بنظرتون چیکار کنم راه حل بدید شوهرم داداششو یه ماهه اورده توی خوته ما ک فقط یه اتاق داره ما تو هال میخابیم اون تو اتاق خواب روزا میره سر کار تا عصر من توی خونه زیاد راحت نیستم داداششم از رده دور امده شوهر احمق من گفته بیا سرکار مثلا دست داداششو میخاسته بگیره ۱۷ سالشه داداشش الان من هرشب هر روز با شوهرم دعوا دارم اینقد با کاراش دلم پره یاد کاراش ک میفتم دلم فقط میخاد از زندگیش برم ولی یاد گذشتم و زندگیم میفتم یادم میاد ک چقد عاشق هم بودیم الان داریم روز به روز سرد تر میشیم یه ساله ازدواج کردیم😔😔 یه راه حلی بدید خیلی سر دردم از بس گریه کردم یه راه حلی بگید چیکار کنم

شما باید تو اتاق میخوابیدین اون تو هال

من برادرشوهرم یه مدت میخاست بیاد خونم بمونه ازمنو شوهرمم بزرگتره دوتا اتاقم داریم قبلش ب شوهرم گفتم یا زنگ مامانت میزنم میگم این کار درستی نیست یا میرم خونه مامانم تنها باش با برادرت دیگه ردش کرد رفت الانم بخاد بیاد موقی میاد ک شوهرم خونه باشه وگرنه من رو نمیدم ب کسی

چقدر سخت

برام پیش نیامده همچین موضوعی عزیزم نمیدونم‌ولی خیلی سخته توهمچین شرایطی باشی

صبور باش میگذره .من عموی شوهرم ی سال خونم بود صبر کردم فقط