سلام خانما شبتون بخیر
من مدتی هست خیلی استرس دارم طوری که اذیتم میکنه
دیروز دکتر قلب بودم گفت بغیر نرمی دریچه قلب مشکلی نداری که این اکثرا دارن ولی تپش داری گفتم زیاد استرس دارم گفت سعی کن این چند هفته رو یجوری تحمل کنی که نیاز به دارو نباشه
اما هرروز که به زایمانم نزدیک میشم بیشتر حالم بد میشه همش استرس زایمان طبیعی دارم باوجود اینکه شکم اول طبیعی آوردم همش نگران بچه ام هستم میگم خدایی نکرده مشکلی براش توی شکمم پیش نیاد اصلا بچه ام دنیا اومد میتونم براش مادری کنم ازپس بچه داری برمیام آخه بچه اولم کلاس یازدهم هست هیچی یادم نمیاد به سنم نگاه نکنید واقعا روحیه ام مثل بچه هاست اگه شوهرم چیزی بگه ناراحت بشم انگار فلج میشم هیچ کاری نمیتونم بکنم تا اینکه آروم بشم میترسم اگه یه وقت اینجوری بشه من چجور بچه کوچیک رو نگه دارم الان دخترم بزرگه خودش کاراش رو میکنه ولی این چیکار کنه
چیکار کنم آروم بشم
دکتر قلب گفت من نامه میدم واسه سزارین ولی فکرنکنم بیمارستان قبول کنه چون از نظر قلب مشکلی نداری فقط استرس زیادداری 😔

۳ پاسخ

من و دخترم و همسرم میشینیم در مورد نی نی صحبت میکنیم و کلی ذوق میکنیم
فکر کن به دنیا بیاد اون انگشتای کوچیکش رو بذاری دهنت و گازش بگیری
یه بادی زیر دکمه ای بهش بپوشونی و رونهای تپلش بزنه بیرون😍
انشالله صحیح و سالم به دنیا بیان آدم همه سختی‌های بزرگ کردنشون رو به جون می‌خره

چقدر خوبه که دخترت بزرگه، کمکت میکنه حتما
همونطور که خدا برای اولی تواناییشو بهت داد دوباره هم میده نگرانی نداره
مطمئنا همسرت هم بهت کمک میکنه
برای زایمان هم نگران نباش نهایت چند ساعته و تموم میشه این همه آدم زایمان می‌کنند مثل خودت که وقتی سنت کمتر بود تحمل کردی و اتفاقی نیوفتاد
منم اینطوری خودمو دلداری میدم

عزیزم این افکار و استرس ها طبیعی
اینکه تو میتونی یه مادر خوب باشی شک نکن، چون خدا این هدیه رو داده چون میدونه لایقشی سعی کن هفته های اخر بری مهمونی یا بری بازار یا با وسایل نی نی خودتو سرگرم کنی
ان شاالله که اتفاق بدی نمیفته نترس
منم استرس داشتم اما نه ماه بارداری خودمو زده بودم به بی خیالی، استرسم دقیقا یه روز قبل زایمان بود فقط که ترس داشتم چی میشه چی نمیشه ولی شکر خدا گذشت
شما هم که تجربه دارین پس نترسید امیدت به خدا باشه، ایه کرسی زیاد بخون

سوال های مرتبط