۳۵ پاسخ

آنقدر زود میگذره که بعد دلت تنگ میشه
و آدم دلش میخواد دوباره تجربه کنه و هی میگه چقدر زود بزرگ شدن
دقیقا مثل بارداری که زود گذشت اینم میگذره به خودت کمی زمان بده

عزیزم واکنشت خیلی طبیعیه
سعی نکن سرکوبش کنی
بپذیرش و باهاش جلو برو
اعصابتو سرش خورد نکن.
من حتی شنیدم بعضیا میگن دوس داشتیم بچمونو بکشیم.
از همسرت بخواه تا میتونه باهات همراه باشه.چون فقط اون میتونه تغییر بده تو حالت

من الانم گاهی خسته میشم میگم خوشگذرونی دیگ تعطیل ولی تا ی لیخند میزنن برام دنیام دیگ پر میشه😍😍شماهم این روزا میگذره
راحت بگیر سخت نگذره این روزا دیگ نمیاد

دقیقا چیزی ک من از الان درگیرش شدم😔همش دلم واسه قبل ک بی دغدغه بودیم و خودم و شوهرم بودیم تنگ میشه 😢حس میکنم قراره خیلی محدود بشم ،نه ک بچهامو نخوام ولی حس میکنم همش سختی هست و خوشگذرونی دیگه تعطیل

عزیزم طبیعیه این علائم ولی اگه دیدی شدید شد برو دکتر تا بهتر بشی
من الان توی بارداری اینطوریم😢خیلی به شوهرم وابسته ار شدم

عادیه عزیزم عادت میکنی

انشالله زود میگذره گذراست ،فقط محیط باید اطرافیانت برات شاد نگه دارن تنوع باشه و تنهات نزارن،نگران نباش موندگار نیست حست 🤗خودتم سرگرم کن

عزیزم این طبیعی هستش. تو زایمان کردی خون خیلی زیادی ازت رفته.دو تا فرشته رو به دنیا اوردی.همه هورمون هات به هم ریخته.اصلا اصلا عذاب وجدان نگیر.فقط با شوهرت حرف بزن و نیازهات و بهش بگو.و خودت هم قبول کن که هر رفتاری که میکنی کاملاً طبیعی هستش.همین که خودت قبول کنی باعث میشه خیلی زودتر حالت بهتر بشه.

درکت میکنم روزی ک اومدم خونه ام حالم خیلی بد بود بچه ام و فقط شیر میدادم میزاشتم کنار
ابجیم میگفت هانیه بچه رو یه بار بغل کن بوسش کن
ولی خب انگار ن انگار
الان حالم بهتره بچه ام شیرین شده جونمم میدم براش
تو هم بچه هات یکم از اب و گل در بیان خوب میشی
حق داری واقعا من با یدونه وقت نمیکنم حموم برم

دقیقن منم همین طورم

هورمون هات یهو داره افت میکنه طبیعیه. فقط به این حال دامن نزن اصلا ب همسرتم بگو که بدونه چطوری رفتارکنه باهات رفتار بقیه خیلی مهمه من دخترم دنیا اومده بود دوست داشتم بذارمش اون یکی اتاق اصلا نبینمش

الهی عزیزم مبارکت باشه زایمان کردی بسلامتی
میگذره عزیزم به حال اولت برمیگردی

برات دعا ميكنم تو ام دعا كن منم داغونم😭

سلام عزيزم الهي حالت هميشه خوب باشه 🌱💚
مشاوره رایگان
1480
123
4030

الهی عزیزم اشکال نداره طبیعیه خواهرمنم اینطوری شده بود . زمان بگذره همه چیز درست میشه

اصلا خودت رو سرزنش نکن
تمام این ها عادی هست
من که یه دونه دارم
دقیقا مثل تو شده بودم
حالم وحشتناک بود
بعضی وقتا دلم میخواست بچه حداقل یه روز پیش بقیه بمونه
من تنها باشم
الان حالم بهتره
بعد40روز
تازه کم کم دارم عادت میکنم
چون زندگی تغییر کرده
معلومه آدم سختش میشه
من بعضی وقتا بچه که زیاد گریه میکنه دلم میخواد گریه کنم
یا برم جای دیگه

آخی عزیزم این طبیعیه خوب میشی سعی کن نی نیاتو دوس داشته باشی عادت میکنی به مرور

الهی عزیزم من که هنوز زایمان نکردم نمیدونم چرا ذوقم تموم شده انگار وای به حال بعد زایمانم با مشاور صحبت کن به همسرت بگو حستو بیشتر کنارت باشه ایشالا زود حالت بهتر بشه خیلی حال سختی داری امیدوارم خدا کمکت کنه

عزیزم الهی بگردم حق داری افسردگی زایمان طبیعی هستش. بنظرم حتما با یه روانشناس صحبت کن راهنماییت میکنه

عزیزم همه اینا طبیعیه ولی وقتی گذشت جوری عاشقشون میشی که دلت نمیخواد یه لحظه از خودت دورشون کنی

عزیزم بخاطر تغییر ناگهانی زندگیت باعث این حال شدی چون وضع الآنت با گذشته تغییر کرده همچنین اذیت بچه ها و خستگی مادر هم بی تاثیر نیست...
سعی کن به خودت روحیه بدی
عذاب وجدان نداشته باش بپذیر که تغییر کردی کم کم باهاش کنار میای این حس ها موقته

کاملاااا طبیعیه، اصلا خودخوری نکن
منم همینجوری بودم سر بچه اول...
خب طبیعی هم هست انگار زندگیت ۱۰۰درصد تغییر کرده یه موجود ناتوان داری و همش فکر می کنی امکان برگشت به عقب هم نداری...
این فکرا اصلا ناشکری نیست پس عذاب وجدان نگیر بذار گذشت زمان ماجرا رو حل کنه

من و شما یه روز باهم فرق داریم منم خیلی به شوهرم وابسته شدم الان خونه مامانمم دارم دیوونه میشم ثانیه شماری میکنم زودتر ۱۰ روز بگذره برم خونمون میدونم بعد اون مهمون داری هست ولی حداقل شبا کنار همسرمم

ینی سر منم میاد اینطوری میشم 🙁

عزیزدلم خدا قوت... خیلی طبیعیه حسایی که داری... اینهمه رنج کشیدی تا به دنیا بیان... الانم بینهایت خسته ای... همه مامانا همینطوری میشن... مراقب خودت باش که هرچقد حال خودت خوب باشه به نفع نینی هاست... حتما هم با یه متخصص روانشناس صحبت کن که راحتتر این چالش رو پشت سر بذاری❤️ آرزوی سلامتی و دل خوش❤️

عادت میکنی عزیزم
کم کم بگذره میبینی اصلا بدون صدای بچه ها خونه سوت و کوره
غذا میدی بهشون کیف میکنی
انقدر عاشقشون میشیا کم میمونه از جلوی شوهرت برداری بزاری جلوی اینا
فقط یکم تحمل کن و هر روز ی ساعت بزار برا خودت برو جلو اینه به خودت برس

منم افسردگی گرفته بودم شدید حتا ب خودکشی هم فکر میکردم تا یک ماه حداقل باهاته بعد خوب میشی

منم مث شماام دقیقا 🥲همش دوس دارم گریه کنم

اول ارامشت رو حفظ کن بعد این حالتت بخاطر افسردگی بعد زایمان
بسپار به اطرافیان مراقبت یاشن تنها نمونی
و سعی کن که با یکی درمیون بذاری حداقل
سرتو بند کن با بچه ،موزیک بذار،و...
تقویت کن ازنظر غذایی
اگر دیدی هنوزم حالت خوب نشد حتما به دکتر خودت بگو

منم وقتی بچم هر شب بی قراری میکرد گریه میکردم و میگفتم عجب غلطی کردم.

عزیزم منم شده بودم مهم ترین چیز اینه که خودتو سرزنش نکنی خودتو
قبول کن حالتو
انقد گریه میکرد ای کاش درمان می کردم خودمو همونموقع
افسردگی بعدزایمانه
ب تغذیتم توجه کن سردیجات افسردگی میاره سزارینم بدتر

عزیزم منم دقیقا همین حس و حالووو داشتم ی کم بگذره عادی میشه همه چی خوب میشه کل اطرافیانم همینو میگن ک بعد زایمان همین حالو داشتن

تعادل هرمون توی حاملگی دو قلو بیشتر به هم میخوره
بهترین توصیه اینکه خودت رو بابت هیچ حسی سرزنش نکن

عزیزم منم حس تورو دارم همش میگم یعنی من مادر بدی ام که اینطوری ام انگار هنوز اون حس دوس داشتن و عشقو نسبت به بچم ندارم نمیدونم چرا شاید بخاطر بهم ریختگی هیکلمه یا درد جای بخیم

بهترشدی

سوال های مرتبط