۱۷ پاسخ

خدارو هزارمرتبه شکر عزیزم میدونم چه حالی داشتی خیلی خوشحال شدم که بچت سالمه دعاکن بچه های ماهم سالم باشه خدا پشت و پناهتون😍❤️

چقدر استرس دادن بهتون 🥲

۳:دیگه برام همه چی تموم بود.گفتم ا خداااا،یعنی چی .این چیه دیگه.
گفتن باید بمونید بچه بیاد ببینید چیه.عمل و اینا گنید،حتی دکترم گفت معلوم نیست سالم باشه یا ناقص یا زنده😭😭😭😭

۲:اینجا بود که دنیا روی سرم خراب شد. دیگه حتی سقط هم نمیتونستم آنجام بدم.
گفتن برید چهار بعدی
رفتم.
اونجا بچه کاملا از هر لحاظ سالم بود،فقط اینکه گفتن یه سمت شبیه بیضه و آلت و یه طرف شبیه لابیا

عزززیززززم

خداروشکر عزیزم میدونم تایپک مال چهار ماه پیشه خیلی برات خوشحال شدم خدا حفظش کنه برات

عزیزم تیروییدت رووچند بود که دارو هم نخورده بودی ؟؟

خب بقیش

خداروشکر عزیزم خیلی خوشحال شدممممم
ایشالله همیشه کنار هم تنتون سالم و دلتون شاد باشه گلم😍😘

خداروشکر ک صحیح و سالم گل پسرت به دنیا اومد عزیزم 🥰

۴:خلاصه با دلی زار منتظر نشستم تا بیاد که ببینیم ی به چیه.
کوتاه کنم صحبت رو...
سه ماه تمام گریه گردم ،دیوانه شدم،حتی به خودکشی فکر کردم...
یکشنبه رسید،با فشار بالا منو بردن سزارین،بهشون گفتم حتی اگه ترسناک بود،حتی اگه چیزی شد فقط یه لحظه بیارید بچه رو ببینم.
عمل شروع شد.۵ دقیقه بعد صدای بچه اومد.
آوردن پیشم.
یه پسر کاملا سالم با دوتا بیضه پایین اومده😭😭😭.فقط آلتش میکروپنیسه ،فقط همین بود؟؟؟
پس اینا چی میگفتن؟
چرا منو روانی کردن؟
بچه رو بردن اطفال،گفتن شب باید بمونه ادرار کنه که ببینیم میتونه یا نه😔.
صبح دکتر اطفال اومد.گفت پسرتون ادرار هم کرد،خیالت راحت.۸ ماهگی برید دکتر اورولوژیست هورمون درمانی که اندازه نرمال بشه و تماااام.
این بود خاطره بدترین روزهایی که با حرف دوتا سونوگرافی برام رقم خورد و تا عمر دارم فکر نکنم ببخشمشون.....

تو ۶ ماه شکمت گنده شده بود نفهمیدی

یعنی هیچ کدوم از علایم بارداری رو نداشتین؟؟؟

ینی چییی

عزیزم ماشاالله قدمش پر از خیر وبرکت

کی بهتون گفتن؟

یعنی چی ؟؟

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ ماهگی
پارت سه
بعدش رفتیم بیمارستان دیگه سونو رو نگاه کردن
گفتم واسه چی اومده این که مشکل نداره
گفتم بابا دکترم اینجوری گفته بهم گفتن این خوبه هر موقع رسید به زیر ۵ سانت بیا بستریت میکنیم
ان اس تی گرفتن و تست آمینوشور گفتن نشتی هم نداری نمیدونم حالا از چی بود که آبش کم شده بود
البته من شیاف و آمپول هم زیاد استفاده کردم شاید هم بخاطر اونا بود
دیگه مرخصی کردن سونو نوشتن گفته یه هفته دیگه بیا
۲۴ آذر رفتم دوباره سونو دادم 🤔شده بود ۰آبش دکتر سونو گفت باید سریع بری بیمارستان
من چون بچه حرکتش زیاد بود گفتم بهش بچم حرکت زیاد داره مگه آبش کم شه نباید حرکتش هم کم بشه😏گفت نه اتفاقا برعکسه بچه بیشتر تکون میخوره
دیگه رفتم بیمارستان به شوهرم هم زنگ زدم گفتم اینجوری گفتن بهم بنده خدا گفت تو برو منم خودمو میرسونم
رفتم اونجا باز بهم گفتن نه لین مشکل نداره و اینا
هر چی بهشون میگم بابا بهم گفتن باید بستری شی
دیگه آخر فرستادم پیش متخصص توی خود بیمارستان اون گفت که نه درسته به صفر رسیده ختم بارداری داد و نامه داد بردم زایشگاه
مامان توت فرنگی🍓🍒 مامان توت فرنگی🍓🍒 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
پارت ۳#
بعد معاینه و سونو بهم لباس دادن و گفتن برو بالا برا زایمان
حالا من که آمادگی نداشتم ولی واقعا خسته شده بودم و دلم میخواست زودی زایمان کنم قیافم اینجوری بود😭😐🤔😳😍
ساعت ۲ بود رفتم بالا بخش زایشگاه اونجا رگ گیری کردن ‌و انژوکت زدن که البته ما گفته نماند که ۳ بارش با ناموفق بود و😭🥲 رگ دستمو پاره میکردم دانشجو های ......😤🤬
بعدش کم کم سرم زدن و بازم معاینه کردن که بعضیاشون عین وحشیا بودن و واقعاااا هم درد داشت 💔
دیگه شروع کردن به زدن آمپول فشار که ۳ تا زدن با یکدونه قرص زیر زبونی و آمپول برای دهانه رحم نرم شده🙋
دیگه کن کم دردا داشت شروع میشد و نوار قلب به شکمم وصل کردن و انقباض ها داشت شروع میشد 😵‍💫😊
من همشون رو با نفس عمیق رد میکردم چون واقعا فوق العاده برام عمل می‌کرد 🫂🥰
ساعت ۶ و نیم اومدن معاینه که بعد گفتن سر بچه تو لگن نیس و ورزش کن تا بیاد منم با وجود درد حرکت قر دادن رو رفتم 💪نزدیک یکساعت ورزش کردم و نچتاکید داشتن که موقع درد و انقباض حتما انجام بدم که بهتر عمل می‌کنه 🥴
حرکت سجده رو رفتم ک بنظر من موقع انقباض سخت بود برام ومیگفتن تو اتاق راه برو و ایستاده باش تا بیاد ب لگن