۵ پاسخ

مال من ۴ ماه گذشته هنوزم گاهی گریه میکنم ...شده دوهفته از خونه بیرون نرفتم ..
منم عین شما بودم عزیزم فشارم بالا بود خودم سه شب بستری شدم ..دوشب هم برای پسرم چون زردی داشت ببمارستان بودم ..منم خیلی سختی هارو گذروندم ..تازه من یک ماه با زخم سینه شیر میدادم طوری که میمردم و زنده میشدم از دردش . .فقط اینو بهت بگم همش میگذره ..تمام سختی هاش میگذره و زودم میگذره پس غصه نخور ‌‌توهم افسردگی نگرفتی فقط چون خیلی اذیت شدی و سختی کشیدی این حالو داری ...

سلام عزیزم
حتما یه تراپیست وقت بگیر حتی اگه حضوری نمیتونی بری آنلاین صحبت کن

سلام عزیزم
مگه شما چند هفته زایمان کردین؟! سزارین اورژانسی شدی؟! به چه دلیل زود زایمان کردی گلم؟!
اشکالی نداره منم این دوران رو داشتم باید تحمل کنی این دوران هم تموم میشه و میگذره
خودت رو سرگرم کن
اگه میتونی بچه رو پیش کسی بزار یکم برو بیرون بگرد
برو یکم خرید کن حواست پرت بشه
این حالت هایی که تو داری نشانه های افسردگی بعد زایمان هست ولی باید کنترلش کنی بستگی به خودت داره
جاهایی که دوست داری برو
پیش کسی که راحتی برو باهاش صحبت کن بزار دلت راحت بشه
آهنگ های ملایم گوش بده صوت قرآن گوش بده حرم برو بزار حال دلت خوب بشه
تو خودت نریز
من چون خیلی تنها بودم و فشار و روحی و عصبی روم زیاد بود و از یک طرف هم‌مادرشوهرم خیلی اذیتم کرد من تا۴ماهگی دخترم افسردگی داشتم
الان خیلی بهتر شدم ولی خب هر چند وقت یکبار بهم میریزم و عصبی میشم

هرچی بیشتر بهش قکر کنی حالت بد تر میشع
مثبت فکر کن که الان پیشته میتونی بغلش کنی حسش کنی
به اینا فکر کن که کی برات بخنده
روز شماری کن که چیزی بگه .کی بخنده.کی بشناستت
کی بهش غذا بدی کی به شکم خودشو بندازع
و خیلی چیزا دیگه
مگه انتظارشو نمیکشیدی بیاد پیشت .ماها که تو ۴۰ هفته دنیا اومد از ۳۷ هفته همش منتظرشون بودیم
هفته ها اخر خیلی سخت

زایمان کردی عزیزم؟ اره من تا دو سه ماه همش گریع میکردم همش ناامیدی حرف میزدم از درد. هم بچه از بی خوابی از خیلی چیزا خسته شده بودم من صبر نداشتم برام سخت گذشت ولی به مرور خوب میشی

سوال های مرتبط