وقتی نفس رو دنیا اوردم
22سالم بود، من تک دختر که تازه تو6ماهی رفته بودم تو خونم اشپزی رو داشتم یاد میگرفتم
همش سرم تو کتاب بود یا کنار دوستام
شروع زندگی مشترکم با فوت مادرم شد
همسرم و اینترنت بهم اشپزی یاد دادن
زایمانم دوهفته عمم منو نگه داشت دیگه به اسرار خودم چون همسرم تنها بود اومدم خونم
و خودم بزرگش کردم دست تنها
حتی واکسناشم تنها بودم چون همسرم محل کارش شهر کناریمون بود فاصلش نیم ساعته
با اژانس میرفتم میومدم، اونم تو شهری که تابحال زندگی نکرده بوم
خدای ما از همه بزرگتره، جوری راه رو برات هموار میکنه و مادری رو تو وجودت میذره که انگار ده تا بچه بزرگ کردی
ببین اصلا سخت نیست
فقط و فقط تنها مشکلت میشه کم خوابیدن .
بچه اوایل جز شیر خوردن و پوشک عوض کردن دردسر دیگه ای نداره
الکی به خودت استرس نده
فقط یه مدت بیخیال تمیز کردن خونه شو و خودتو درگیرش نکن فقط و فقط استراحت کن
یه هفته نشده عادت میکنی به همه چیز
تولدت مبارک عزیزم .ما همه با تجربه هامون یه ادم قوی میشیم .هیچی تو دنیا یه زنو مثل مادر شدن قوی نمیکنه .حستم به خاطر تولدت و نزدیک بودن زایمانته .
تولدت مبارک عزیزم
روزای خوشی رو داری سپری میکنی
ان شاءالله نی نی بیاد به این چیزا فک نکن
خودت رو درگیر این چیزا نکن
به اینده قشنگش فک کن
این افکار باعث افسردگی بعد زایمان میشا
ان شاءالله مادر بشی همه چیز به خوشی میگذره
نرگس جان نگران نباش همه این وضعیت داریم . هر کسی ی نوع گرفتاری . من الان کرج زندگی میکنم و شاغل هستم مادرم تهران گفته فقط ۱ هفته میام پیشت. باید غصه بگیرم که بعدش چیکار کنم بیخیال خدا هر دردی بده درمانش هم میده . پس ما رو مادر کرده صبر وتحملش را هم میده .
تولدت مبارک باشه خدا پس امسال هدیه تولدت بهت دختر نازنین میده .
ابدا ابدا ابدا از زایمان نترس. من همیشه فوبیای پاره شدن کیسه آب داشتم. و میگفتم اگر اینجوری بشه من از ترس سکته میکنم.چون سزارین بودم و اصلا طبیعی برام خطرناک بود بخاطر چسبندگی جفت. دقیقا کیسه آبم پاره شد ۶ روز زودتر از موعد سزارینم. ولی انقدر آرامش داشتم حد نداره.شوهرم تعجب کرده بود اصلا. حس میکنم زمان زایمان خدا یه قدرت عجیب میده و حس ترس آدمو رها میکنه...در مورد بچه داری چالش زیاد هست ولی سعی کن از همون اول حتما به همسرت کار بدی و شریکش کنی تا عادت کنه. گاهی شیر بدوش بده بهش و حتما خوب بخواب. مهمترین چیز بعد زایمان آرامش خودته...خونه و زندگی و خاله زنک بازی که کی اوند کی نیومد کی چقدر داد کی نداد و...همه رو بریز تو سطل آشغال
منم انگار افسرده شدم هیچی امیدوارم نمیکنه همش از زندگی خستم فقط وقتایی بچم لگد میزنه و تکون میخوره ذوق میکنم
تولدت مبارک باشه عزیزدلم تو تنها نیستی بیشتر ماها داریم با این احساسات دست و پنجه نرم میکنیم من خودم ماه بعد زایمانمه همش انگار تهه دلم خالیه ازین ک همش خونه ام ازین ک پس کارام برنمیام ازین ک انگار در برابر همه چی ناتوان شدم کلافه ام جدیدا انگشت های دستم درد شدید گرفته صبح حتی دره بتری روغن و نتونستم باز کنم از درد انگشت گریم گرفت
هیچ سختی نداره به جز بی خوابی خب اینم میگذره ما هم همینطور بودیم استرس کشیدیم و من هنوز هم خوابم کمه اما ببین با تموم سختیاش نزدیک دو ماه گذشت برام سخته ولی نگران نباش میتونی منم فک میکردم نمیتونم بچه نگهدارم اما تونستم تنها هم هستم شوهرمم سر کاره وقتی هم میاد خستس وقتی مادر بشی قوی میشی صبور میشی مسئولیت پذیر میشی فقط دو چیز خیلی سخته که اونم میگذره
یکی دخالت اطرافیان که باید پوستت کلفت باشه و اهمیت ندی در نهایت کار خودتو انجام بده اینطوری بهتر میتونی بچتو نگهداری و خودتم آرامش بیشتری داری
یکی هم بیخوابی خیلی سخته اما آدم قدرت پیدا میکنه تحمل میکنه مثل همه مامانای دیگه
و در آخر اینکه اصلا استرس نداشته باش فقط به لحظه دیدار فک کن خدا خودتو بچتو سالم حفظ کنه در کنار هم اگه احساس کردی بعد از زایمان بازم ناراحتی بیا و با ما حرف بزن چون منم این حسا رو تجربه کردم کاملا طبیعیه و درکت میکنم
ببخش زیاد صحبت کردم ❤️
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.