۲ پاسخ

کدوم بیمارستان بودید؟

من که تمام حاملگیم استراحت مطلق بود 37 هفته زایمان کردم بعد از 4 ساعت رفتم ان ای سیو بالا سر بچم تا سه روز.... خدا نصیب گرگ بیابون نکنه چه زجری کشیدم تا یه ماه نمیتونستم بشینم تز بس استراحت مطلق بودم پاهام زمین گیر نبود اخرشم شیرم خشک شد از بس حرص خوردم میخوام بگم میفهمم بچه بستری شه دنیا رو سر ادم خراب میشه

سوال های مرتبط

مامان آیلین 🩷رادین🩵 مامان آیلین 🩷رادین🩵 ۶ ماهگی
بچها باردار که بودم ۳۰هفتگی رفتم سنو گفت جنین بریچه و من انگار دنیا رو بهم دادن چون پول نداشتم زیر میزی بدم برم سزارین زایمان قبلیم ۴سال پیش بود با اینکه بچم ۲کیلو بود ولی خیلی در وحشتناکی داشتم و خیلی از زایمان دومم میترسیدم یعنی وقتی بیبی چکم مثبت شد تا اخرش ترس زایمان داشتم خدا خدا میکردم بریچ بمونه دکتر نیگفت بعید میدونم و من هر روز دعا تا روزی که۳۷هفته بودم گفت فکنم چرخیده برو سنو گفتم خانم دکتر من سر بچمو میفهمم بالاس نچرخید بچم تا رقتم سنو و اومدم بریچ بود و انگار دنیا رو بهم دادن خلاصه رفتم بیمارستان امین یه بیمارستان معمولی دولتی سزارین شدم خیلی ازم مراقبت کردن همه چیز عالی خیلی بهم سر میزدن انگار خصوصی بود خیلی خدارو شکر میکنم که اذیت نشدم چون ماها که دستمون خالیه نمیتونیم هزینه و زیر میزی و بیمارستان خصوصی بریم واقعا دردناکه و خیلی خوشحالم هنوز از بابتش خداروشکر میکنم همش به پسرم میگم افرین مامان که نچرخیدی تا لحظه اخر🤣🤣اینجا ۶ماهه حامله بودم
مامان ریتاجم... مامان ریتاجم... ۱۰ ماهگی
داشتم تایپکای قبلم می‌خوندم که بخاطر آریوجی آر بودن بچم ترسیده بودم و نگران...
چقد ترسوندم و گفتن بچت دستگاه می‌ره بچت فلان می‌ره بچت ریزه
و من چ شبای ک اشک میریختم و التماس خدا نکردم که خدایا بچم سالم بزار بغلم...
ا اون روزا ۵ ماه میگذره
خدارو شکر بارداریم اولاش خیلی خوب بود فقط آخراش اذیت شدم بخاطر اریوجی ار شدنش
اصلا شکم نداشتم طوری که وقتی رفتم بیمارستان بهم گفتن اومدی سقط کنی گفتم نه اومدم زایمان کنم بهم می‌خندیدن...
خداروشکر بچم ب دنیا اومد هیچ مشکلی نداشت دستگاه نرفت زردی هم نداشت روز بعدش مرخص شد
برعکس آدمای دور ورم از بچم ب خاطر ریز بودنش می‌ترسیدن من واسم طبیعی بود و خیلی راحت بلندش میکردم و عوضش میکردم
فقط تنها چیزی ک اذیتم میکرد مسخره اطرافیان بود بازم الان بچم ریزه میزس و ب بچهای ۵ ماه نمیخوره ولی خدا رو هر روز شکر میکنم ک سالمه
و الان خیلیا بهم میگن چقد خوب تونستی بزرگش کنی و ا پسش بر میای
و من هر روز خداروشکر میکنم بابت این نعمت ک بهم داده🥲❤️
1404/1/13
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۱۰ ماهگی
مامان ماهان مامان ماهان ۱۰ ماهگی
سلام شبتون خوش، تصمیم گرفتم از تجربه چندماهه ام بگم براتون در خصوص دونه های ریز قرمز که روی لپ ها و گاها که شدید می شد روی پیشانی پسرمم میزد به همراه خشکی بسیار و خارش در حدی که صورتش خش می افتاد و خونی می شد،
نگم که چقدر دکتر رفتم چه طب نوین و چه طب سنتی و حدس میزدن حساسیت به پروتئین گاوی باشه یا اگزما باشه و یه رژیم سر سخت که تقریبا ۲ ماه و نیم رعایت کردم، پماد هیدروکورتیزون دکتر داده بود میزدم صورت پسرم خوب می شد ولی باز دوباره شروع می شد از یه جایی به بعد دیگه اونم اثر نکرد، من با اینکه تغذیه ام رو رعایت میکردم و پروتئین گاوی و پرهیزات دیگه رو نمیخوردم بازم نمیدونستم ایراد کجاست که بچم اینقدر اذیت میشه،
خلاصه شو بگم، یکی از نزدیکانم بهم یه دکتر معرفی کرد که یه پماد دست ساز و یه کرم مرطوب کننده و فوم مخصوص شستشو داد که از وقتی استفاده میکنم تقریبا یکماهه که صورت پسرم صاف صاف شده و هیچ اثری از قرمزی ها و خشکی های قبل نیست.
اگر خدایی نکرده همچین مشکلی دارین بهم پیام بدین تا بیشتر راهنمایی کنم،
عکس صورت پسرمم در بدترین حالت ممکن که بود براتون میذارم (خودم دلم کباب میشه هنوز که میبینم)
به امید اینکه دیگه هیچ کوچولویی اذیت نشه🩷