۱۰ پاسخ

هیچی
انگار از جنگ برگشتم و بمب ترکیده

از خونه زندگیم متنفرم انگار بمب ترکیده وسط زندگیم وضع خودمم بدتر😵‍💫

پس اینجا فقد منم به همچی رسیدم بچم خابه سریع کارهامو تمام میکنم خونه ام برق میزنه نزدیک شب هم بچمو عوض کرده میخابونم خودم میرم حمام روتین پوستی موهامو سینه امم پد سینه میزارم غذا شبم معمولا روز درست میکنم بچم خوابع چون نمیخابم به کارام میرسم در 24ساعت شاید 4ساعتشو بخوابم در عوض این ها ضعیف ترین وخسته ترین مادرم

خستم. دارم از خستگی میمیرم😢مامانم پیشم نیست که کمکم کنه. خواهرشوهر امم که اینجا هستن ولی انگار نیستن😒 نه احوالی ازم میپرسن، نه کمکی، نه اصلا بهم سر میزنن. یکیشون که از صب تا شب سرکار و بیرون و اینور اونور. یکیشونم رفته پیش جاریم مونده. منم که اینجا معلوم نیس عروس کی هستم😑 شوهرم بنده خدا وقتی خونس کمک میکنه ولی خب مردا مثل خانوما نمیتونن کمک کنن. ضعیفم شدم همش سرم گیج میره. دلم میخواد گریه کنم. هعیییی🥺

هیچی بنام خدا یه جنگ زده ام 🥴

پد سینه بگیر

من هفته دوبار میرم حموم بعضی موقع ها سه بار موهامو هرروز شونه لباسامم موقع حموم عوض میکنم منکه بچه ندارم 😁

با دوتا بچه کوچیک داغون

پد شیر دهی از داروخونه بخر برا نشت شیر از سینت

منم روز در میون میرم حموم، لباسامو ولی زودتر عوض میکنم، بازم همش لکه داره لباسم و بوی پس بچه میده

سوال های مرتبط