سوال های مرتبط

مامان mamane vorojak مامان mamane vorojak ۲ سالگی
چه شب مزخرفی بود امشب رفتیم خونه مادر شوهرم مهمونی اول که پسرم میگفت من تو ماشین نشینم گریه میکرد پیاده شو رفتم عقب نشستم شوهرم گفت مامان نیومد منم با کت پسرم صورتم و گرفته بودم من و نبینه این از اولش رفتیم اومدیم خونه از تو راهرو شروع کرد خونه نریم بغل منم نمیومد فقط بغل باباش میرفت کوله پشتیش هم برداشته بود میگفت بریم ددر گریههههههه میکرداااااا شوهرم دعواش کرد من بهش توپیدم بردش یکم تو راهرو الکی گفت آسانسور خرابه برگشتن تو دوباره گریهههههههههه شوهرم عصبانی شده بود من از اون بدتر گفتیم بیا بریم حموم آب بزنیم پاهات پوشکت و باز کنیم رفت حموم از حموم در نمیومد اومد انقدر گریه کرد گریه کرد که نگم آخر داد زدم سرش این میگفت تو برو بابام بیاد باباش میگفت سرگرمش کن من برم عصبی شدم منم این وسط روانی شده بودم آخر باباش اومد یکم به زبون گرفتتش ولی تا یکم برخلاف میلش میشد میزد زیر گریه اونم چه گریه ای اونم آخر داد زد سرش حسابی آخر خودمم نشستم به گریه از شدت عصبانیت خون دماغ شدم دلم شکست که من و پس میزد میگفت تو اصلا سمتم نیا 😭😥🥺🥺
مامان یسنا مامان یسنا ۱ سالگی
سلام خوبید یک چیزی تعریف کنم براتون پشم ریزون
البته قبلا گفتم واسه دوستان جدید میگم
باردار بودم رفتم مطب
یک خانم مسن اومد با دخترش که دخترش تقربا سن دار بود
بعد دکتر من هنوز نیومده بود منتظرش بودم .این خانم دکتر دیگه رفت اتاق روبرویی .یهو دکتر با جیغ و داد اومد بیرون به منشی میگفت پنجره هارو باز کن این‌چیه وضعی هست اخه
من اصلا نفهمیدم چی شده
بعد دکتر خودم اومد بهش گفت بیا این مریض و ببین چیکار شده .بعد تازه فهمیدم چیشده
خانم مسن در بطری تو واژنش بود حالا نگفت چجوری هرچی دکتر بهش گفت خودت کردی یا کسی باهات اینکار و کرده هیچی نمیگفت .دخترش هیچی نگفت
بعد گفت من این و دست نمیزنم جراحی لازم هست این بیمارستان هم اصلا قبول نمیکنه برو دولتی ادرس بهش داد گفت برو
وقتی خانم ها رفتن
دکتر داشت به دکتر من میگفت این‌جوری دستشویی میرفته بدنش پر عفونت شده بود بو گند میداد
من که ماسک زده بودم هیچی نفهمیدم ولی دکتر کلی دعواش کرد از بو میگفت خوبه نمردی
یهو یاد خانم افتادم چجور در بطری اخهههه.....