واقعا خستم بخدا دلم گریه میخواد
میریم مهمونی غذا نخورده از دست کژال پا میشیم انقدر گریه و ریسه میره ۱۰ روزه از این رو ب اون رو شده خونه هسچکس نمیتونم برم فقط خونه خودمون ارومه اونم موقع خوابش انقدر گریه میکنه ریسه میره بهونه میگیره تا بخوابه دو سه ساعت همین طوره مهمونی هم ک کنسله از ی طرف پریودم شدم واقعا مغزم درد داره واقعا کسی میخواد بچه دار بشه زیر ۲۵ بچه بیاره ک حوصلش بیشتره من واقعا دیگه نمیکشم البته صبح تا غروب باباش سرکاره ارومه با خودم باباش ک میاد شروع ب لجبازی و لوس بازی میکنه شما با بچه هاتون در چ حالید

واقعا تو سن بالا سخته

بنظرم منم همینطوره بارداری تو سن پایین خیلی راحت تره
وقتی ادم تا یه سنی راحته و مسئولیتی نداره یه دفعه این حجم از مسئولیت برای ادم سخته
من خودم این روزا همش استرس دارم واقعا همیشه زندگیم خیلی اروم بود
از این به بعد که ایشالا به دنیا میاد دخترم کل زندگیم تغییر میکنه
میگم خداروشکر همیشه بخاطر وجود دخترم ولی خب سختیاشم زیاده

برعکس پسر من صبح تا شب لج میکنه باباش میاد مول میشه
بعد ک باباش خوابید دوباره لجش مال منه