#خاطره🤭
من تا اخر بارداری همش هی فکر میکردم که زایمانم چجوری باشه خودم سزارین دوست داشتم ولی از حرفای بقیه میترسیدم
یکی میگفت سزارین خیلییی خوبه یکی میگفت طبیعی خوبه خودت از فرداش پا میشی خیلی راحتی کارتو خودت میکنی
چون منم بخاطر دلایلی خونه مادرشوهرم افتاده بوده بعد زایمان مادرشوهرم همش میگفت طبیعی خیلی خوبه و من تا اخر به هیچکس نگفتم قطعی انتخابم چیه ولی به همسرم همش میگفتم من میترسم از زایمان طبیعی حتی بهش فکرم میکردم گریم میگرفتانقد ترس داشتم
بلاخره روز زایمان شد و خوش و خرم رفتم زایمان کردم خداروشکر خیلی زایمان خوبیم داشتم از بیمارستان که اومدم خونه حالمم خوب بود بلند میشدم کارایی ک خودم باید انجام میدادمو راحت انجام میدادم
روز سوم که دخترمو میخواستیم ببریم چکاب برای زردی با مامانم اینا خودمم رفتم دلم طاقت نیاورد حتی تا همسرم کارش تموم شه بیاد دنبالمون من توی خیابون دنبال شیرخشک هم گشتم کلی داروخونه رفتم پرسیدم ک نداشتن🥺 و یه مسیر طولانی رو پیاده روی کردم
الان ک فک میکنم میگم چقد من پوست کلفت بودم 🤣🤣 تو گرماااا با بخیه دنبال شیرخشک بودم

۵ پاسخ

وقتی مادر میشی همینه دیگههههه باورت نمیشه

شما دنبال شیر خشک بودی من روز سوم دنبال شناسنامه بچم چون نمیدادن میگفتن چون ۱۰سال از ازدواجتون گذشته باید استعلام بگیریم ببینیم بچه خودتونه یا نه
من یه پاک ثبت احوال بود یه پام بیمارستان دنبال کارای اداری
همسرم مرخصی نداشت

ما زنا پوستمون کلفت نیست که.
خدا از توان خودش بهمون توانایی میده وگرنه هیجکس با اون بخیه غیراز یه مادر نمیتونه تمام کارای بچشو بکنه

خودم اینجوری بودم

وقتی مادر میشی همه چیز تغییر می‌کنه حتی قوی تر هم میشی

سوال های مرتبط

مامان عشق مادر مامان عشق مادر ۸ ماهگی
اومدم بعد ۵ ماه تجربه زایمانم رو بنویسم شاید بدرد یکی خورد🥰

تجربه زایمان طبیعی...پارت یک
من زایمان اولم طبیعی بود و بعد زایمان خوب بودم و خداروشکر مشکلی نداشتم ولی فقط چون بعدش شقاق مقعد برام ایجاد شد و دیگه خوب نشد تصمیم داشتم بعدی رو سزارین کنم.همش میترسیدم با زور توی زایمان طبیعی بدتر بشم و از اینی که هستم داغونتر بشم.خلاصه هفته های آخر که به دکتر زنلنم گفتم جریانو صاف تو چشام نگاه کرد و گفت به هیچ وجه تو رو سزارین نمیکنم 😅😅گفت اولی رو طبیعی اوردی اینم راحت میزایی.خلاصه که تو دلمو خالی کرد.ولی با همین روال و اینکه کدوم زایمانو انتخاب کنم روزامو سپری کردم تا نزدیک ۳۴ هفته بود سونوی آخرم رو که رفتم گفت اوووه ماشالله بچه ام درشته🫠🫠اینو که گفت فکر و خیالای من بیشتر شد.با خودم گفتم وزن زیاد و مشکل مقعدم حتما برام اذیت کننده میشه.با اینحال اینبار رفتم پیش جراح داخلی که اون نامه بده دکترم که عمل کنه و طبیعی نیارم.ایشونم همین که مقعد مبارک رو معاینه کرد گفت پاشو خودتو جمع کن این مشکلی ایجاد نمیکنه برات😅🫠
مامان معجزه مامان معجزه ۸ ماهگی
خانومایی که باردارید خیلی یهویی دلم خواست چندتا توصیه بهتون بکنم 😁
اول اینکه اگر اعتقاد دارید ماه اخر هر روز سوره ی انشقاق بخونید عاااالیه .برای من معجزه کرد واقعا
دوم اینکه ماه اخر پیاده روی و ورزش حتما تو برنامه تون باشه میدونم سخته ولی اگر یکی دو روز انجام بدید میبینید چقدر کِیف میده
سوم اینکه حتماااااا راجب نوع زایمانتون اطلاعات کسب کنید مخصوصا زایمان طبیعی.الان قدیم نیست یهویی و بدون اطلاع برید برای زایمان .قشنگ اگر الان حالتون خوبه توب تحقیق کنید
چهارم اینکه بعد زایمان اگر شرایطشو داشتید حتما استراحت کنید و نگید نه من باید زود بلند شم .من بعد زایمانم ۱۰روز بیمارستان پیش پسرم بودم .الان میفهمم بدنم چقدر خالی کرده
پنجم اینکه روز زایمان فوق العاده ترین روووووووز زندگیتونه .عشق کنید و لذت ببرید
ششم اینکه الان که باردارید هر روووووز از خودتون عکس بگیرید با گوشی چون بعدا دلتون کلی تنگ میشه
هفتم اینکه از چیزی به اسم امپول فشار اصلاااااا نترسید
هشتم اینکه روحیه تونو برای زایمان چه طبیعی چه سزارین عالی نگهدارید چون مهمترین چیز روحیه ست
نهم اینکه تو بارداری اصلااااا استرس نداشته باشید و اکتیو باشید
دهم اینکه هر سوالی داشتید بپرسید من با جون و دل جواب میدم .هررررر سوالی(من زایمان طبیعی با امپول فشار داشتم عااالی بود)