تجربه زایمان#پارت دوم
گفتم دکتر یعنی چی این حرف گفت یعنی رشد بچت کمه و خونرسانی هم تا حدودی ضعیفه و نمیتونیم صبر کنیم تا دردت بگیره و ۳۸ هفته ختم بارداری میدیم. گفتن یعنی چی؟ گفت یعنی با امپول فشار سعی میکنیم بچه رو دنیا بیاریم(من از اولش از امپول فشار خیلی میترسیدم و وقتی دکتر هم اینجور گفت دیگه خیلی بیشتر ترسیدم). قضیه رو به مامانم و اینا گفتم و اونا طبق تجربشون گفتن دکترت رو عوض کن شاید اون دکتر یه نظر دیگه ایی داشته باشه. رفتم پیش یکی دیگه دکتر که خیلی هم با تجربه بودش و تا سونو هامو که دید گفتش نه مشگلی نداری و میتونی تا ۴۱ هفته هم حتی صبر کنی😐😐 و اینو که گفت من و شوهرم مونده بودیم حرف کدوم رو گوش کنیم. و دکتر جدیدمم گفتش به هیچ عنوان اجازه سزارین بهت نمیدم و چنتا امپول فشار بهت میزنم و باید طبیعی بیاری و من حداقل دکتر قبلیم گفت یکی امپول فشار میزنیم و اگه نشد میبریمت سزارین ولی این دکترم دوباره اینو گفت

۲ پاسخ

خوب عزیزم ادامه اش

خوب بقیه اش😶‍🌫️😶‍🌫️😶‍🌫️

سوال های مرتبط

مامان اقا هامین مامان اقا هامین ۳ ماهگی
تجربه سزارین یهویی 😵‍💫 پارت ۱
من از مجردی فوبیای طبیعی داشتم ، میترسیدم شدید ، میترسیدم از اینکه تو طبیعی یهو نصف شب باید صبر کنی که کیسه اب پاره شه 🥴 واسه همین پیگیر سزارین شدم و رفتم نامه روانپزشک گرفتم و بردم بیمارستان و همون موقع بهم اوکی رو داد بیمارستان ...
کلا نینی من تو سونو ها ریزه میزه بود ، و فشار شریان رحمی بالا بود و از ان تی اسپرین می خوردم هفته ۳۷ام که رفتم ،دکترم گفت هفته بعدی واسه ۱۴ دی تاریخ زایمان میدم بهت ، فرستادم سونو بیوفیزیکال...
۱ دی وقتی رفتم سونو بهم گفت igur ( محدودیت رشد رحمی ) شدی وزنش زیاد اضاف نشده ، باید دکترت ختم بارداری بده 😳 ، واای شوک شدم یعنی 🥺 اشکم سرازیر شد
رفتم پیش دکترم ، دکترم گفت حتما امروز عصر برو ۳تا آمپول بتامتازون رو‌بزن ، استرس من بیشتر شد ، بعدش که دید استرسم زیاده گفت یه بار دیگه سونو رو پیش دکتر دیگه که پروفسور بود انجام بده ببینم چی میگه ، اگه اونم همینو گفت ، ختم بارداری میدم 🥺🥴
مامان ماهان مامان ماهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان #پارت چهارم
جواب سونو بیمارستان رو نشون دکترم دادم و گفتش ولش کن دستگاه بیمارستان قدیمی و ممکن نیست تو ۳ـ۴ روز اینقدر بیفته رو بچه. خلاصه باز ته دلم گفتم بذار دکترم رو عوض کنم ببینم اون چی میگه اخه میگن تا ۳ نشه،بازی نشه😂
رفتم دکتر خوان پایه و تا جواب سونو هام رو دید و گفتش دختر وضعیت بچت انچنان جالب نیست چطور اون دوتا دکتر ریسک کردن که میخواستن با امپول فشار زایمانت بدن؟! تو سزارین باید بشی وگرنه حون بچت تو خطر میفته با طبیعی. منم از خدا خواسته گفتم این همون دکتریه که میخواستم😂 گفتش یدونه سونو ۳۷ هفته و ۴ روز میری و فرداش هم میری بیمارستان بستری میشی برای زایمان. گفت منم زنگ دوستم میزنم که سونو میکنتت و بهش میگم اگه یه صدکی چیزی یکم بالاتر بودش اونو پایین بزنه که بیمازستان برای سزارین بهت گیر نده(انگاری دنیا رو بهم داده بودن که بدون زیر میزی دکتر قبولم کرده بود سزاینم کنه) البته خود دکتر گفتش اکثر صدک هات پایینه ولی محص احتیاط ما بازم یکاری میکنیم که بیمه بهت گیر نده ولی خودت خیالت راحت باشه انچنان وضعیت افتضاح نیست
مامان ماهان مامان ماهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان # پارت سوم
واقعا مونده بودم حرف کدوم رو گوش کنم و دکتر جدیدم با اینکه گفته بود میتونی تا ۴۱ هفته صبر کنی ولی اومد بهم ۶ تا امپول ریه داد و گفت حتما باید بزنی و با خودم گفتم اگه مشگلی نیست چرا باید امپول ریه بزنم. خلاصه امپول ریه رو زدم و در این حین طبق تجویز هر دوتا دکتر پودر لیدی میل هم میخوردم(البته بگم من اومدم پودر لیدی میل رو هرروز رو یه لیوان نسبتا بزرگ با ۴ تا پیمونه خودش با دو سه تا قاشق پودر پسته یا بادوم و بجای اب با شیر میخوردم که خیلی خیلی موثر بود)
خلاصه دوباره دکتر برای ۳۶ هفته سونو نوشت که اون تاریخ زایمان رو مشخص کنه. نمیدونم قسمت بوده یا چی ولی من هرجا میخواستم نوبت سونو برای ۳۶ هفته بگیرم نوبتا پر بودن و یکجا نوبت که تونستم با سختی بگیرم و گفتن زنگت میزنیم برای یاداوری که خداروشکر یادشون رفت. من تو این ۳ هفته حسابی خودمو زدم به بیخیالی و گفتم هرچی خیره پیش بیاد و سخت مشغول خوردن پودر لیدی میل شدم. اینم وسطش بگم من چهارشنبه رفتم سونو ۳۴ هفتگی و گفتش وزن بچه ۱۹۰۰ هستش و دوشنبه بعدش چون بخاطر امپول ریه بستری شدم و سونو بیمارستان گفت بچه شده ۲۵۰۰😳😳 و تعجب کردم چطور تو ۴ـ۵ روز اینقدر افتاده رو بچه و منی که خودمو کشته بودم تو دو هفته ۳۰۰ گرم رفته بود روش
مامان همتا مامان همتا ۳ ماهگی
سلام خانومها من اومدم از تجربه زایمانم بگم
سزارین (1)
من از ۳۲ هفته بچم بریچ بود گفتن احتمال ۸۰ درصد میچرخه من ورزش میکردم ماما گرفتم ۳۸ هفته رفتم سونو گفتن هنوزم بریچه رفتم پیش دکتر گفت خیلی احتمال کمه بچرخه .باید بری برا سزارین .خیلی ترسیدم همش میگفتم سزارین کنم نمیتونم دیگه آدم قبل بشم خیلی سخته و باید برم اتاق عمل و اینا .با همین استرس و ترس رفتم بهداشت فشارمو گرفت گفت ۱۴ گفت زیاده .و بچت هم که بریچه یه نامه بهت میدم پیاز داغشو زیاد میکنم برو بردار بچه رو راحت بشی دیگه وقتی نمیچرخه .
من برگه رو گرفتم عصر رفتم بیمارستان نشون دادم و فشارمو گرفتن و هرچی گفتم بچم بریچه گوش نداد گفت باید معاینت کنم گفتم وقتی سزارینم چرا معاینه گفت نه باید معاینه بشی .بعد که معاینه ‌کرد گفت بشین فشارتو بگیرم فشارمو گرفت ۱۵ رو ۱۰ بود .گفت باید بستری بشی .منم استرس ‌کل وجودمو گرفت و گریه میکردم .دیگه لباس دادن تنم کردم و رو ویلچر نشستم بعد ازم شرح حال پرسیدن و پروندمو دادن و من و فرستادن بلوک زایمان .رفتم بلوک و دکتر من و دید و پروندمو نگاه کرد گفت برو اون اتاق دراز بکش تا فشار و اینارو چک کنن .دیگه فشارمو چک کردن بازم بالا بود دیگه دراز کشیدم رو تخت و هی فشار و چک میکردن