بالاخره با هزار ترفنند قرص اش تموم شد .
بستری که بود انگار جن رفته بود تو وجودش . هرچی میگفتی بخور داد میزد نمیخوام دوست ندارم . آبمیوه ایی چیزی نمیخورد که بریزم اون تو
خدایا دیگه نیار این وضع رو 🥺

تصویر
۲ پاسخ

وای این برشدت تلخه پسرمن پارسال آنفولانزا گرفت آب میکردن تو سرنگ نصف صبح نصفش شب میدادن

این خیلی تلخه اخه پسر منم تازه تموم کرده

مقالات مرتبط

رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
خدایااااا 😭😭😭😭😭😭
رفتم کفشای اضافه رو بذارم جاکفشی چشمم افتاد به اینا 😭😭
اینا رو خواهرم پارسال داد به من براش بزرگ بود منم یه جفت دیگه بهش دادم 😭 اینارم با هم رفتیم خریدیم زمانی که میرفت شیمی درمانی پاهاش ورم داشت مجبور شد بزرگ تر ورداره میگفت اینا سبکه خوبه انقد که درد دارم حوصله کفش سنگین ندارم😭😭😭😭💔💔💔
فاتحه خوندم تو این دنیایی که اینقدر بی وفاست😭
خدایا اشکام بند نمیاد قلبم هزار تکه است... 😭😭😭😭💔💔💔
مشاهده ۲۹ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پارت ۵۱
دیگه خبری نشد از اون شماره منم سخت مشغوله زندگی بودم دیگه فکرشو نمی‌کردم....
بابا هرروز زنگ میزد حالمو میپرسید.....
بالاخره روز شیرین اسباب کشی رسید.....
اما انگار دردام بیشتر شد....
لااقل این خونه. کوچیکه بودبه چشم نمیومد چیزی ندارم‌....
فرهاد گفت می‌دونم ناراحتی اما بهت قول میدم بزودی همش حل بشه...
کم کم داشتم عادت میکردم به وضعیت......
فرهاد گفت سوزان من خیلی دوست دارم بچه بیاریم....
از همون روز تصمیم گرفتیم بچه داربشیم.....
بعد از یه ماه من حالت تهوعم شروع شد و معلوم شد باردارم....
فرهاد خیلی خوشحال بود و من خیلی مضطرب...
خدایا تو این اوضاع مالی...
از یه طرف دانشگاه.....
اما وقتی چهره فرهاد و میدیدم کلا فراموش میکردم این اضطرابارو....چون خیلی پشتم بهش گرم بود....
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان سامیار مامان سامیار ۴ سالگی
سلام مامانا من پریودام نامنظم و با فاصله کم بود رفتم دکتر گفت تنبلی تخمدان بهم متفورمین داد روزی یکی و اون یکی هم شبیه قرص جلوگیری هس ، خیلی وقته اصلا میل جنسی ندارم اصلا بدم میاد شوهرم قبلا خوب بود الان چون چند وقته پریود بود تو این دو ماه و خودمم کلا از رابطه خوشم نمیومد الان انگار اونم داره سرد میشه موندم چکار کنم وزنمم رفته بالا شدم 99 😢😭
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان تیآرآ مامان تیآرآ ۴ سالگی
واقعا چطور ممکنه نه جایی بری نه پیشش بچه ایی باشه نه دیگه مهد بردمش الکی بی دلیل ساعت ۵ صبح مریض شده بردمش دکتر کلی دارو شربت امپول خدایا عاقبتمون بخیر کن با این وضع مملکت
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پارت ۵۶
راستشو بخوای بهم گفت واست عجیب نیست که فامیلی منو همسرت یکیه منم گفتم نه می‌تونه هزار نفر فامیلیش یکی باشه ولی گفت هیچ کسی نیست که ظاهرش کپی برادر من فرهاد باشه....
یعنی چی سوزان یعنی کی بود چی می‌گفت حرفش چی بود....
فرهاد راستشو بخوای منو کلی بغل کرد و گریه کرد و گفت شاید قسمت این بوده که تو بیا اینجا و من تو رو ببینمت من خواهر فرهادم و فرهاد حتی نمی‌دونه که من ماما شدم....
یعنی چی خواهر من اونم دکتر شده...
آره اونم همینو گفتا گفت حتی شاید باورش نشه که من دکتر شدم....
یعنی شیرین بوده می‌تونی از ظاهرش یکم برام بگی...
یه دختر نسبتا کوتاه بود رنگ پوستشم گندمی بود...
خدای من یعنی شیرین کوچولوی ما دکتر شده عجب دنیایی شده یادمه شیرین وقتی دست یکیمون بریده می‌شد یه قطره خون میومد کم می‌موند که سکته کنه....
حالا برای من دکتر شده اونم چه دکتری بچه رو از شکم مادر بیرون میاره.....
فرهاد انگار یه لحظه از اون جو اومد بیرون و با حالت عصبانیت گفت وزان دیگه نمی‌خوام بری اون بهداشت دیگه دوست ندارم با اونا دیدن کنی....
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان nono مامان nono ۴ سالگی
خواهش میکنم رد نشین اگه بلدین جواب بدین .میخوام دیگه بمیرم و نباشم دارم پرپر شدن دخترمو میبینم چرا اینجوری شده .اگه میدونین کمک کنین دکتر که چیزی حالیش نیس فقط یه مشت داروی بدرنخور میده که بدن بچمو از کار انداخته .بمیرم واسه معصومیت دخترم الان چن ماهه مریضی از پا درش آورده .هنوز وسط تابستون بودیم سرما خورد و خیلیم طولانی شد هرچی دارو میدایم رفع نمیشد آخرش ۸ روز بستری بود .یه روز بعد ترخیص باز ویروس اسهال و استفراغ گرفت ۴ روزم درگیر اون بودیم .هنوز یه هفته از سلامتیش نگذشته بود که باز تب کرد و بعد چن روزم آبریزش و الانم سرفه داره .دکترش کوریزان و آزیترومابسین زیتروماکس داده و فعلا نتیجه ای که نداده هیچ داره بدترم میشه .به ولا دیگه بریدم خستم از دارو دادن و مریضی دیگه طاقت ندارم این طفلیو تو این حال ببینم .چیکار کنم من چه خاکی به سر بریزم .دارم با گریه مینویسم کمک کنین راهی بلدین بهم بگین
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان پرنسس مامان پرنسس ۴ سالگی
تو خونه با بچه حوصله‌ام سر رفت برم جوکر رو بریزم فلش بیام همسرمم با رفیقای احمق تر از خودش رفته بیرون شامم ندارم چیکار میکنید این جور موقع ها شماها.؟؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آلما جان مامان آلما جان ۴ سالگی
سلام خاهرا بچه من پرش پلک گرفته بود چشمک میزد با یه چشمش دو سه روز کشید خوب شد خو بعد دو دفعه تا الان شده ک ترسیده از یه چیزی باز پرش پلک گرفته یا پلکش محکم تر از اون یکی بسته میشه ۹۰ درصد حس میکنم بخاطر استرس هست انگار تجربه ایی دارید شما؟
مامان ترانه💜 مامان ترانه💜 ۴ سالگی
مامانا تازگی ها دخترم برای دسشویی رفتن خیلی اذیت میکنه
چجوری باید باهاش رفتار کنم ؟؟؟؟
مخصوصا وقتی جایی میریم مهمونی

مثلا چند روز پیش خونه مادرشوهرم بودیم ، ترانه داشت با بچه ها بازی می‌کرد، متوجه شدم جیش داره ، هرچی بهش میگفتم بیا بریم دسشویی ؛ الکی میگفت نه جیش ندارم !!!
دیگه مجبور شدم بغلش کنم به زور ببرمش ؛

کلی گریه کرد و جیغ زد و با مشت می‌کوبید تو سینه ام و موهامو می‌کشید، داد میزد میگفت نه جیش ندارم جیش ندارم
اجازه نمی‌داد شلوارش رو دربیارم دو دستی شلوارش رو چسبیده بود ،
کلی قربون صدقه اش رفتم بوسش کردم ولی همچنان جیغ میزد و فقط میخواست از تو دسشویی فرار کنه ،
خیلی خودمو کنترل کردم عصبانی نشم ، آخرش هم شلوارش رو خیس کرد 🤦‍♀️

توی خونه خودمون هم که هستیم همش باید بهش بگم بیا بریم دسشویی باز میگه نه جیش ندارم ندارم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان بشرا🥰 عمر😍 مامان بشرا🥰 عمر😍 ۷ ماهگی
سلام مامانا خوبین ی سوال داشتم ازتون کی آب دستگاه بخور سرد برای سرماخوردگی و سرفه کوکان استفاده کردین جواب داده من ی ماه پیش پسرم سرما خورده بود بردمش دکتر واسش دستگاه بخور ک تو مطبش داشت روشن کرد یه مایعی هم شبیه آمپول سفید بود اضافه کرد تو آبش خوب خوب شد بچم اگ دستگاه بگیرم واسش دیگه دارو نمیخواد ؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان یاس مامان یاس ۴ سالگی
سلام مامانای اصفهانی
اون قطاره شادیه جشنواره کودک چه ساعتی تو چهارباغ دور میزنه ؟
چند سال دیش که شاغل بود همش اونحا بودم حدود ساعتای دچ ظهر میدیدمش
الان دوست دارم بچمو ببرم تا تموم نشده
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
جبران همه ی دردهای تو 💕

امروز پسر یک ساله ام با گریه اومد سمتم و خودش رو انداخت تو بغلم
گریه می کرد
معلوم نبود چه اتفاقی براش افتاده
شاید دستش لای در گیر کرده بود
شاید خورده بود زمین
شاید سرش به جایی خورده بود
خلاصه هرچی بود دردش اومده بود
وقتی تو بغلم اشک می ریخت می دونید به چی فکر می کردم؟
به اینکه من هیچ وقت نمی فهمم چرا گریه کرد ؟ هیچ وقت علت اشک ناگهانیش رو نمی فهمم
حتی به عنوان یک مادر نمی تونم دردش رو جبران کنم
اما چه کسی فهمید این درد رو؟ حتما خدا
اونی که اون لحظه قربون صدقه اش رفت خدا بود
اونی که اون لحظه تو گوش پسرم گفت؛ نگران نباش همه این دردها حکمتی داره خدا بود
خلاصه خدا از روز اول کنارمونه
تک تک دردهایی که کشیدیم رو هم جبران می کنه
هرجا تنها شدی
هرجا روزت مثل شب سیاه شد
بدون یکی هست که همه چیز رو جبران می کنه
تک تک دردهات پاسخی التیام بخش خواهد داشت، شک نکن!
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان عشقم مامان عشقم ۴ سالگی
سلام مامانا من یه سوال دارم خیلی خودم نگرانم گفتم بپرسم از شماها، پسر من میره مهد اونجا هم خوب ارتباط میگیره اما فقط با یه دوست صمیمیش بازی میکنه. مثلا امروز که اون نبوده با یکی دیگه از بچه ها آکی شده بود و بازی کرده بود اما بعد تایم که من رفتم دنبالش تو خیاط مهد تاپ و سرسره داره مامان باباها بچه هارو اونجا نگه میدارن یکم که بازی کنن با ذوق رفت پیش همون بچه که تو مهد باهاش بازی کرده بود بعد دید اون با یکی دیگه داره بازی میکنه کلی ناراحت شد و غصه خورد رو منم تاثیر میزاره این کارش منم خیلی ناراحت میشم اما سعی میکنم تشویقش کنم بره جلو باهاشون بازی کنه ولی همیشه سعی من بی نتیجه میمونه. نمیدونم چیکار کنم😔
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نازنین‌‌ زهرا مامان نازنین‌‌ زهرا ۴ سالگی
ساعت ۹ صبحه چرا هیشکی نیس

دیشب تولد مهمونی تولد دخترم بود خانواده شوهرم فقط بودن
عمه خانمشون زودرنجه و زود بهش بر میخوره
بعد دختر من نه حاضر شد با عمه‌ش عکس بگیره نه کادوشو دوس داشت😖
اون عروسکه رو گفت نمیخوام دیگه گفتیم ببره بجاش رنگ انگشتی بگیره دخترم خوشحال بشه😂
این خواهرشوهرم دوتا پسر داره
فقط با این کوچیکه عکس گرفت😂
ماژیکا رو هم عمه جون اورده بود مث چی خرکیف شد🤣😂
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر