سه هفته به خودم زمان دادم تا بتونم کنترل روح و احساسمو به دست بیارم… اگر نشد حتما میرم پیش مشاور…
واقعا از افسردگی بعد از زایمان میترسم…
به شدت حال روحیم بهم ریخته… همش دلم برای بارداریم تنگ میشه… الان یکی دو روزه دو سه روز اول تولد دخترمم اضافه شده بهش… همش میترسم به بچم آسیب بزنم… یه سره فک میکنم به سر و گردنش آسیب زدم و بعد میشینم زار زار اشک میریزم مخصوصا غروبا به شدت دلم میگیره و از ته دل زار میزنم… یه سره با خودم میگم اگه به گردنش اسیب بزنم… اگه شب تو بغلمه خوابم ببره بندازمش و کلی فکرای دیگه…
دلم برای بیرون رفتن و کافه گردی تنگ شده… دلم میخواد شب ساعت ۱۱ بخوابم تا هشت یا نه صبح بدون وقفه…
همش سر درد دارم و چشمام میسوزه…
امیدوارم هر چه سریعتر کنترل حالمو دستم بگیرم و مادر خوبی برای دخترم باشم…

عزیزم قطعا بهترین مامانی و بچه قشنگت برای این روزایی که گذروندی حسابی بهت افتخار می‌کنه نگران نباش

عزیزم از داشتن دخترت شکر گذارباش هرلظحه ب اون فک کن منم خیلییییی تنهام حتا شوهرمم همش بیرونه ولی خودمه سرحال میگیرم و ب داشتن دخترم دلم خوشه تنهایی دارم بزرگش میکنم واقعا شوهرم کمکم نمیکنه فقط در حد ناز کردن دخترم میاد اونم ۱۰دیقه بیشتر نیس

طبیعی منم اینجوری بودم کم کم بهتر شدم سعی کن تنها نمونی دورت شلوغ باشه فکر خیال نکنخودت سرگرم کن وقتی همسرت هست بچه بده بهش کارای خونت بکن که توی روز بچت هروقت می‌خوابه تو هم استراحت کنی
نه چرا آسیب بزنی مطمعنن بهترین مادری برا کوچولوت منم هنوز پام از خونه بیرون نزاشتم هرروز هم یه دردی دارم مریضم یه پسر شلوغ شر شیطون هم دارم اما خدا بزرگه هرروز دعا میکنم کمکم کنه مادر خوب و سرحالی باشم
و خداروشکر میکنم بابت داشتنشون خدا حفظ کنه بچه هامون برامون خودت سرگرم کن فکر خیال میاد تو سرت پاشو خودت سرگرم یه کاری کن زندگی همین با داشته هات خوش بگزرون

حتما هستی .حتما لایقی ک مادر شدی
اگه تو خوب نباشی اونم خوب نیست

از اطرافیان کمک بگیر عزیزم برای بهبود حالت