دلم خیلی گرفته😓 بخاطر اینکه دخترم اولی که بدنیا اومده بود سینم و نمیگرفت مجبور شدم شیرخشک بدم حرفا و عذاب وجدان های اطرافیان که شیرخشک بده فلانه باعث شد افسردگی شدید بگیرم اولش خونه پدرم اینا بودم بعد یهو اومدم خونه خودم مسیرم به همه اطرافیانم دور بود افسردگیم تشدید شد بعد دخترم سرما خورد باز عذاب وجدان دادن ها شروع شد مواظبش نبودی چرا سرماش دادی انگار از قصد کردم همه اینها باعث شد نتونم از نوزادی دخترم لذت ببرم دلم برای اونروزا تنگ شده و بهش فکر میکنم اشکم جاری میشه و هنوز خیلی ناراحتم که دخترم سینم و نگرفت😓

برای افسردگیت چیکار کردی؟

حرف بقیه رو بنداز دور
اصلا حسابشون نکن
عذاب وجدان هم نگیرتوتقصیری نداری تومادر خوبی هستی

حق داری منم بودم افسردگی میگرفتم
انقدر از قبل همه اماده حمله بودن
همه ترسم بود شیرخودمو نتونم بدم
اماده ان مردم زخم بزن مخصوصا در رابطه با شیر

اصلا خودتوناراحت نکن من الان این سومی هم شیر خشکی شد وقتی شرایط شیردادن نداشته باشی من هنوز آیهان میره شش ماه هنوز افسردگیم خوب نشد زد معده ام ک داغونم کرد ن شب خواب دارم ن روز حالم اینقدبدمیشه ک نگو الان باید ب حرفهای دیگران گوش بدم ک چرا شیرخودم ب بچه ام ندادم با این حالم بزار هرشکری ک دوست دارن بخورن همه بچه ها مریض میشن من خودم با حال بدم خیلی مواظب بودم ک مریض نشه جایی نمیبردمش تا پیشم سرما خورد بیخیال مردم حرف زیاد میزنن توبرای خودت زندگی می‌کنی ب مردم

منم به خاطر شیر خیلی غصه خوردم من فکر میکردن که شیر خشک بهتر از شیر خووودم بعد از دو ماه فهمیدم که چه غلطی کردم هیچ کس بامن کاری نداشت ولی هر روزم گریه بود بچم به شیر خودم بیشتر نیاز داشت
آخ مادر بمیره برات پسرم

پسر منم. از لحظه ای که ب دنبا. اومد سینه نگرفت. هرکاریم کردم. نگرفت مجبور شدم. شیر خشک بدن. شیرم فراوون داشتم. تا40روزم میدوشیدم. بهش میدادم. حتی شیر خشکم. ندادم. ولی دیدم داره کم میشه. فایده نداره. تا دوسال چجوری اینکارو بکنم. قطع کردم. دو تنها نیستی بقیه هم. همینجورین. مادرشوهرم. اسمش روشه مادر شوهره. منکه. مادرشوهرم چند باری گفت ال بل. منم گفتم شما اگه بلد بودی. برا پسر خودت میکردی. یه حییون. تربیت کردی. انداختی ب جون من بسه. تحمل دوتاشو ندارم من خودم. میدونمو. بچم. هرکاریم شما بگی. برعکس میکنم که تربیتش. که مثل باباش. نشه. قهر کرد. رفت. باز خودش اومد الان قشنگ خفه. خون گرفته. والا.

ببین من عین خودتم..با این تفاوت که الان فکر میکنم بهتر شد...چون واقعا نمیتونم به خودم برسم..اگه شیر میدادم تا یک دو سال نه میشد بوتاکس بزنم..نه موهام که میزیزه رو تقویت کنم و کلی ممنوعیت دیگه..و به هر حال خواه ناخواه بعد دوماه که باید برم سرکار مجبور میشدم بهس شیر خشک بدم

اگه بخوای به حرف اطرافیان گوش بدی نمیتونی یه ثانیه زندگی کنی من دختر اولم فقط شیر خودمو خورد انقد اطرافیان گفتن شیر خشک ندی ال میشه بل میشه ولی الان میفهمم که اشتباه کردم برای دختر دومم از روز اول تو بیمارستان شیر خشک دادم الان هر دو تا رو میخوره اگه بخوای از الان کم بیاری ک دیگه هیچ اوووووووو میدونی چه راه طولانی در پیش داری خواهر .چند سال دیگه به الانت میخندی که واسه چه چیزهای کوچولویی حرص خوردی .سعی کن مامان قوی باشی برای دخترت و از تک تک لحظه های شیرینش لذت ببری

ناراحت نباش از حالا ب بعد لذتشو ببر حرفای اطرافیان بریز دور.. همیشه مردم حرف برا گفتن دارن اگه از حالاشم لذت نبری بعد پشیمون میشیا غبطه این روزارو میخوری خود من سر شیر خشک دادن و گوشه گنده آدم شوهرا نمیدونی چی کشیدم ولی ب بچه هام ک نگاه میکنم همه چی یادم میره و خداروشکر میکنم ک خودش هوا منو بچهامو داره

منم دقیقا مثل تو چون شیرم کم بود دخترم سینمو ول کرد بعضی وقتا خیلی ناراحت میشم چون برخلاف حرف مردم مادر بچه شیر خشکی خیلی عذابش بیشتره ولی در نهایت هیچکس از من واسش دلسوزتر نیست
و در کل نوزادی خیلی دوران سختی هست و معمولا آدم لذت زیادی نمیبره فقط از سلامتی بچت خوشحال باش

وای اینا همه که میگی جمع شده تویه مادرشوهرم
یکسره درمورد همه چی اظهار نظر میکنه سیستممو بهم میزنه

مهم اینه تو ۹ ماه اون بچه رو به شکم کشیدی دنیاش اوردی شیر خودتو نخوره اسمون به زمین نمیاد

بچه باید مریض بشه دیگ بچه س چجوری رشد کنه پ و اینکه چ شیری میدی ب هیج احدی ربطی نداره حتی شوهرت اجازه نده بهشون بگو من مادرشم خودم تصمیم میگیرم چی خوبه چی بد برا بچم

گور بابای حرف مردم ول کن

من میگم کاش شیر خشک میدادمممم