۷ پاسخ

عزیزم بسلامتی

منتظر ادامش هستم😊

مبارکت باشه عزیزم، منتظر ادامه.ش هستیم🙃☺️

واای چه هیجانی بود😁
ادامشم لطفا بگو
یادم باشه از هفته ۳۰ ساکمو جمع کنم😁

بقیش

وای عاشق زایمان طبیعیم بخاطر همین هیجانا😍😂

ینی همین صدای تق هم شنیدی واقعا ؟😮😮😮

سوال های مرتبط

مامان شاهان🩵 مامان شاهان🩵 ۲ ماهگی
مامان mahlin مامان mahlin ۸ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی با اپیدورال
پارت اول
سلام خانوما
من از اول خیلی میخواستم طبیعی زایمان کنم و از سزارین بیشتر از طبیعی میترسیدم بخاطر همین تمام کارهایی که برای زایمان طبیعی لازم بود انجام دادم مثلا کلاس یوگا بارداری، پیاده روی، پله نوردی و هرچی برای نرم شدن دهانه رحم خوب بود خوردم و ....
چهارشنبه ۲۳ خرداد رفتم معاینه دکتر گفت لگنت برای زایمان عالیه دهانه رحمت نرمه و دو سانت بازه خوشحال بودم و اومدم خونه منتظر بودم دردام شروع شه ☺️
فردا صبحش ساعت ۷ و نیم تا از خواب بیدار شدم حس کردم خیس شدم تا پاشدم یکم آب ازم ریخت فهمیدم کیسه آبم باز شده. با عجله وسیله جمع کردم و آماده شدم رفتم بیمارستان.
توی تریاژ معاینه شدم، بستری شدمو رفتم اتاق زایمان. بدبختی این۹ا بود اصلا درد نداشتم و معلوم بود زایمانم قراره خیلی طول بکشه. سرم فشار بهم وصل کردن که دردام شروع بشه تا ۱ هیچ دردی نداشتم اصلا فقط ازم آب میومد و خیلی رو اعصاب بود🤦‍♀ ساعت ۱ معاینه تحریکی شدم و ماما گفت کیسه آب هنوز روی سر بچه هست و باید کامل بزنیمش کیسه آبو زدن بعد از اون ۳ سانت شدم.
چون میخاستم سریعتر زایمان کنم نخابیدم رو تخت پاشدم ورزش کردم گفتم برام توپ آوردن و کلا سر پا بودم تا روندش سریع تر پیش بره.
مامان 🩷 نیهان 🩷 مامان 🩷 نیهان 🩷 ۵ ماهگی
خب خانوما اومدم تجربه زایمانم و بگم🥹
من چند روز پیش رفتم سونو آخر و بدم مثلا که متوجه شدم آب دور دخترم شده 6 با هزار استرس رفتم پیش دکترم گفت باید ختم بارداری بشی خلاصه ساکم و بستم و رفتم بیمارستان 17شهریور مشهد دکتر معاینم کرد که خیلییی درد داشت گفت من حس میکنم سفالیکه و بستریم نکردن گفتن عدد دور آب جنین که شد 5بستری میکنیم برو شنبه سونو بده اگه کم شده بود سز میکنیم فرداش من ترشح ژله ای قهوه ای داشتم گفتم حتما وقتشه اما خبری نشد و از معاینه بود فرداش که شنبه بود رفتم سونو که خداروشکر همه چی خوب بود آب دورش هم شده بود 9 دیگه گفتم خداروشکر دو هفته دیگه وقت دارم عصرش رفتم پیاده روی و خرید دیگه خوب بودم ترشح هم نداشتم دیگه صبح ساعت 9 تو جام بودم و دراز کشیده بودم که یهو حس کردم از ازم آب رفت پاشدم دیدم بعله هی داره ازم آب میرم سریع ازین نوار بزرگ ها گذاشتم و زنگ زدم شوهرم اومد و رفتیم بیمارستان اونجا بستریم کردن بیمارستان 17 شهریور اومدم خلاصه معاینم کردن چند بار تا بفهمن واقعا بریچه بچم یا نه معاینه خیلی درد داشت دیگه بهم سوند وصل کردن همون لحظه یه سوزشی داره و چندشه بعدش دیگه اصلا متوجه نمیشی