس خیس شدن شلوار بیدار شدم ،دیدم بله کناره های شلوارم خیسه پاشدم رفتم دستشویی دیدم کیسه م پاره شده و همش آب میریزه شوهرمو صدا زدم و پد خواستم ازش و گذاشتم و اومدم خونه وسایلام و مدارکا رو جمع کردم و زنگ زدیم به مامانم و راهی بیمارستان شدیم ساعت ۴ اینا بود رسیدیم بیمارستان و من رفتم معاینه و گفت آره کیسه ت پاره شده و ۱ سانتی هنوز برو پرونده تشکیل بده بیا بستریت کنم ،شوهرم و مامانم رفتن پرونده تشکیل دادن و اومدن و با کمک مامانم لباسمو عوض کردم و لباس بیمارستان پوشیدم،تا ساعت ۶ صبح اصلا درد نداشتم
مامان امیرماهان مامان امیرماهان ۴ ماهگی
مامان هلیاوهامین🤱🏻 مامان هلیاوهامین🤱🏻 ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارینم .. پارت اول
اگه سوالی چیزی داشتین بپرسین عزیزان 🥰
هفته 36 بارداری بودم اون اواخر سردردهای شدید یک طرفه صورتم منو کلافه کرده بود طوری که اشک از یکی چشمام بی اختیار می‌ریخت .. 36 هفته و دو روزم بود رفتم پیش دکتر گفت فشارت بالاس و اگه همینجور ادامه دار باشه مجبورم ختم بارداری بدم برام آمپول بتامتازون نوشت شبش سه تاشو زدم فرداشبشم سه تای دیگشو ..
پس فرداش دوباره رفتم پیش دکترم تا فشارمو بگیره فشارم خوب بود یه آمپول فمولایف نوشت همون موقع زدم گفت برای جلوگیری از زایمان زودرسه .
عصر همون روز دراز کشیده بودم که یهو دیدم کیسه آبم پاره شد و همینجور آب ازم می‌رفت رفتم دستشویی آب و خون ازم می‌رفت و من استرس گرفته بودم😢
اینم بگم دو شب قبل انقباض هم داشتم که من اصلا فکرشم نمی‌کردم موقع زایمانم باشه ! چون آخه خیلی زود بود !
خلاصه رفتیم بیمارستان و زنگ زدن به دکترم خودشو تا آخر شب رسوند از من اکو قلب جنین و گرفتنو یه سری آزمایشات
و بلاخره ساعت 11 و نیم بردنم اتاق عمل و ساعت 23:۴۵ دقیقه آقا هامینم بدنیا اومد ....
مامان ایلیا و صدرا مامان ایلیا و صدرا ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
خب اول از همه بگم که زایمان دومم بود و از اول خیلی استرس داشتم و میترسیدم چون زایمان اولم اذیت شدم و کلی بخیه خوردم .طبق تاریخ آن تی برام ۱۴اسفند زده بودن روز ۱۳ام صب زود بیدار شدم یکم احساس درد داشتم گفتم بزار اگه بیشتر شد میرم بیمارستان که رفتم دستشویی حس کردم بجز ادرار یه آب داغ داره میاد پاشدم که دیدم آره کیسه ابمه خلاصه آماده شدیم رفتیم بیمارستان ک در طول راه هی ازم آب می‌رفت دیگه رفتیم زایشگاه معاینه کردن گفتن کیسه آب پاره شده و ۲سانت بازم دیگه تا بستری شدم و برام سرم زدن شد ساعت ۱۰ونیم ولی درد زیادی نداشتم کم کم دردام شروع شدن ولی زیاد نبودن و با نفس عمیق رد میکردم ساعت ۱۲دکتر معاینه کرد ۳سانت بودم و قرار بود برسم به ۵سانت برام بی حسی بزنن یهو ساعت ۱حس کردم داره بهم فشار میاد ماما رو صدا زدم گفتم بچه داره میاد ک اومد معاینه کرد دید آره فول شدم دیگه رفتیم رو بخت زایمان و با چند تا زور پسرم ساعت ۱:۱۵دقیقه بدون برش و بخیه با وزن ۳۳۰۰بدنیا اومد
مامان 🧸🩷Aylin مامان 🧸🩷Aylin ۳ ماهگی
سلام مامانی گل
منم اومدم تجربه زایمانم بگم
هفته ۳۸ و ۶ روز بودم رفتم دکتر گفت که کاملا بچه پایینه اما چون زایمان اولته مشخص نیست چقد طول بکشه زمان دقیقی نمیشه گفت
گفت پیاده روی کن رابطه سعی کنید داشته باشید
منم ک کلا تحرک زیاد داشتم روزی ۵ ساعت راه میرفتم
دکتر هم بهم گفت تا سه شنبه ۲۵ دی اگ دردت گرفت که هیچ اگ نه ده روز زمان داری اما باید یک روز در میون برای چک کردن بیای
منم ک دوس داشتم زودتر زایمان کنم شنبه ۲۲ دی از ظهر ساعت ۱۲ رفتیم بیرون با مامانم تا ۸ شب بعدشم ک اومدم خونه ی دوش آب گرم گرفتم زیر دوش چرخش کمر و اسکات زدم
بعدش همسرم گفت بیا ورزش کن
منم شرو کردم اسکات زدن چرخش کمر نزدیک صد تا اسکات زدم
ساعت ۱۲ شب بود نشسته بودم رو مبل یهو حس کردم ادرارم ریخت داغ بود پاشدم رفتم دسشویی لباسم رو عوض کردم اومدم خوابیدم
دقیقا همون شب بعد ۹ ماه با همسرم رابطه داشتیم و بعدش داشت خوابم میبرد یهو ی دردی زیر شکمم گرفت رفتم دسشویی دیدم خون آب اومد
اومدم ب همسرم گفتم گفت ی کم بخواب بعدش شدید شد بریم بیمارستان
شک داشتم ک کیسه آبم پاره شده یا نه
دوباره حس کردم ادرار دارم پاشدم دیدم اب داغ میریزه لرز کردم شدید پاهام شکمم میلرزید
تا اماده شیم بریم برسیم بیمارستان شد ساعت ۳