چندوقت پیش یه فیلم جالبی دیدم گفتم مطالبش رو با شما هم اشتراک بذارم.
خوندن این مطلب چند دقیقه بیشتر وقتتون رو نمی گیره.
اولاً اینو بگم که هیچ قومیتی به قوم دیگه برتری نداره و همه مون بنده ی خداییم. بعد مطلب رو می نویسم. چون عدم تعصبات قومی برای خوندن این مسئله خیلی مهمه.
می دونیم که توی دنیا قومیت های مختلفی وجود دارند اما گاهی وقت ها زبان یک قوم ما رو به اشتباه می اندازه. مثلاً مردم مصر عرب نیستن صرفا زبانشون عربی هست. ای مسئله در مورد آذری زبان های ایران هم صادق هست.
دکتر اشرف بناب ژنتیست معروف بعد از تحقیقات ژنتیکی روی اقوام ساکن فلات ایران میگه که همه ی اقوام ساکن این فلات آریایی هستند حتی آذری های ایران و جمهوری آذربایجان!!! عکسش رو گذاشتم. جایی که در واقع همه آریایی هستند اما فکر می کنن ترکن
علتش هم کوه های این سرزمینه. حتی اگر این منطقه یک دوره هایی هم دست ترک ها بوده اون قدر حضور پر رنگی نداشتن که بتونن ژنتیک منطقه رو تغییر بدن.
ادامه دارد...

تصویر
۲ پاسخ

ینی چی اریایی هستن اما فک میکنن ترکن متوجه نمیشم

کوه های شمال فلات ایران

تصویر

سوال های مرتبط

مامان لِنا✨🤍 مامان لِنا✨🤍 ۱۴ ماهگی
مامان آنیسا خانوم🍩👶 مامان آنیسا خانوم🍩👶 ۱۳ ماهگی
زمانی که فرزندانمان کوچک اند، نسبت به رفتار های اشتباه آنها صبرمان بیشتر است و در کنار خنده هایش، اشک هایش را هم تاب می آوریم،
در کنار تمیزی و عطر و بویش، کثیفی و بوی تعفن کهنه یا پوشکش را تحمل می کنیم و در کنار سلامت و شادابی اش، بر بیماری و ناخوشی او صبر می نماییم و...

اما وقتی بزرگ تر می شود، به جای اینکه صبرمان بیشتر شود برعکس اندک میشود و دیگر آن ها را بر نمی تابیم.
وقتی مرتکب اشتباه می شوند با تندی به آن ها می تازیم و سرزنش و توبیخشان می کنیم، در حالی که وقتی کوچک بودند و روی لباسمان خرابکاری می کردند در عین ناراحتی می خندیدیم و بعد از تمیز کردنش، لپش را محکم بوسیده و نوازشش می کردیم.

چرا با بزرگ شدن آن ها صبر ما کمتر می شود؟ علت آن است که وقتی کوچک اند تقریبا همه ی اشتباهات آن ها را غیر عمد و سهوی می دانیم و مقصر قلمدادشان نمی کنیم، ولی از سنی که زبان باز می کنند کم کم بیشتر اشتباهاتشان را عمدی و اختیاری می دانیم و زمانی که به نوجوانی می رسند، تمام رفتار هایشان را برنامه ریزی شده و عمدی تلقی میکنیم و بر آن ها برچسب توطئه گر و حیله گر می زنیم.
خطای ما در این است که رشد عقل را در فرزندانمان دلیل بر این می دانیم که آن ها نباید خطایی مرتکب شوند و مانند فرشته ها پاک و بی عیب باشند

قاب امروز
اولین های دخترم رو تو یه جعبه خوشگل نگه میدارم
اولین کلاه اولین دستکش اولین پستونک اولین کفش اولین شمع تولد
نه که وقتی بزرگ شد بفهمه چه قدری بوده و چه قدر واسش زحمت کشیدم ، که زحمتی نبوده ، مادری بوده
واسه اینکه بفهمه خالق مهربون از وقتی کوچولو بوده تا اون موقع که خانوم جوونی شده همیشه هواشو داشته ، پس از این به بعدم داره 🌈☘️💚☺️♥️
مامان یونس🌜 و السا⭐ مامان یونس🌜 و السا⭐ ۱۳ ماهگی
مامان محدثه مامان محدثه ۱۷ ماهگی
کثیف کاری و شلخته بازی یکی از مراحل ضروری تکامل رفتار غذاخوردن در بچه هاست؛ به چه علتی؟

1- بچه می تونه بافت جدید غذا رو لمس کنه و غذای جدید رو با دست، صورت و حتی بدنش حس می کنه!

2- مرحله غذا خوردن از دست به دهان رو تجربه می کنه.

3- با انگشتانش می تونه مزه های مختلف رو به دهانش بگذاره.

4- مزه های جدید رو بهتر تحمل می کنه.

5- سیستم حسی رفتار غذا خوردنش بهتر تکامل پیدا می کنه.

6- سیستم حرکتی (حرکات ظریف) دستهاش بهتر کار می کنه.

7- و یکی از همه مهمترین مراحل ضرورت کثیف غذاخوردن کودکان اینه که بهش خوش می گذره!

هرچند شلخته بازی موقع غذا خوردن کار شما رو بیشتر می کنه و مجبورید تمیز کاری کنید،ولی این مرحله از رفتار غذا خوردن در بچه ها به اونها کمک می کنه که بتونن غذاهای جدید رو بهتر قبول کنن و از غذا خوردن لذت ببرن و شما نیاز ندارید که برای ارائه غذاهای جدید به فرزندتون به تلویزیون و موبایل وابسته باشید.

پس اجازه بدید بچه تون از غذا خوردن لذت ببره و حسابی بازی کنه!
مامان نفسم😍 مامان نفسم😍 ۱ سالگی
این تاپیک رو برای خودم مینویسم.برای اینکه هرروز ببینمش...بخونمش..‌
امروز تایپک یه مامانی رو دیدم که بچش فوت شده بود.اسمشو نمیگم که ناراحتتون نکنم. دخترمو رو پام تکون میدادم و با خوندن نوشته های اون خانم اشک میریختم.
اینقد برای سخت بود که فقط چند تاشو دیدم.انگار اون لحظه بهم تلنگر زدن.به خودم اومدم.یاد گله و شکایتام از بدغذایی و شب بیداری ها،خونه ی نامرتب،ارزوی یه خرید یا استراحت بی دغدغه و خیلی چیزای دیگه افتادم.از طرفیم یاد دوسال تلاش و گریه  و دکتر رفتن برای بچه دار شدن...
میدونم بچه داری سخته ،فراز و نشیب های زیادی داره و مشکلات با خودشون بزرگتر میشه اما از امروز میخوام سعی کنم مادر بهتری باشم.من با میل خودم این بچه رو به دنیا اوردم پس وظیفمه شبا بیدار بشم،باهاش بازی کنم و براش وقت بذارم.اینا رو نوشتم که هروقت خسته شدم با دیدم این متن به خودم بیام. به این فکر کنم که این بچه پیش من امانته و چند سال بعد برای تحصیل و زندگی از من جدا میشه.میخوام تلاش کنم قدر این لحظات رو بیشتر بدونم...