بلاخره منم بعد چند روز وقت کردم بیام از تجربه زایمانم بگم
بیستوششم آذر رفتم سونوگرافی متوجه شدم آب دور جنین به ۵ رسید و دکتر سونوگرافیست وزن تقریبی که برای جنین زده بود ۲۵۰۰ با تخمین ۳۰۰ گرم بود
بهم گفت فورا برو پیش دکترت چون آب دور جنین کمه حتما باید بررسی شه
بعد اینکه جواب سونوگرافیو بردم پیش دکترم گفتش دوباره برو سونو از وضعیت جنین مطمئن شو بازم اگه آب دورش کم بود برو بستری شو همونجا رفتم سونو بازم آب دور جنین ۵ بود ولی اینسری وزنش ۲۲۰۰ بود که بهم گفتن وزنش خیلی کمه بهم نامه بستری دادن چون هفته بارداریم کم بود یا باید میرفتم بیمارستان امام علی آمل یا روحانی بابل بخاطر دستگاه Nicu
من اسرارم روی رفتن به امام علی بود ولی دکترم گفت چون شرایطتت سخته حتما برو روحانی
تا کارای بستریم تموم شه بالاخره ساعت ۱۰ شب زایشگاه بیمارستان روحانی بستری شدم بدون همراه و گوشی🥲
آزمایش خون و ادرار ازم گرفتم معاینه کردن که ببینن دهانه رحممم بازه یا کیسه آبم پارست یا نه وقتی دیدن وضعم اوکیه ساعت دوازده و نیم شب فرستادنم بخش که از شانسم رفتم اتاق ایزوله بخش
دو روز کامل سرم تراپی انجام دادم انواع مایعات خوردم آمپول بتامو زدم بعد دو روز رفتم سونوگرافی بیمارستان متوجه شدیم آب دور جنین اضافه نشد که هیچ به ۱ سانت رسیده بود
بیستوهشتم آذر با عجله بردنم زایشگاه برای ختم بارداری تست آمینوشور گرفتن منفی در اومد معاینه انجام دادن دهانه رحمم هیچی باز نبود دردم نداشتم یعنی بدترین وضعیتو برای ختم بارداری داشتم
اونروز فقط بهم سرم وصل کردن و تا فردا صبحش دیگه باهام کاری نداشتن

۹ پاسخ

قبل و بعد زایمانمم اتاق ایزوله گرفتم که ازونم راضی بودم فقط بخیه هام و شکمم درد میگرفت که با قرص آروم میشد که بازم شرایطم ازونایی که سزارین کردن بهتر بود
اینم بگم من خودم از قبل سزارین اختیاری میخواستم و اگه به ۳۷ هفته میرسیدم انجام میدادم ولی از وضع الانمم به شدت راضیم بازم تجربه سزارین ندارم که بگم کدومشون بهتره

بالاخره بیستونهم آذر ساعت ۵ صبح اومدن بالا سرم معاینم کردن به زور ۱فینگر بودم سرم فشارو با ۱۲ قطره شروع کردن که ضربان قلب بچه اومد پائین مجبور شدن قطعش کنن از ۴ قطره شروع کردن و هر نیم ساعت ۴ تا ۲ قطره اضافه تر میکردن دیگه تا ساعت ۲ فقط هر چند ساعت معاینه انجام میدادن و سرم فشارمو تنظیم میکردن و دستگاه نوار قلبم کلا بهم وصل بود که ضربان قلب بچرو چک کنن
رسید به ساعت ۳ عصر که دکتر شیفت معاینه کرد با ۳ فینگر حین معاینه کیسه آبم با یه حس عجیبی پاره شد و دردام شروع شد بعد ۲۰ دقیقه لج و لجبازی گفتم میخوام برم بدنمو آبگرم بزنم چون واقعا نمیتونستم دردو تحمل کنم معاینه کردن دیدن سر بچه اومد تو لگن بهم اجازه دادن بلند شم
رفتم تو سرویس دوش حمومو باز کردم فقط تنمو آبگرم میزدم انقدم دردم زیاد بود اجازه دادن یکی از همراهام بیاد داخل کنارم باشه نمیدونم چند ساعت شد ولی بعد یه مدت طولانی رفتم روی تخت بعد چند دقیقه زور زدنام ناخواسته شروع شد دقیقا موقع اذان بود که با ویلچر بردنم اتاق زایمان بی حسی واژنو بهم تزریق کردن و با سومین زور بچه به دنیا اومد و چهارمین زور جفتم خارج شد و همونموقع اذان تموم شد بعد اونم دوباره بهم بی حسی زدن و بخیه هامو شروع کردن اصلا نمیدونم چند تا بخیه خوردم ولی بدون اینکه بگم همرو برام بخیه زیبایی زد

اینم بگم من دقیقا ۳۶ هفته و ۱ روز زایمان کردم
وزن بچه ۲۱۶۰ بود
دکتری که زایمانمو انجام داد مهدی نیا بود ماماهمراهم گرفتم معراج کاظمی بود
سونو اولمو رفتم پیش آریا قاسمی سونو دوم که دقیق بود طهماسب پور
دکتریم که بهم نامه بستری داد حامده تقوی بود که میخواستم پشت دست بدم سزارین کنم ولی قسمت نشد

بسلامتی عزیزم وزن بچه چقد بود؟

خوب‌نینی‌چندکیلوشد

چند هفته زایمان کردی عزیزم ؟ وزنش چقدر بود؟ سونو درست گفته بود؟

روحانی خیلی بد تعریف میکنن تو راضی بودی؟

خب ادامه🫠

خب چراسزارینت نکردن اینقدر وضعت وخیم بود؟😥

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان روزهای ابتدایی تولد
پارت اول طبیعی- سزارین
من سه شنبه نوبت دکتر داشتم ولی اینقدر که سوزش سر دل داشتم یکشنبه بدون نوبت رفتم دکتر، بهم گفت بعد از ظهر برو بیمارستان ان اس تی بگیر بگو بهم خبر بدن، من رفتم خونه نهار خوردم و دوش گرفتم و رفتم بیمارستان. اونجا ازم ان اس تی و فشار گرفتن خوب بود به دکترم که گفتن ،گفت یه آزمایش هم‌ بده به خاطر سوزش معده. آزمایش که دادم مشخص شد دفع پروتئین دارم و بستریم کردن برای ختم بارداری. معاینه هم که کردن دهانه رحمم کاملا بسته بود و هیچ انقباضی هم نداشتم.
یکشنبه ساعت هشت شب بستری شدم و بهم قرص دادن برای شروع دردها. دو مرحله بهم قرص دادن و تو سرمم هم دارو تزریق میکردن. دردها و انقباض هام تا فردا قبل از ظهر به مرور زیاد و شدید شد. تمام مدت هم دستگاه ان اس تی بهم وصل بود که خیلی به خاطر همون اذیت میشدم،چون دوست داشتم موقع دردها راه برم یا ورزش کنم که دردهام کنترل بشه ولی چون ضربان قلب و اکسیژن بچه پایین اومده بود نمی ذاشتن. میخواستم به پهلو بخوابم که بازم نمیذاشتن چون دهانه رحمم کج شده بود.
مامان مهدیار مامان مهدیار ۲ ماهگی
پارت سه
بعدش رفتیم بیمارستان دیگه سونو رو نگاه کردن
گفتم واسه چی اومده این که مشکل نداره
گفتم بابا دکترم اینجوری گفته بهم گفتن این خوبه هر موقع رسید به زیر ۵ سانت بیا بستریت میکنیم
ان اس تی گرفتن و تست آمینوشور گفتن نشتی هم نداری نمیدونم حالا از چی بود که آبش کم شده بود
البته من شیاف و آمپول هم زیاد استفاده کردم شاید هم بخاطر اونا بود
دیگه مرخصی کردن سونو نوشتن گفته یه هفته دیگه بیا
۲۴ آذر رفتم دوباره سونو دادم 🤔شده بود ۰آبش دکتر سونو گفت باید سریع بری بیمارستان
من چون بچه حرکتش زیاد بود گفتم بهش بچم حرکت زیاد داره مگه آبش کم شه نباید حرکتش هم کم بشه😏گفت نه اتفاقا برعکسه بچه بیشتر تکون میخوره
دیگه رفتم بیمارستان به شوهرم هم زنگ زدم گفتم اینجوری گفتن بهم بنده خدا گفت تو برو منم خودمو میرسونم
رفتم اونجا باز بهم گفتن نه لین مشکل نداره و اینا
هر چی بهشون میگم بابا بهم گفتن باید بستری شی
دیگه آخر فرستادم پیش متخصص توی خود بیمارستان اون گفت که نه درسته به صفر رسیده ختم بارداری داد و نامه داد بردم زایشگاه